شبهات اعتقادی
1 ، 2 ،
3 ،
4 ،
5 ،
6 ،
7 ،
8 |
60-من قبول
دارم که خدایی هست، آخرتی هست، فرشتگانی هستند که
امورات را انجام میدهند و ...، ولی هیچ نیازی به خدا
احساس نمیکنم، نعمات خداوند (چشم و گوش ... یا ارسال
انبیاء و هادیان) نیز جای شکر ندارد، چون اگر نمیداد
که حکیم نبود! مبادا نیازی باشد که من نمیدانم؟ |
با توجه به اهمیت سؤال، لازم است به نکات ذیل با دقت و درایت
تمام توجه شود:
الف – چون به اصول اولیهای مانند: وجود حق تعالی، قیامت، فرشتگان،
انبیاء و ... اعتقاد دارید، بحث راحتتر انجام میشود. باید دقت شود که
فرق است میان آن که گمان شود «به خدا نیازی نیست»، یا آن که کسی گمان
کند «من به خدا نیازی احساس نمیکنم»! چرا که بسیاری از چیزها وجود
دارند که انسان یا نمیشناسد و یا احساس نمیکند و یا درک نمیکند و به
قول حکما «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود»، یعنی عدم وجدان و درک،
دلیلی بر عدم وجود نمیباشد.
پس، اول باید متوجه شد که آیا اساساً نیازی به خداوند
نیست، یا آن که هست، ولی من در خود احساس نمیکنم؟
پاسخ بخش اول که مشخص است. اگر به خداوند نیازی نبود،
پس وجود و عدم او، یا افاضه و عدم افاضهی او یکسان
بود!
ادامه
مطلب... |
59-ما در
تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میگوییم إن
شاء الله با ظهور حضرت حل میشود، حال اگر مثل جوامع
مترفی با تلاش و کوشش مشکلات مرتفع شد، دیگر انتظار
برای ظهور چه معنایی دارد؟ انتظار چیست؟ |
با توجه به اهمیت فرازهای سؤال مطروحه، عین آن درج
میگردد:
سوالی دارم که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده است: ما در
تمام مشکلات اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی که برایمان پیش
میآید میگوئیم ان شاالله حضرت صاحب الزمان ظهور کنند
و مشکلات حل شود. اگر روزی مشکل سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی نداشتیم (نگویید ممکن نیست ،در برخی از
کشورهای پیشرفته و اقعاً برخی مشکلات - همین مشکلاتی
که ما برای حل شدنشان ظهور امام زمان را طلب می کنیم-
وجود ندارند یا به قدری کمرنگ هستند که دغدغه مردم
نیستند). چرا باید منتظر ظهور باشیم؟ نمی توان استنباط
کرد که فلسفه انتظار ما به گونهای به مشکلاتمان پیوند
خورده است؟ یعنی برای اثبات لزوم ظهور ما باید
مشکلدار باقی بمانیم؟ اگر من مسلمان تلاش کنم وضعیتم
روز به روز بهتر شود انتظارم روز به روز کمتر نمیشود؟
یک جور دیگر هم می توان پرسید: ذخیره خدا قرار است
حکومت جهانی عدل برقرار کند.
ادامه
مطلب... |
58-
چرا امام حسن فرزندش را جانشین خود قرار نداد و امامت
به سیدالشهداء حسین بن علی علیهالسلام رسید؟ |
امامت، سلطنت نیست که سلطانی جانشین خود را انتخاب کند و یا الزاماً
به فرزندش برسد. اگر چه ائمهی اطهار (ع) به غیر امام حسن و امام حسین
علیهماالسلام، هر یک فرزند امام قبلی بودند، اما همین استثناء نشان
میدهد که امامت موروثی ولایت عهدی و به انتخاب پدر نمیباشد.
امام، انسان کامل، مظهر اتم اسمای الهی و خلیفهی خداوند متعال در زمین
است، پس خدا میداند که کدام بندهاش انسان کامل است و اوست که باید
خلیفهی خود را در زمین تعیین و منصوب نماید. حتی ملائک مقرب الهی چنین
علمی ندارند، مگر آن که چون انسان، خداوند متعال به آنها معرفی کند که
چه کسی انسان کامل و خلیفه اوست.
«وَ إِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرضِ
خَليفَةً قالُوا أَ تَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ
الدِّماءَ وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ
إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعلَمُونَ» (البقره - 30)
ادامه
مطلب... |
57- دوستی
دارم که میگوید: به وجود خدا شک دارم و نیز ثابت کن
که خدا واحد است؟ |
از مرحوم آیت الله طالقانی در خطبههای نماز جمعه روایتی شنیدیم که
بسیار جالب است و حتماً برای دوست خود نقل نمایید. ایشان فرمودند:
«روزی شخصی به نزد امام صادق علیهالسلام آمد و عرض کرد: هلاک شدم!
امام پرسیدند: چرا؟ او پاسخ داد: برای این که شک کردم و آن هم به وجود
خدا! امام فرمودند: الله اکبر، هذا اول الیقین – یعنی: الله اکبر، این
[تازه] اول یقین است. پس به دوست خود بشارت دهید که شک معقول، ابتدای
یقین است. ولی باید مواظب باشد که تجاهل، عصبیت و لجاج به شک او راه
پیدا نکند. از خدا بخواهد و او خود بندهاش را هدایت می کند.
اما سؤال مطروحه شامل دو بخش است. الف – اثبات وجود. ب – اثبات
وحدانیت. که ذیلاً و به صورت اجمال پاسخ ایفاد میگردد:
الف – اثبات وجود خدا:
اثبات وجود حق تعالی از اثبات هر امر دیگری راحتتر است، چرا که وجودش
از هر وجود دیگری آشکارتر است و اساساً در هر وجودی، وجود اوست که تجلی
میکند. چنان چه امام حسین (ع) بمنتهی گاهی چرخش توجهات به سمتهای
دیگر موجب غفلت از لقای آن وجود میگردد.
ادامه
مطلب... |
56- مبلغین وهابیها در حج
میگفتند: «هر آن چه از چهار مذهب اهل سنت خارج باشد،
از اسلام خارج است» و به همین دلیل تشیع را از اسلام
خارج میخواندند! پاسخ چیست؟ |
همان طور که اشاره نمودید، وهابیها با سرمایهگذاری
بسیار سنگین و سازماندهی گسترده، مبلغین کثیری که به
زبان فارسی تسلط یا آشنایی دارند را پس از آموزشهای
لازم، در میان زوار عمره یا حجاج تمتع پخش میکنند تا
بر علیه «تشیع» ضد تبلیغ کنند و یکی از محورهای بحث
آنان همین نکته است که اشاره نمودید. آنها میگویند:
اسلام از چهار مذهب «حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی» خارج
نیست و هر کس یا هر سخن و مطلبی خارج از این چهار مذهب
باشد، از اسلام خارج است و به همین بهانه تشیع را از
اسلام خارج مینامند! اما پاسخ:
الف – خود وهابیت خارج از چهار مذهب است، پس بر اساس
این نظریه از اسلام خارج است. مذهب اغلب وهابیها سلفی
است. مضاف بر این که «وهابیت» اصلاً مذهب نیست. بلکه
تشکیلاتی است که توسط انگلیس برای سلطه بر سرزمین حجاز
(مکه و مدینه) و اسلامزدایی سازماندهی شد و امروزه
نیز توسط همان انگلیس و آمریکا اداره میشود.
ادامه
مطلب... |
55-
میگویند ترجمه «بسم الله الرحمن الرحیم» در قرآنها
درست نیست؟! ترجمه صحیح آن چیست؟ منظور حضرت علی
علیهالسلام از این که فرمود: من نقطهی زیر باء بسم
الله هستم چیست؟ |
این نکتهی مهم راجع به ترجمه را شهید آیتالله مطهری
نیز فرمودهاند. در همهی قرآنها آیهی مبارکهی «بسم
الله الرحمن الرحیم» - به نام خداوند بخشایندهی
مهربان، ترجمه شده است و این معنا صحیح نمیباشد.
بدیهی است که ترجمهی صحیح وقتی صورت پذیرفته است که
با برگردان آن به زبان اول، همان واژهها به دست آید.
در صورتی که معادل خداوند در زبان عربی «صاحب»، معادل
بخشاینده «جواد» و معادل مهربان «رئوف» میشود و معادل
جمله میشود: «بسمه الصاحب الجواد الرؤف» که هیچ ربطی
به «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد.
البته این نقص در ترجمه ناشی از عدم اطلاع مترجمین و
علمای محترم نمیباشد، بلکه واقعاً واژههای مشابهی
برای جایگزینی وجود ندارد. مگر آن که برای هر کلمه دست
کم چند صفحه یا چند سط نوشته شود که آن دیگر توضیح،
تشریح یا تفسیر است و نه ترجمه.
ادامه
مطلب... |
54-
در آیهی بعد از آیتالکرسی میفرماید که خدا مؤمنین
را از ظلمت به نور میبرد و طاغوت کافرین را از نور به
ظلمات میبرند، آیا مؤمن ابتدا در ظلمت و کافر ابتدا
در نور قرار دارد؟ |
این آیهی مبارکه دارای ابعاد و فرازهای متفاوت و
گستردهای است که از زوایای متفاوتی میتواند مورد
توجه و بحث قرار گیرد که ذیلاً پس از ذکر آیه به برخی
از آنها در ارتباط با سؤال اشاره میشود:
«اللَّهُ وَلىُِّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم
مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ
كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُم
مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ
النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ» (البقره - 257)
ترجمه: خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان
آوردهاند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون
مىبرد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها
طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها
بيرون مىبرند آنها اهل آتشاند و هميشه در آن خواهند
ماند.
ادامه
مطلب... |
53-
آیا دلیلی عقلی بر اثبات وجود امام زمان وجود دارد؟
(اثبات برون دینی) پاسخ چیست؟ |
اگر چه در نگاه اول مبحث «امامت» و وجود شخص امام زمان
عج الله تعالی فرجه الشریف، یک مقولهی کاملاً اعتقادی
و دینی است و دلیلی ندارد که به دنبال اثبات برون دینی
بگردیم، اما از آن جا که دین اسلام منطبق با خلقت و
فطرت آدمی است، دلایل عقلی مستقل وجود دارد. منتهی قبل
از طرح آن باید به چند نکتهی مهم نیز توجه کامل گردد
که در ذیل ایفاد میگردد:
الف – کلیهی مباحث اعتقادی اسلام عزیز، چیزی جدای از
«عقل» نیست. لذا کلیهی دلایل دینی، حتماً عقلی هم هست
و کلیهی دلایل عقلی اگر صحیح باشند، حتماً عین دین
هستند و اساساً حق و باطل و هستی و نیستی و ضعف و کمال
و ... با عقل شناخته میشوند. پس، بدیهی است وقتی
اسلام بر اساس فرامین الهی میفرماید: «اصول دین
تحقیقی است و در اصول تقلید جایز نیست»، یعنی باید
برای آدمی با استدلال عقلی به اثبات رسد.
ادامه
مطلب... |
52-
آیا وجود شر و بدی در دنیا تناقضی با حمکت خدا ندارد؟
آیا فرد شرور را خدا خلق میکند؟ اگر بله چرا؟ چرا
شروری مثل جانیان امروزی خلق میشوند تا انسانها را
بکشند..؟ |
اگر چه این سؤال عمیق بسیار ساده مطرح
شده است، اما این همان بحث «شرور» در فلسفه و به ویژه در حکمت الهیه
است که سعی میشود تا حد ممکن به سادگی سؤال پاسخ داده شود.
ما بر اساس جهان بینی توحیدی و اسلامی، مانند برخی از ادیان گذشته و یا
تفکر ایران باستان به ویژه در دورهی آتشپرستی و ...، بر این باور
نیستیم که عالم هستی دو مبدأ پیدایش دارد. هر چه خوب است از مبدأ خیر
(اهورا) پیدا شده است و هر چه بد است از مبدأ شر (اهریمن) صادر شده
است. بلکه بر این باوریم که عالم هستی بیش از یک مبدأ، هستیبخش و خالق
ندارد و نمیتواند داشته باشد. عقل نیز همین معنا را تصدیق میکند و به
غیر از آن را نمیپذیرد. لذا شهادت میدهیم که «لا أله الا الله».
اینجا، همین سؤال فوق مطرح میگردد که آیا «شرور» و از جمله انسانهای
شر را نیز خدا خلق کرده است؟ و اگر پاسخ مثبت است، چرا؟
ادامه
مطلب... |
51-
رجعت چیست و آیا اقوال مربوطه مستند به اسناد معتبر
است؟ آیا حضرت علی (ع) رجعت مینماید و شیطان به دست
حضرت علی (ع) کشته میشود و ...؟ |
رجعت، به معنای بازگشت عدهای پس از
مرگشان به دنیا، یکی از اصول حتمی در اعتقادات شیعه است که مستند به
آیات قرآن کریم، روایات معتبر و متواتر و نیز ادلهی
عقلی است که ذیلاً به صورت خلاصه اشاره میگردد.
الف – خداوند متعال در قرآن کریم، به غیر از اشاره به رجعت برخی از
اقوام در گذشته، به تکرار این رجعت در آینده و حتی رجعت اهل کفر و
تکذیب نیز تصریح و تأکید مینماید:
«وَ یومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّنْ یكَذِّبُ
بِآیاتِنا فَهُم یوزَعُونَ» (النمل - 83)
ترجمه: (به خاطر بیاور) روزى را كه از هر امتى دستهاى
از آنها را كه
آیههاى ما را دروغ شمردهاند محشور كنیم و ردیف شوند.
معلوم است که این آیه مربوط به حشر قیامت نمیباشد. چرا که در آن حشر،
همهی انسانها محشور میگردند و نه از هر امتی، گروهی.
ادامه
مطلب... |
50- خداوند
خود فرمود که «میخواهم روی زمین خلیفه بگذارم»، پس
چرا فرمود فریب شیطان سبب هبوط انسان به زمین شد؟ آیا
نمیتوان گفت: شیطان امر خدا را اطاعت نموده است؟ |
این سؤال چندین فراز متفاوت و یک نتیجه
در راستای پاسخ دارد:
الف – همان طور که در سؤال اشاره شده است، خداوند حکیم به هنگام خلقت
حضرت آدم (ع) به ملائکه فرمود:
«وَ إِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ
خَليفَةً ...» (البقره – 30)
ترجمه: (به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در
روى زمين، جانشينى [نمايندهاى] قرار خواهم داد.»
پس از خلقت آدم و ماجراهایی که در سجده ملائک و مخالفت شیطان گذشت، به
او فرمود:
«وَ قُلنا يا آدَمُ اسكُن أَنتَ وَ زَوجُكَ الجَنَّةَ وَ كُلا
مِنها رَغَداً حَيثُ شِئتُما وَ لا تَقرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ
فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ» (البقره - 35)
ادامه
مطلب... |
49- چرا
غیبت، مگر خدا نمیتوانست از طرق دیگری جان امام زمان
(عج) را حفظ کند؟ |
این که خداوند قادر میتواند هر چه اراده مینماید
را انجام داده و محقق نماید، دلیل نمیشود که ما به
خداوند حکیم دیکته کنیم که چه بکند و یا چه نکند؟ و
معترض شویم که پس چرا چنین یا چنان نکرد؟!
البته نه تنها هیچ اشکالی ندارد که آدمی در کندوکاو شناخت بیشتر از
حکمتهای الهی برآید، بلکه لازمهی رشد همین است. انسان همین که
میبیند خداوندی که فعال ما یشاء است و هر کاری بخواهد میتواند انجام
دهد، انجام فعلی را اراده نمود و نه فعل دیگری، میفهمد که لابد حکمتی
داشته است و در جستجوی شناخت این حکمت بر میآید. لذا نام و حالت این
کندوکاو دیگر «اعتراض» نیست، بلکه تحقیق، تفحص و پژوهش برای معرفت
بیشتر است که ارزش و اجر آن از هفتاد سال عبادت بالاتر است.
ادامه
مطلب... |
48-
خداوند در آیهی «قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم»
می فرماید پیامبر اکرم (ص) نیز بشری مانند ماست. پس
چرا آنان را از نور واحد و اهل عصمت میدانیم و چرا ما
اهل عصمت نشدهایم که گناه کنیم و سپس مجازات شویم؟ |
این که خداوند قادر میتواند هر چه اراده مینماید
را انجام داده و محقق نماید، دلیل نمیشود که ما به
خداوند حکیم دیکته کنیم که چه بکند و یا چه نکند؟ و
معترض شویم که پس چرا چنین یا چنان نکرد؟!
البته نه تنها هیچ اشکالی ندارد که آدمی در کندوکاو
شناخت بیشتر از حکمتهای الهی برآید، بلکه لازمهی رشد
همین است. انسان همین که میبیند خداوندی که فعال ما
یشاء است و هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد، انجام
فعلی را اراده نمود و نه فعل دیگری، میفهمد که لابد
حکمتی داشته است و در جستجوی شناخت این حکمت بر
میآید. لذا نام و حالت این کندوکاو دیگر «اعتراض»
نیست، بلکه تحقیق، تفحص و پژوهش برای معرفت بیشتر است
که ارزش و اجر آن از هفتاد سال عبادت بالاتر است.
ادامه
مطلب... |
47-
بر اساس فرمایش امام زمان (عج) مبنی بر این که هر کس
ادعای مشاهدهی مرا بکند، دروغگو و مفتری است، آیا
همهی کسانی که مدعی زیارت آقا شدند، دروغگو هستند؟
پس تکلیف زیارت علما و بزرگان چه میشود؟ |
اگر چه بسیاری از واژههایی که در زبان فارسی به کار میبریم، یا عربی
است و یا ریشهی عربی دارد، اما ما و گاه حتی خود عرب زبانان نیز به
معنا و مفهوم آن اشراف نداشته و حتی چند واژهی متفاوت را به یک معنا
به کار میبرند. مثل: «حمد» و «شکر» که هر دو را سپاسگذاری میدانیم!
اما در کلام معصوم (ع) چنین نیست و مانند کلام وحی، هر کلمه و واژهای
به معنا و مفهوم خودش به کار گرفته میشود.
حضرت حجت بن الحسن عج الله تعالی فرجهالشریف، نفی دیدار ننمودهاند.
میتوانستند به جای واژهی «مشاهده» از واژههایی چون «رؤیت»، «زیارت»،
«لقاء» و ... استفاده نمایند، اما فرمودهاند:
«مَنِ ادَّعَی المُشاهِدَةَ قَبلَ خُرُوجِ السُّفیانی وَ الصَّیحة،
فَهُوَ کَذّابٌ مُفتَرٌ»
ادامه مطلب...
|
46-
رابطهی امام زمان (عج) با ما چگونه است؟
آیا فقط در شب قدر تقدیرات ما به امضای ایشان میرسد
یا ارتباطی مستمر دارند و ما نمیفهمیم؟ |
اگر چه در شب قدر نامهی مقدرات همهی انسانها
و همهی موجودات عالم از جانب حق تعالی به خلیفهی او
در زمین داده میشود و نیز بر طبق روایات نامهی اعمال
همگان در دو شنبه و پنجشنبهی هر هفته به دست مبارک
ایشان و به رؤیت میرسد، اما ارتباط حضرت امام عج الله
تعالی فرجه الشریف با مردمان عصر خویش و به ویژه با
شیعیان بسیار گستردهتر از این حد و به صورت مستمر
است.
امام رضا علیهالسلام در شأن امام نسبت به بندگان خدا
میفرمایند:
«... امام، همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر،
مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتاریهای
سخت است، امام امین خدا در میان خلقش و حجت او بر
بندگانش و خلیفهی او در بلادش و دعوت کننده به سوی او
و دفاع کننده از حقوق اوست ...» (اصول کافی، ترجمه،
ج1، کتاب الحجة، ص 286)
ادامه مطلب...
|
45- به زبان ساده بگویید، چگونه میشود با امام زمان
رابطهی نزدیکتر و صمیمیتری برقرار کرد؟ آیا افراد گناهکار مثل ما هم
میتوانند به ایشان نزدیک شوند؟ |
سادهترین زبان، زبان حال خود شماست. به سایر روابط،
علایق و صمیمیتهای خود توجه کنید و ببینید که چگونه
ایجاد شده است؟ با امام زمان (عجل) نیز به همین سادگی
و راحتی است و شاید بیشتر. چرا که شناخت، توجه و مهر و
محبت از آن طرف به صورت مستمر است، اگر چه ما در حال
غفلت و بی وفایی باشیم.
بدیهی است تا کسی را نشناسید، نه او را دوست دارید و نه از او بدتان
میآید، بلکه هیچ توجه و احساسی نسبت به او ندارید. اما به محض آن که
شناخت هر چند اندک حاصل شد، حب یا بغضی ایجاد میشود و به نسبت شناخت
این محبت یا بغض تشدید و یا کاهش مییابد. البته این شناخت (حضرت) باید
منجر به باور شود. باوری قلبی و از روی صدق.
ادامه مطلب...
|
44- دین چگونه بشریت را نجات میدهد؟ |
دین، یعنی برنامه و روش زندگی و ادیان یا الهی هستند و یا بشری (که به
آن مکتب نیز اطلاق میشود). لذا هیچ بشری بیدین نیست. اگر تابع دین
الهی نشد، حتماً تابع دین بشری خواهد بود. پس، ابتدا باید توجه کنیم که
آیا ممکن است بشر بدون دین الهی به خوشبختی برسد یا خیر؟ بلکه، ضرورت
نیاز او به دین الهی، اجتناب ناپذیر است.
شکی نیست که نجات بشریت مستلزم علم جامع و کامل از سویی و التزام عملی
به علم از سوی دیگر میباشد.
بشری که نمیداند، نمیتواند مدعی گام بر داشتن بر
صراط مستقیم باشد و امید به نجات و فلاح او نیز توهمی
بیش نیست. بشری که علم ندارد، ناچار است بر اساس
فرضیات پیش رود و فرضیات نیز چیزی بیش از «گمان» نیست
و گمان نیز هیچ گاه نمیتواند جایگزین علم شده و انسان
را از گرفتاریها، منجلابها و مهلکات مسیر نجات داده
و به کمال و خوشبختی برساند.
ادامه مطلب...
|
43-آیا به
هیچ وجه نمیشود تا قبل از ظهور امام زمان (عج) را
دید؟ اگر نمیشود، چرا؟ و اگر میشود چگونه؟
|
لازم است به نکات ذیل با اخلاص، تعمق و درایت کامل توجه کنیم:
الف – اصل، دیدار نیست. بلکه اتصال است. مهم چگونه دیدن است. چه بسیار
افرادی که رسولالله (ص) و اهل بیت (ع) را ندیدند، اما اتصال مدامشان
حتی برای لحظهای منقطع نگردید و چه بسیار بودند افرادی که به صورت
مستمر آن بزرگواران را میدیدند و حتی با آنان گفتگو میکردند، اما این
دیدار و گفتگو جز بر کفر و عنادشان نیافزود! چنان چه خوارج، علی
علیهالسلام را و کوفیان امام حسین و حضرت عباس و حضرت علیاکبر و ...
علیهمالسلام را میدیدند. اما(!)
ب – مشکل اصلی ما در دیدار یا اتصال، خودمان هستیم. امثال ما
چشمهایشان را میبندد و میپرسند: پس نور کجاست و چرا ما آن را
نمیبینیم؟ یا چگونه میشود آن را دید؟ به غار و سیاه چال هواهای
نفسانی و حوایج دنیایی فرو میرویم و میپرسیم: پس این خورشید که
میگویند جهان را روشن و گرم میکند کجاست و چگونه میشود آن را دید؟
گوشهایشان را میگیرند و میپرسند: اگر صدایی هست، پس چرا ما
نمیشنویم؟!
ادامه مطلب...
|
42-
آیا پیامبر اکرم (ص) قبل از بعثت هم نبی بوده است؟
اگر نبی کسی است که خبر غیب بر او میرسد، مسئلهی
نزول جبرئیل بر حضرت فاطمه (ع) و خبر از غیب به ایشان
چگونه با خاتمیت توجیه میشود؟ (تلخیص) |
بعثت یعنی برانگیخته شدن به نبوت (پیامبری) و بدیهی
است که پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) قبل از
برانگیخته شدن، نبی نبودهاند.
نبوت به معنای پیامبر شدن است که لازمهی آن دریافت وحی نبوی میباشد،
اما «رسالت»، مأمور شدن به سوی یک قوم (اعم از کوچک، بزرگ یا جهانی)
میباشد. پس ممکن است پیامبری «نبی» باشد، اما رسول نباشد، یا رسالتش
محدود به خود و خانواده، اهالی قصبه، شهر یا یک قوم معین باشد.
اگر چه همان گونه که بیان فرمودید: «نبی کسی از است که جانب خداوند
متعال به او اخبار غیبی میرسد»، اما توجه داشته باشید:
الف – هر کسی که به او خبری از غیب می رسد، نبی به معنای پیامبر
نمیباشد. چه آن که به همهی انسانها به واسطهی الهام یا رؤیای
صادقه، خبر از غیب میرسد. بلکه اگر خبر از غیب حامل پیام و مأموریت
مبعوث شدن به نبوت و رسالت باشد، به منزلهی وحی و نبوت است.
ادامه
مطلب... |
41-
چگونه میتوان چرایی عصمت را به لحاظ عقلی و نقلی به
اثبات رساند؟ |
این سؤال کوتاه، مستلزم پاسخ مبسوط است پیش تر مباحث
مبسوطی در خصوص عصمت در این سایت درج شده است که
پیشنهاد میگردد با مراجعه به فایلهای (1) – (2) –
(3) حتماً مورد مطالعه قرار گیرد اما سؤال فوق یک
تفاوت اساسی دارد، چرا که در آن، پرسش پیرامون چرایی
«عقلی» و «نقلی» عصمت واقع شده است لذا در ذیل مباحث
عقلی مرحله به مرحله مطرح شده و آیات مربوطه به عنوان
دلایل نقلی نیز بیان میگردد:
مرحلهی اول - مسئلهی عصمت به مسئلهی ضرورت «هدایت»
از جانب پروردگار عالم بر میگردد لذا اگر برای ذهنی
مسئلهی «توحید» حل نشده باشد، سخن گفتن از «عصمت»،
بیموضوع، بیدلیل و بینتیجه است اما برای کسی که به
لحاظ عقلی ثابت شده که عالم هستی به صورت دفعی،
اتفاقی، تصادفی و به وجود نیامده است و لابد
خالقی دارد که از خلقتش معلوم است، حی، قیوم، حکیم،
علیم، قادر و است، ابتدا این سؤال پیش میآید که
آیا او جهان را هدفدار آفریده است یا بیهدف؟
ادامه
مطلب... |
40-
به غیر از شقالقمر و معراج چه آیاتی به معجزات پیامبر
اکرم (ص) اشاره نموده است؟ در ضمن کتابهای معتبر
تاریخی در این باره رامعرفی نمایید؟
|
چنان چه میدانید و از مفهوم واژه نیز پیداست،
«معجزه» کاری است که دیگران از انجام آن عاجز باشند و
یکی از دلایل نبوت انبیای الهی میباشد
انبیای الهی (ع) هر کدام دارای معجزات متعددی بودند که
بزرگترین آنها (مثل: کشتی نوح، سالم بیرون آمدن
ابراهیم از آتش یا جان دادن به مجسمههای پرنده توسط
ایشان، عصای موسی و زنده کردن مردگان به دست حضرت
عیسی علیهم السلام و )، به عنوان معجزهی اصلی آنها
تلقی میگردید و البته هیچ لزومی نداشت که معجزات آنها
در کتاب آسمانی خودشان قید شود
پیامبر اکرم (ص) نیز دارای معجزات بسیاری بودند که
همگان دیده و در تاریخ ثبت نمودهاند به عنوان مثال:
آغاز دعوت پنهانی ایشان با معجزه بوده است چنان چه به
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند تا شیر، نان و غذایی تهیه
کند و همهی اقربا را دعوت نمودند و همه (آن هم به رسم
اعراب جاهلیت) خوردند و نوشیدند و آن مقدار کم غذا
هنوز باقی بود و نیز میتوان به معجزات دیگری چون
نمونههای ذیل اشاره نمود:
مـعـجـزاتـى مـتـعلّق به اجرام آسمانی مانند شقّ القمر
و ردّ الشمس و تظلیل الغمام و نزول باران و نازل شدن
مائده و طعامها و میوهها براى آن حضرت از آسمان
ادامه
مطلب... |
39-
خدا كه نيازي به عبادت شدن و شناخته شدن و ندارد، پس
چرا باید عبادت کرد؟ و آيا تفكر در اين موضوعات مجاز
است؟ |
در فرهنگ و مکتب اسلامی (بر عکس اغلب
مکاتب الهی تحریف شده و مکاتب بشری قدیم و معاصر) تفکر نه تنها جایز
است، بلکه واجب است وجه تمایز انسان با سایر موجودات همین فضیلت و
امکان تعقل و تفکر اوست و مخاطب کلام الهی نیز «عقل» بشر است که باید
با تفکر «فهم» کند و حق و باطل را از یک دیگر تمیز دهد
چه بسیارند آیاتی که خداوند متعال در آن انسان را به تعقل و تفکر دعوت
مینماید و حتی میفرماید که تمامی زمین و آسمانها و هر آن چه در آن
هست را برای تعقل و تفکر انسان آفریدهام:
«أَوَلَم يَتَفَكَّرُوا في أَنفُسِهِم ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ
وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما إِلاَّ بِالحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ
إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِم لَكافِرُونَ» (الروم -
8)
ادامه
مطلب... |
38-
برای اثبات آسان امامت، به غیر از دلیل نقلی حدیث غدیر
خم، چه دلیل عقلی محکم و قابل طرحی در سطح عموم وجود
دارد؟ |
ابتدا دقت شود که مسئلهی «امامت» یا همان تداوم ولایت
الله جل جلاله و رسولالله (ص) در قالب امامت، که امری
خطیر و ضروری بوده و مقامی است که خداوند پس از امتحان
نبی خود حضرت ابراهیم (ع) به نبوت و خلت به وی عطا
نمود، امری انتصابی از جانب حق تعالی میباشد و امر
انتصاب نیز به وسیلهی «نقل» به دیگران ابلاغ و
اطلاعرسانی میشود. لذا در مبحث اثبات ضرورت امامت و
یا مصدایق آن، اگر چه دلایل عقلی نیز وجود دارد، اما
این اصرار را نپذیرید که حتماً از طریق غیر نقلی به
اثبات رسد. چرا که این ترفندی برای کمرنگ کردن نقش
حدیث غدیرخم [که مستند اهل تشیع و تسنن است] در تبیین
پویایی و جاودانگی اسلام است.
ادامه
مطلب... |
37-
ایمان از چه سرچشمه میگیرد و راه تقویت آن کدام است و
از کجا میتوان به حق یا ناحق بودن اعتقاد پیبرد؟ و
نهایت آن که برای خود چه کنیم که بتوانیم از ایمان به
اسلام و اهل عصمت (ع) در کوران فتنهها کمک بگیریم؟ |
یکی از اسامی خداوند متعال «مؤمن» است، چرا که او
«امن» است و هر کس به او مؤمن باشد، در امنیت کامل او
قرار میگیرد
ایمان، مرحلهی پس از اسلام است تا کسی تسلیم نگردد و
اسلام نیاورد، مؤمن نخواهد شد چنان چه شاهدیم خداوند
متعال به پیامبر اکرم (ص) میفرماید، به این اعرابی که
میگویند: ما ایمان آوردیم، بگو: شما اسلام آوردید
یعنی هنوز تا رسیدن به یقین قلبی و ایمان راه بسیار
است:
«قالَتِ الأَعرابُ آمَنَّا قُل لَم تُؤمِنُوا وَ لكِن
قُولُوا أَسلَمنا وَ لَمَّا يَدخُلِ الإيمانُ في
قُلُوبِكُم » (الحجرات – 14)
ترجمه: اعراب [باديهنشين] گفتند: «ايمان آوردهايم»
بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام
آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است !»
ادامه
مطلب... |
36-
خداوند در آیهی «قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم»
می فرماید پیامبر اکرم (ص) نیز بشری مانند ماست. پس
چرا آنان را از نور واحد و اهل عصمت میدانیم و چرا ما
اهل عصمت نشدهایم که گناه کنیم و سپس مجازات شویم؟ |
به نکات ذیل با تدبر کامل توجه گردد:
الف – اگر چه افراد بسیاری واژههایی که وحدت موضوعی
دارند را (مانند: آدم، بشر و انسان) به یک معنا برداشت
میکنند، اما شکی نیست که تفاوتهای قابل توجهی در
معانی آنها وجود دارد. و بدیهی است که خداوند متعال در
کلامش که کاملترین کلامها و معجزه میباشد، هر
واژهای را به تناسب معنایش بیان نموده است.
بعضی گفتهاند: بشر از مادهی «بشره» به معنای بدن
بیمو است که به نوعی از مخلوقات خداوند اطلاق
میگردد. لذا انسان به لحاظ خلقت خاکی خود، بشر و از
نسل آدم ابوالبشر میباشد.
ادامه
مطلب... |
35-
برخی از سایتها در رد معجزات عددی قرآن کریم مطالبی
درج کردهاند که از جمله تکرار لفظ «امام» به تعداد 8
مرتبه است و نه 12 مرتبهای که در کتب آمده، پاسخ
چیست؟ |
قرآن کریم آیات، بینات و دلایل بسیار محکم و روشنی در
اثبات خدا، اسلام و معجزه بودن قرآن کریم دارد و
معجزات قرآن کریم تنها به «معجزات عددی» ختم نمیگردد،
و چه بسا که صرف مساوی بودن یک سری واژهها در یک
مکتوب، اصلاً معجزه نباشد و هر کسی بتواند واژگان خاصی
را به تعداد مساوی در یک مکتوب بنویسد، بلکه معنا،
مفهوم، انطباق با واقعیت و حقیقت هستی و هدایت بخشی
پیام است که سبب معجزه بودن می باشد.
ای کاش این همه وقتی که صرف شمردن چندین واژه و تعداد
تکرار آنها کردند را صرف کمی تأمل و تدبر در مفایهم
والای قرآنی مینمودند، شاید کمی اثر میگذاشت. اینان
با «بغض» و «پیشداوری» با قرآن برخوردارد میکنند و
بدیهی است که سودی نمیبرند، چنان چه معجزهی حضرت
موسی (ع)، جادوگران را هدایت کرد، اما فرعون گمراهتر
شد.
ادامه
مطلب... |
34-
دوستم میگوید: نماز نمیخوانم، چون خدا آدم را به
خاطر گناهش به زمین فرستاد، پس ما چرا باید تقاصش را
پس دهیم، این چه عدالتی است؟ |
البته که دوستتان به خاطر تنبلی توجیه میکند، اما از
باب این مسائل بر او روشن شود، به ایشان بفرمایید که
به طور کلی خطا رفتهاند و با همهی مسائل از روی
«انگار و گمان» و آن هم گمان غلط برخورد نمودهاند.
لذا نکات ذیل را به عنوان سرفصل متذکر گردید:
الف – اولاً که نماز یک امتیاز است و نه یک تنبیه.
امیتازی که فقط به مؤمنین و متقین و اهل علم و عمل
داده میشود. نماز راز و نیاز بین عاشق و معشوق است و
نه مکافات عمل غلط خود و دیگران. نماز معراج مؤمن است
و نگهدارندهی او از هر خطا و لغزش. نماز یک جایزهی
الهی است و به خطاکار جایزه نمی دهند.
در هیچ کجای قرآن کریم و آموزههای دینی نیامده است که
چون حضرت آدم (ع) خطا کرد و به زمین رانده شد، پس شما
نماز بخوانید. بهتر است اگر نیست به مباحثی علم آگاهی
نداریم، دست کم از جانب خود برای احکام الهی «فلسفه«
نبافیم تا سپس با محکوم کردن فلسفهی بافته شدهی ذهن
خود، خدا را محکوم کنیم.
ادامه
مطلب... |
33-
چرا خداوند برای هر دورانی پیامبری نمیفرستد تا مردم
گیج نگردند؟ میگویند: پیامبر ما خاتم است، چه اشکالی
داشت اگر انبیای دیگری بازگو کنندهی دین او بودند؟
میگویند: امام زمان این کار را مینماید، اما وقت
ظهور که معلوم نیست؟ |
مقولهی «نبوت»، پس از توحید مطرح است. لذا چگونگی شناخت و نگاه به
توحید است که پاسخگوی بسیاری از سؤالات و چراها میباشد. به عنوان
مثال: وقتی کسی قبول کرد که عالم هستی خالق یکتا و حکیمی دارد که از هر
گونه نقص، قصور و تقصیری مبرا و منزه «سبحان» است و او انسان را هدفدار
خلق نموده است و سپس به لحاظ تکوین (خلقت) و نیز تشریع (قوانین) او را
به سوی کمالش هدایت میکند، یقین مینماید که اگر تداوم ارسال انبیا را
ادامه نداده است، پس لابد، هیچ نیازی به این امر نمیباشد. لذا به خود
میگوید: «پس، معلوم میشود که نیاز من چیز دیگری است. به دنبال آن
رفته، آن را میشناسد و در صدد رفع نیاز – که همان میل به کمال است –
میرود. اما اگر خدا را درست نشناخت، «چرا»های او برای کسب معرفت و
شناخت بیشتر نخواهد بود، بلکه همه جنبهی اعتراض به خود میگیرد و دست
آخر نیز (طبق آیات قرآن)، در دنیا و آخرت، خدا را مسبب انحراف خود
دانسته و محکوم میکند...
ادامه
مطلب... |
32-
چگونه میشود با معجزاتی که انبیاء در گذشته
آوردهاند، وجود خداوند را به عصر علمزده و مدعی
امروز اثبات کرد؟ |
منکرین و معاندین گاهی [یا بهتر بگوییم اغلب] سعی
دارند شبهه را با خلط مبحث القا کنند! لذا ما باید
بصیر و دقیق باشیم. باید دقت نماییم که حصول هر شناختی
ابزاری و راهکاری دارد. راه شناخت خدا، معجزات انبیای
او نیست. معجزاتی که انبیای او آوردهاند، یا در واقع
معجزاتی که او توسط انبیایش به بشر ارائه داده است،
برای اطمینان به نبوت آنان است و نه برای اثبات وجود
خدا.
الف – مسئلهی «نبوت»، پس از «توحید» مطرح است. پس اگر
کسی به خدا ایمان نیاورده، موضوع نبوت نبی و معجزاتش
نمیتواند برای او مطرح باشد. لذا حتی کافرینی که با
چشم مادی معجزات را میدیدند، میگفتند: «این یک سحر
آشکار است» و باز هم به نبوت ایمان نمیآوردند، چرا که
اصلاً خدایی را باور نداشتند که پیامبر و فرستادهی او
را باور کنند...
ادامه
مطلب... |
31-
با توجه به تحولات منطقه، آیا ممکن است به ناگاه ظهور
حضرت مهدی (عج) فرا رسد؟ و در صورت وقوع از کجا
بفهمیم، وضعیت ما نسبت به ایشان چگونه خواهد بود و چه
باید بکنیم؟ |
لازم است با دقت تمام به نکات ذیل توجه شود:
الف – هیچ کس نمی تواند به این سؤال پاسخ منفی دهد.
چرا که هر آن ممکن است ظهور واقع شود. مقولهی ظهور
مانند قیامت است و چنان چه در روایات آمده پایان دنیا
و قیامت در حالی میرسد که مردم مشغول زندگی روزمرهی
خود هستند. یکی مشغول کسب است، یکی نان میپزد، یکی در
بازار خرید و فروش میکند و ...، به ناگاه قیامت فرا
میرسد. ظهور نیز همینگونه است.
ب – اساساً «انتظار»، یعنی آمادگی کامل برای ظهور. لذا
شیعهای که با هر تحلیل و یا به هر بهانهای بخواهد
بگوید: فعلاً ظهور نیست و دست کم شاید 5 سال یا 10 سال
یا 50 سال دیگر اتفاق بیافتد، منتظر نیست. پس اگر
فرمودند هر آن منتظر ظهور حضرت باشید، یعنی هر آن ممکن
است این ظهور فرا رسد. و البته بروز برخی اتفاقات
مانند آن چه امروز از موج اسلامخواهی واقع شده است،
نشانههای محکمتری است.
ادامه
مطلب... |