مکرر به انسان تأکید شده که "جبّار" مباش؛ یعنی برای تحمیل میل و ارادهی خودت، راه رشد و سعادت دیگران را سد مکن و بر آنها با "زور" پنجهی غلبه میفکن، که اولاً تو خالق، مالک و رب نیستی و ثانیاً جبر از ناحیه تو، جز با ظلم، محقق نمیگردد. چنان که در قرآن کریم، "جباریت" در مورد والدین، که صاحب حق و حقوق و نیز نزدیکترینها میباشند، با صفات "عصیان و شقاومت" همراه شده است.
در این رابطه یک حقایقی وجود دارد و یک شائبهها و حتی خرافههایی که به هزاران دلیل، آنها شایعتر از آن حقایق امر میباشند. چرا که نوع انسان سطحینگر و عجول است، لذا گویندگان نیز بیشتر از ظاهر کار گفتهاند و پایان کار. همین امر سبب شده که زمینه برای شائبهها و خرافهها نیز مساعد شود، و البته از ضدتبلیغ گسترده و هدفمند نیز نباید غفلت نمود.
شناخت
و ایمان، اگر چه به هم مربوط هستند و یکی در پی دیگری است و هر یک مکمل دیگری
میباشند، اما دو مقولهی مستقل هستند. ضعف یا حتی عدم توجه به این مهم، سبب
میگردد تا کسی که در خود احساس "ضعف ایمان" میکند.
در
آیات قرآن کریم و روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، دلیلی بر پیامبر بودن این افراد
وجود ندارد، اما برخی اندیشوران با توجه به تعالیم الهی ارائه شده از جانب این
شخصیتها، به صورت احتمال(نه قطعی) مطرح کردهاند که شاید آنها نیز از پیامبران
باشند.
اصل
آفرینش فرشتگان مانند دیگر موجودات، براساس فیض خداوند بوده است؛ یعنی از آنجا که
خداوند دارای علم و قدرت بینهایت در خلق عالَم میباشد، تمام پدیدههایی که امکان
خلقت در مورد آنها بوده، از جانب خداوند آفریده شدهاند. خداوند متعال، براى عطا
کردن از ناحیه خودش، هیچ محدودیتى ندارد، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا
میکند. اما در مقابل هر جا که عطا نمیکند، به دلیل محدودیت پذیرنده است، و تقصیری
و کاستی در عطا کننده وجود ندارد.[1] فرشتگان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و از
آنجا که قابلیت حیات و وجود را داشتند؛ خداوند این نعمت را به آنها داد.