ش
(تهران): ما در تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میگوییم إن شاء
الله با ظهور حضرت حل میشود، حال اگر مثل جوامع مترفی با تلاش و کوشش
مشکلات مرتفع شد، دیگر انتظار برای ظهور چه معنایی دارد؟ انتظار چیست؟
با توجه به اهمیت فرازهای سؤال مطروحه، عین آن درج میگردد:
سوالی دارم که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده است: ما در تمام مشکلات
اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی که برایمان پیش میآید میگوئیم ان شاالله
حضرت صاحب الزمان ظهور کنند و مشکلات حل شود. اگر روزی مشکل سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی نداشتیم
(نگویید ممکن نیست ،در برخی از کشورهای پیشرفته و اقعاً برخی مشکلات -
همین مشکلاتی که ما برای حل شدنشان ظهور امام زمان را طلب می کنیم-
وجود ندارند یا به قدری کمرنگ هستند که دغدغه مردم نیستند). چرا باید
منتظر ظهور باشیم؟ نمی توان استنباط کرد که فلسفه انتظار ما به گونهای
به مشکلاتمان پیوند خورده است؟ یعنی برای اثبات لزوم ظهور ما باید
مشکلدار باقی بمانیم؟ اگر من مسلمان تلاش کنم وضعیتم روز به روز بهتر
شود انتظارم روز به روز کمتر نمیشود؟ یک جور دیگر هم می توان پرسید:
ذخیره خدا قرار است حکومت جهانی عدل برقرار کند. یک نفر مستضعف
انتظارات خاصی از این حکومت دارد و حتماً منتظر چنین روزی است. کسی که
مثلاً در سوئیس یا ژاپن زندگی میکند چه انتظاری باید از ظهور داشته
باشد؟ قبول دارید که با این تعریف باید کمتر منتظر باشد یا ظهور اهمیت
چندانی برایش ندارد؟ این مساله با حکومت فراگیر جهانی چگونه توجیه
میشود؟ تعریف صحیح و فلسفه انتظار چیست؟
x-shobhe: الف - استعمال جملات رایجی چون: «إن شاء الله حضرت خودشان
میآیند و حل میکنند» - «إن شاءالله با ظهور آقا بر طرف میشود» و
... که متأسفانه عادت لسانی بسیاری از مردم گردیده است، در واقع بیشتر
ناشی از تبلیغات و فرافکنی استعمار و استثمار در حکومتهای سابق
میباشد. لذا شیعه ضمن آن که میداند با ظهور حضرتش (عج) مشکلات مرتفع
میگردد، حوالهی حل مشکلات به ظهور ایشان را نیز خلاف سنت الهی و تفکر
شیعی میداند. چه آن که خداوند به او وعده داده است که تا عمل نکند،
نتیجهای نمیگیرد «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى - و
اينكه انسان به جز كار و تلاشش سرمايهاى ندارد (النجم - 39)» و تا
سرنوشت خود را تغییر ندهد، خدا سرنوشت او را تغییر نخواهد داد. «إِنَّ
اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما
بِأَنْفُسِهِم - يقيناً خدا سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمىدهد، مگر
اينكه آنان خويشتن را (به وسيله رفتارهاى نيك، يابد) تغيير دهند.
(الرعد – 11)».
پس نتیجه آن که اساساً نه تنها معنای انتظار، دست روی دست گذاشتن و
منتظر آمدن و عمل دیگری شدن نیست، بلکه چنین قومی هیچگاه به لذت ظهور
نایل نخواهند گردید، چرا که منتظر نیستند و کاری برای تحقق ظهور انجام
نمیدهند که حاصل و نتیجهاش را ببرند. ظهور اسم اعظم الهی برای کسی
مفید است که ایمان دارد و عمل صالح انجام میدهد، نه این هر کس هر کاری
دلش خواست بکند و یا از تنبلی دست روی دست بگذارد، خدا هم با فرج
ولیاش مشکلاتش را بر طرف و او را از جمیع بلایای گمراه کننده حفظ
نماید:
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ وَ ما أَنَا
عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ (هود - 86)
ب – شاید کمترین سطح انتظار و عوامانه و دنیاگرانهترین نوع نگاه به
ظهور، همین باشد که منتظر باشیم ایشان بیایند و مشکلات نان، گوشت،
برنج، خانه و ازدواج و بازنشستگی و ... مردم را حل کنند! این نگاه
خودخواهانهترین و جاهلانهترین نگاه به ظهور و بر پایی عدالت فردی و
اجتماعی است. اگر چه امروزه همهی مردمان جهان حتی در ادارهی
سادهترین امور مادی خود گرفتارند، اما این نگاه به انتظار و ظهور
میتواند کمترین هدف از انتظار باشد.
به قول نویسنده کشورهای مرفه بسیاری وجود دارند، آیا آنان دیگر نیازی
به انتظار ندارند؟ هر چند که آنها نیز به لحاظی پیشرفتهتر و به لحاظی
عقبافتادهتر و گرفتارتر از کشورهای در حال توسعه و یا فقیر هستند و
در هر حال همه جوامع بشری گرفتارند، اما این رفاهیات و یا کاستیها همه
مربوط به بدن است. آیا ظهور برای راحتی و پرورش بدن است؟! اگر این طور
باشد، کافی است به قول نویسنده، رفاهی مطلوب برای فرد یا قومی فراهم
شود، آن وقت آنان دیگر نیازی به انتظار و ظهور قطب عالم هستی ندارند.
انتظار ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه، انتظار فرج انسان و انسانیت است
و نه انتظار رفاه شکم و سایر نیازهای مادی او. آیا آن فرد ژاپنی که از
تکنولوژی برتر استفاده میکند حقوق و بیمه و حق بازنشستگی مناسبی دارد،
توانسته است با بت پرستی و بودائیسم، همه قابلیتهای انسانی خود را به
رشد رسانده و متجلی کند؟! چرا سوئد که یکی از پیشرفتهترین و مرفهترین
جوامع بشری امروز است، در میان کشورهای اروپایی به لحاظ آمار تجاوز در
رأس قرار دارد؟ آیا این سبوعیت فرهنگی از فقرشان ناشی شده یا از
رفاهشان و یا از هیچ کدام، بلکه معلول گم کردگی هدف و بیهویتی آنان
میباشد؟
انتظار ظهور در درجه اول انتظار پیاده شدن همهی دین خداست:
«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
(الصف - 9)
ترجمه: او كسى است كه رسول خدا را به هدايت و دين حق فرستاد تا (همه
دین را ظاهر کند) آن را بر همه اديان غلبه دهد هر چند كه مشركين كراهت
داشته باشند.
تا بدین سبب بشر ناچار نباشد برای دستیابی به هر علمی قرنها و نسلها
تجربه توأم با هلاکت نماید. و سایرین برای بشر «باید و نباید»های منطبق
با گمانها و منافع خود وضع نکنند و شرایط برای بندگی خدا که اوج کمال
بشری است میسر شود و دیگر در زمین کفر و شرک نباشد و همگی خداوند را
عبادت کنند. وعدهی الهی مبنی بر ظهور، وعده بر ظهور و بروز شرایط ذیل
در همین حیات دنیوی مردمان است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ
قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ
وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني
لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ
هُمُ الْفاسِقُونَ» (55)
ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند
وعده كرده كه شما را در اين سرزمين جانشين ديگران كند، آن چنان كه
اسلاف و گذشتگان آنان را جانشين كرد، و نيز دينشان را آن دينى كه براى
ايشان پسنديده استقرار دهد و از پى ترسى كه داشتند امنيت روزيشان
فرمايد تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نكنند و هر كس پس از
اين كافر شود آنان خود عصيانپيشگانند.
- خلافت و جانشینی گذشتگان در زمین، به گونهای که انسان خلیفة الله
باشد. یعنی اسمای الهی در او تجلی کند. آئینهی صفات جلال و جمال الهی
باشد و نه تجلی شیطان و ظلمات شیطانی.
- دین اسلام، دین عمومی مردمان باشند. یعنی همه تسلیم خدا باشند. نه
این که به اختیار، یا به اجبار، یا به غفلت و فریب تسلیم دیگران و یا
هواهای نفسانی باشند.
- همهترسها و نگرانیهای بشر، نه تنها در زمینهی نیازهای مادی، بلکه
نیازهای فکری، عقلی، علمی، فردی و اجتماعی، ترسهای ناشی از جهل و
غفلت، ترسهای ناشی از ظلم حکام جور، ترسهای ناشی از تصمیمات غلط و
بازخورد عملهای ناصواب و ...، همه تبدیل به امنیت شود. چون در چنین
شرایطی انسان خدایی است و خطا نمیکند.
- شرایط برای این که همه به راحتی خداوند را عبادت کنند و دیگر هیچ کس
شریکی با او نگیرد فراهم باشد. به گونهای که از آن پس دیگر هر کس
منحرف شد، مقصر قطعی فقط خودش باشد. نه شرایط محیطی، جهلها، اجبارها و
...
اگر چه تحقق بسیاری از شرایط فوق منوط به استقرار حکومت عدل اسلامی به
حاکمیت امام معصوم (ع)، که انسان کامل و مظهر اتم اسمای الهی است
میباشد، اما انتظار منتظر، حتی انتظار برای ظهور به منظور حکومت نیست.
یکی از شاگردان امام صادق علیهالسلام (ظاهراً هشام) از ایشان پرسید:
ظهور چه زمانی خواهد بود؟ جالب آن که ایشان با توجه به ظرفیتهای سائل
به او پاسخ داد: ای هشام تو هم اهل دنیایی؟! یعنی ظهور و برقراری حکومت
عدل الهی به این منظور که تو میپرسی، هدف و نتیجهای جز برخورداری از
منافع دنیوی ندارد، آیا تو هم اهل دنیا شدی؟!
منتظر ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجهالشریف، منتظر ظهور اسمای
الهی و تجلی آن در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان است. منتظر
دیدن مصداق انسان کامل است. آن هم دیدن با معرفت، نه دیدنی که هر
ابوجهلی اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله یا ائمهی
اطهار علیهمالسلام را میدید و بهرهای نمیبرد. منتظر تحقق همهی
اهداف الهی از خلقت بشر و خلیفه قرار دادن او در زمین است. منتظر فراهم
شدن شرایط برای عبادت خالص پروردگار و زمینهی مساعد برای رشد انسان تا
حدی که از ملائک نیز سبقت بگیرد است. منتظر فرصت برای کنار رفتن
پردهها از فطرتها و حجابها از عقل بشری است. چنان چه امیرالمؤمنین
علیهالسلام میفرمایند: خداوند انبیای خود را گسیل داشت تا عقلها دفن
شده (دفائن العقول) را بیرون بکشند و میثاق فطری را بگیرند.
برای بشریت حتی تصور چنین جهانی مشکل است و این همان کمالی است که
همهی انسانها از آدم تا خاتم منتظر آن بوده و هستند. چنان چه حتی
انبیای الهی (ص) و ائمهی معصومین(ع) نیز منتظر ظهور بودند.
پ – با توجه به نکات فوق معلوم میشود که معنای اصلی انتظار، ایجاد
آمادگی در فرد و جامعه است و نه دست روی دست گذاشتن و توقف کردن! این
که درجا زدن و هلاک شدن است. حتی بعثت و تلاش انبیای الهی و به ویژه
حضرت ختمی مرتبت (ص) و ائمهی معصومین (ع) و شهادت آنها، در مسیر مساعد
سازی زمینههای ظهور بوده است. این است معنای انتظار. آیا آنها دست روی
دست گذاشتند، یا برای بیدار، هوشیاری و رشد بشریت تلاش کردند؟!
برای درک بهتر معنا و مفهوم انتظار، خوب است به سایر انتظارهای زندگی
دقت کنیم: آن که در طول تحصیل دبیرستانی انتظار ورود به دانشگاه و
تحصیلات عالیه دارد چه میکند؟ آن که انتظار دارد ازدواج خوبی داشته
باشد چه میکند؟ آن که انتظار دارد از بهترین شرایط شغلی برخوردار
گردد، چه میکند؟ آن که انتظار دارد مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گیرد
چه میکند و ....؟ آیا دست روی دست میگذارد و منتظر فرج مینیشند، یا
در آن راستا تلاش میکند و شرایط را مهیا و مساعد مینماید؟ انتظار فرج
حضرت مهدی علیهالسلام نیز همینگونه است.
x-shobhe.com |