|
«بخشهای اصلی ویژه نامه سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران» |
مقالات و یادداشتها + نگارخانه |
آثار و دست نوشته های ماندگار |
تم موبایل - والپیپر - اسکرین سیور | مصاحبه و خاطراتی به نقل از نزدیکان |
*** مختصری پیرامون مصطفی چمران
زندگینامه شهید دكتر مصطفی چمران چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است . |
از ولادت تا وزارت در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايهريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار ميرفت كه به دليل اين فعاليتها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع ميشود. |
کتاب انسان و خدا يكي از ماندگارترين آثاري كه از سردار پرافتخار اسلام، عارف عاشق، مجاهد مخلص و معلم متعهد شهيد دكتر مصطفي چمران بجاي مانده يك دوره سخنراني علمي و عرفاني در كانون توحيد در ايام ماه مبارك رمضان سال 1359 ميباشد، كه چهار سخنراني آن در اين كتاب، پس از چك و اصلاحي كه لازمه تبديل گفتار به نوشتار است تنظيم و ارائه ميگردد |
وصیت نامه شهید چمران خطاب به امام موسی صدر برای مرگ آماده شده ام و اين امری است طبيعی كه مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولين بار وصيت می كنم. خوشحالم كه در چنين راهی به شهادت می رسم. خوشحالم كه از عالم و مافيها بريده ام. همه چيز را ترك گفته ام. علایق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره كرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم. |
*** نجواهای عارفانه
گلچینی از مناجات های شهید چمران " خدايا تو مرا عشق کردي که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردي که در چشم يتيمان بجوشم. تو مرا آه کردي که از سينه بينوايان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فرياد کردي که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمايم. تو مرا در درياي مصيبت و بلا غرق کردي و در کوير فقر و حرمان تنهايي سوزاندي. خدايا تو پوچي لذات زودگذر را عيان نمودي، تو ناپايداري روزگار را نشان دادي. لذت مبارزه را چشاندي. ارزش شهادت را آموختي."
|
*** نگارخانه - والپیپر - اسکرین سیور
تم موبایل به مناسبت شهادت دکتر چمران ( مخصوص گوشی های سونی اریکسون) مدل های : K750 - K800 |
کاغذ دیواری(والپیپرهای شهدا Wallpaper) محافظ صفحه اسکرین سیور(ScreenSaver) |
*** مقالات و یادداشتها + نگارخانه
چمران طي سالهايي كه در آمريكا بود، عاشق دختري
ميشود كه بعداً هم اسمش را عوض ميكند و پروانه
ميگذارد.با او ازدواج ميكند و سالهاي بعد صاحب سه فرزند
ميشود. چمران همسرش را راضي ميكند تا با او به
مصر و بعد لبنان بيايد.
|
*** آثار و دست نوشته های ماندگار
دست نوشته های ماندگار: 29 مى 1960(تُعِزُ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء) در دنیا به چیزهاى كوچكى خوشحال مى شوم كه ارزشى ندارند و از چیزهایى رنج مى برم كه بى اساسند. این خوشحالى ها و ناراحتى ها دلیل كم ظرفیتى من است. هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم. هنوز اسیر خوشى و لذتم... كمند دراز آمال و آرزو، بال و پرم را بسته، اسیر و گرفتارم كرده و با آزادى، آرى آزادى واقعى خیلى فاصله دارم.
|
ارزش علم و معرفت از زبان شهيد چمران ای خدا ، من باید از نظر علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر میفروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم. |
نوشته ای درباره جبهه و جنگ و دفاع مقدس اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اينطرف وآن طرف ميكشاند، مايوس و دردمند، فقط بر حسب وظيفه به مبارزه ادامه ميدهم، و گاهگاهي آنقدر زيرفشار روحي كوفته ميشوم كه براي فرار از درد وغم دست بدامان شهادت ميزنم تا ازميان اين گرداب وحشتناكي كه همه را وانقلاب را فروگرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون واين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين بلقاء پروردگار نائل آيم ... |
*** مصاحبه و خاطراتی به نقل از نزدیکان
حمزه زمان شهید دکتر مصطفی چمران ثروت و گنجی عظیمي بود كه با روحي والا آميخته شده بود و زمانه كمتر مثال ايشان را ديده است اسرار عالم الهی تمام هدفش بود و روح و قلبش جذب حضرت حق و در دریای عشق الهی غرق شده بود و بدنش را در خدمت خدا و انسان قرار داد و تمام رفتار و حرکاتش بر اساس همین واقعیت «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی للله رب العالمین»بود. |
یکصد خاطره از شهید
دکتر چمران - گفتند
«دکتر برای عروس هدیه فرستاده » به دو رفتم دم ِ در و بسته را
گرفتم . بازش کردم . یک شمع خوش گل بود. رفتم اتاقم و چند تا تکه
طلا آویزان کردم و برگشتم پیش مهمان ها ؛یعنی که این ها را مصطفی
فرستاده. چه کسی می فهمید مصطفی خودش را برایم فرستاده ؟ |
|