شهید چمران یکی از نخبگانی بود که علاوه بر ویژگی
های خاص علمی، سیاسی، نظامی و عرفانی، فردی اثر
گذار بود. شخصیت و روش زندگی ایشان بر زندگی کسانی
که در دراز مدت یا طی دوران انقلاب و دفاع مقدس با
او زندگی کردند بسیار مؤثر بود؛ حتی روش ما نسبت
به قبل از آشنایی با ایشان متفاوت شد و نگاه ما به
دنیا تغییر کرد، به طوری که ما با چشم چمران به
دنیا نگاه می کنیم.
در دوران انقلاب و دفاع مقدس خودشناسی و خداشناسی
عامل شکوفایی شخصیت واقعی انسان است و شهید چمران
فقط خدا را می دید و برای خدا کار می کرد و این
واقعیتی بود که امام خمینی(ره) بر آن تأکید کردند.
همانطور که خداوند جمیع اسماء است و در عین رحمان
بودن قهار نیز هست و از آنجایی که می فرماید انسان
خلیفة الله است، نتیجه می گیریم که اگر کسی سعی
کند به خدا برسد قطعا به این صفاتی که بعضا به چشم
مادی ما در تضادند، متصف خواهد شد. دکتر چمران
تمام این وجوهات را در کنار هم داشت و هر کدام را
به موقع به کار می برد. شهید چمران با آن جایگاه
اجتماعی و علمی در آمریکا، در زمانی به لبنان رفت
که آدمهایی که اگر سر سوزنی به دنیا علاقه داشتند
به آن کشور هرگز نمی رفتند.
چمران زمانی که در مدرسه جبل عامل با فرزندان
شهدای لبنان زندگی می کرد، مثل یک پدر مهربان با
آنها صحبت می کرد، در حالیکه در محاصره سوسنگرد
دیگر آن پدر مهربان نبود بلکه آنجا رزمنده ای بود
که به خاطر خدا می جنگید و تا آخرین قطره خون هم
می ایستاد.
با مطالعه زندگی و دست نوشته های ایشان، ذات
خداجویی چمران از کودکی مشهود است؛ این فرد در
کودکی برای رسیدن به خدا علم را دنبال می کند و
درس می خواند و تلاش می کند و شاگرد ممتاز در
دانشگاه می شود و در بهترین دانشگاه دنیا مطرح می
شود و به آخرین درجه دانش در فیزیک اتمی می رسد
بعد می بیند که آن خدایی که چمران می خواهد اینجا
نیست و به دنبال آن می گردد و بعد می بیند خداوند
تنها اطراف مستضعفین و مظلومان است و می رود به
طرف آنها و می بیند اگر بخواهد از این مظلومان
حمایت کند نیاز به دانشی غیر از دانش الکترونیک و
اتم دارد بنا بر این برای گذراندن دوره چریکی به
مصر می رود و با امام موسی صدر آشنا می شود و حرکت
المحرومین و اولین شاخه نظامی آن «امل» را بنا می
کنند. در واقع حزب الله لبنان -که الان خاری در
چشم دشمنان است- ثمره حرکت چندین سال پیش مردی چون
چمران است که خدا گونه کار می کرد.
شهید چمران کاملا به سیره پیامبر و ائمه تأسی می
کرد. دکتر چمران در سخنرانی هایش امکان نداشت از
خود چیزی بگوید و همیشه به سخنان ائمه معصومین
استناد می کرد. او بعد از خدا از رسول الله و ائمه
اطهار(علیهم السلام) به طور کامل تبعیت می کرد و
نسبت به مولا علی ابن ابیطالب(ع) عشق می ورزید و
دائما نهج البلاغه می خواند. این شهید بزرگوار در
کارها در پی نتیجه نبود بلکه راهی را که خدا می
پسندید انتخاب می کرد و به دنبال این نبود چه کسی
از آن خوشش می آید یا نه بلکه حرف حق را جاری می
کرد.
شهید چمران طراح اصلی جنگ تا سال 1360 بود و از
ابتكارات شهيد چمران اين بود كه ايشان اعتقادی به
جنگ منظم با توجه به توان نظامی ایران نداشت و اگر
طبق نظر بنی صدر عمل می کردیم همان 48 ساعت اولیه
صدام به هدفش می رسید چون تجهیزات نظامی ما قابل
مقایسه با امکانات رژیم بعث عراق نبود.
تأسیس ستاد جنگهای نامنظم ، طرح سد خاکی بر رود
کرخه نور در محور ده کوه(با زدن این سد، تا آخر
جنگ تحمیلی یک لشگر از عراق پشت سد مانده بود)، سد
خاکی کرخه از طرار، پل چولانه، احداث پلهایی بر
روی وحشی ترین رودخانه ها به وسیله تیوپ تراکتور ،
سازماندهی واحدهای چریکی 11 نفره، آموزش حرکت های
تخصصی پیاده نظامی و... از دیگر طرحهای ابتکاری
شهید چمران مي باشند.
سردار حسن شاه حسینی
همرزم شهید چمران