ریشهی چنین تصوراتی از یک سو تلاش دنیاطلبان برای
کنار زدن سدی به نام «دین» بوده است و از سوی دیگر عدم
شناخت مقولهای به نام «دین» در میان بیدینان و حتی
دینداران بیاطلاع میباشد. اینک به نکات ذیل با دقت
تمام توجه نمایید.
الف – «دین» یعنی آیین و روش زندگی و هر «دینی» منطبق
با جهانبینی خودش است. لذا احدی در دنیا وجود ندارد
که دین نداشته باشد، منتهی ادیان آنان به تناسب نگاهی
که به اول و آخر و سیر جهان دارند متفاوت است. آنان که
به خداوند ایمان دارند، به سوی دین الهی میروند، اما
آنان که اعتقادی ندارند و به اصطلاح مادهگرا یا
ماتریالیسم هستند نیز بدون هیچ آیین، روش و قوانینی که
منطبق با جهانبینی و اهدافشان باشد (بیدین) نیستند.
مارکسیسم، لیبرالیسم، نهیلیسم، فمینیسم، صهیونیسم و هر
«ایسم» دیگری نوعی دین است...
در ادامه سؤال آمده است که برخی میگویند که مثلاً در
ایران تبعیض رسیدگی شاه به طبقات متفاوت ارتش بود و به
همین دلیل مثلاً گارد شاهنشاهی که مورد توجه بود تا
آخرین لحظه ایستاد و ... .
واقعیت مطلب آن است که ماهیت انقلابها، بافت فرهنگی
مردم، شرایط زمانی و موقعیت استراتژیک هر یک از کشورها
متفاوت است، مضاف بر این که ما چون از قیام مردم
مسلمان در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا
خوشحال هستیم، برخی از حقایق پشت پرده، به ویژه در نقش
و بازی آمریکا را نمیبینیم.
الف ـ در ایران زمان شاه نیز کل ارتش با تمام بدنهاش
تا آخرین روزها در کنار شاه ایستاد و فروپاشی نظام
ارتش شاهنشاهی، پس از کشتارهای خونینی که انجام داد،
بیشتر پس از فرار شاه صورت گرفت. امروزه در کشورهای
دچار بحران اگر دو نفر یا صد نفر کشته شوند، اخبار
سراسری جهان را به خود اختصاص میدهد، اما ارتش شاه،
فقط در یک میدان «ژاله»ی تهران، هزاران نفر را کشت و
کسی هم به او اعتراضی نکرد...
سایتهای ضد دین و ضد انقلاب و ضد جمهوری اسلامی ایران
و ضد ولایت فقیه ... و کلاً ضد ایران، حتی در مورد خدا
هم شبههافکنی میکنند، چه رسد به شهید ژاله.
البته از آنها انتظار دیگری هم نمیرود. جنگ، جنگ است
و جنگ نرم نیز یکی از شدیدترین و مهلکترین اقسام جنگ
نرم است و تبلیغات سوء به طرق مختلف که «شبههافکنی»
در رأس آنهاست نیز از مخربترین سلاحهای این جنگ است.
چنان چه حضرت امام خمینی (ره) در دوران جنگ، که آن را
مهمترین مسئلهی کشور قلمداد مینمود، فرمود: «سلاح
تبلغیات، برّندهتر از سلاح جنگ است».
لذا آنها باید به دروغ، تهمت، جو، شایعه و شبههپراکنی
متوسل شوند، و ما باید اصلاً خود را مخاطب و هدف حملات
آنها قرار ندهیم، نه این که به دنبال پاسخ بگردیم. چرا
که تمامی ندارد و ما را منفعل مینماید...
اگر سؤالی در ذهن خودتان ایجاد شد، هر چه که باشد
محترم است و باید به دنبال پاسخ آن بگردید. اما اگر با
سؤالی [که معمولاً به شکل شبهه – شبیه کردن حق و باطل
– مطرح میگردد] در سایتها خواندید، ابتدا به هدف و
چرایی طرح آن فکر کنید و سپس به دنبال پاسخ اصل سؤال
یا شبهه بگردید، چرا که وقتی آنها هدفی به جز ضد تبلیغ
بر علیه دین اسلام و هجوم به اذهان عمومی مسلمین
ندارند، لابد طرح هر شبههای برای آنها فایدهای در
راه مقاصدشان دارد. لذا ذیلاً هم به مقصد آنان
میپردازیم و هم پاسخ شبهه ارائه میشود.
الف – مقصد سایتها مشخص است. هم سو با جریانات
خیابانی که میخواهند به دیگران بگویند: در جمهوری
اسلامی نه تنها خبری نیست، بلکه اینجا هم آشوب (؟!)
است، در این سایتها نیز میخواهند القاء کنند که در
اسلام عدالتی نیست و باید به دنبال دین دیگری بگردیم...
دنیا دارد مکافات نیست و حکم اعدام نیز برای جبران مافات نیست، چرا که
با اجرای حکم اعدام یک مفسد یا جنایتکار، هیچ ضایعهای جبران نمیگردد.
مگر میشود جان از دست رفتهی یک مقتول را با اعدام قاتل به او
برگرداند؟ و یا اگر قاتلی دهها نفر را کشته باشد، مگر می شود بیش از
یکبار اعدامش نمود؟ پس «اعدام» مکافات عمل و جبران مافات نیست، بلکه
افراد گاه به حدی فاسد و فاسق میگردند، که به لحاظ عقل، شرع و قانون،
وجودشان برای دیگران مضر و مهلک تشخیص داده میشود و لذا اعدام میشوند
تا بقای عمرشان موجب جنایات و خسرانهای بیشتر بر دیگران نگردد.
الف – یک عمل، چه خوب باشد و چه بد، آثار بسیاری دارد که عامل آن یا
اطرافیان فقط بخش کمی از آن را مشاهده میکنند، اما تداوم آثارش تا
قیامت گسترش داشته و باقی میماند. به عنوان مثال: معلمی در کلاس اول،
الفبا را به دانش آموز تعلیم میدهد. آیا تنها اثر این آموزش این است
که دانشآموز الفبا را فرا گرفته است، یا در همه زندگی او و آتیهی
خودش و بالتبع خانواده و جامعه و سپس نسل اندر نسلش تأثیر میگذارد؟
همین طور است یک عمل خلاف. لذا خداوند متعال فرمود که همهی اعمال با
آثارشان را نزد «امام زمان» ثبت میکنم:...
بتدا دقت فرمایید که اصلاً چنین نیست که کفار به ویژه
در اروپا و آمریکا پیشرفته تر و متمدن تر از مسلمانان
باشند. بلکه آنان در تکنولوژی و برخی از قوانین
اجتماعی جلوتر از بسیاری از کشورها و ملت ها و از جمله
جوامع اسلامی هستند. چنان چه نه تنها بر کسی پوشیده
نیست، بلکه خود نیز اقرار دارند که هنوز نژاد پرستی که
در تمامی ادیان و به ویژه اسلام بسیار نکوهیده است، در
آن جوامع بیداد می کند. جنگ جهانی اول و دوم و کشتار
میلیون ها انسان بی گناه و استفاده از بمب های اتمی،
نوترونی، شیمیایی، فسفری و سایر سلاح های کشتار جمعی
توسط همین جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته ساخته و
استفاده شده و می شود....
ترجمه: من خداى یكتایم، معبودى جز من نیست، عبادت من
كن و براى یاد كردن من نماز به پا كن.
پس بدیهی است اگر کسی نسبت به نماز بیعلاقه و کاهل
باشد – چه حدیث و روایتی در این زمینه خوانده باشد یا
خیر – علاقهی زیادی به خدا، عبادت و یاد پروردگار
عالم که خالق، معبود، رازق و معشوق اوست ندارد.
آدمی به صورت مستمر به یاد هدف یا اهداف خود است، چرا
که هر حرکتی را به سوی هدف انجام می دهد...
در این سؤال سه مقولهی متفاوت مطرح شده است که باید
هر یک به طور مستقل مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ داده
شود، اما ذیلاً پاسخی اجمالی ایفاد میگردد:
الف – مسئلهی اول «قایل شدن محدودیت برای زن و ارتباط
زناشویی در اسلام است»! این یک تهمتی است که دیگران بر
اسلام وارد کردهاند و عوامها نیز آن با بیان یا
رفتار خود آن را تثبیت کردهاند و حتماً لازم است که
در ذهن ما [اذهان عمومی]، از اسلام و احکام و فلسفهی
احکامش تهمتزدایی شود تا بتوانیم واقعگرا باشیم.
اسلام نه تنها محدودیتی برای روابط جنسی بین زن و مرد
قایل نشده است، بلکه نسبت به آن توجه ویژه داشته و به
تکرار این رابطه، از «نگاه» گرفته تا «ملاعبه» و تا
«همبستری» توصیه و تأکید مینماید. بلکه برای حفظ و
تداوم رابطهی سالم، به گونهای که به دیگر قوا و
نیازهای فردی و اجتماعی انسان ضرری وارد ننماید،
تعاریف و قوانین خاصی دارد. (چنان چه همهی مکاتب
تعاریف و چارچوبهای متفاوتی دارند)...
اگر از این زاویه حوادث و
یا عملکردهای امام حسین علیهالسلام و نیز سایر ائمهی
اطهار (ع) مورد بررسی قرار گیرد، فقط به مسئلهی در
آغوش کشیدن حضرت علی اصغر (ع) اختصاص نیافته و ختم
نمیگردد، بلکه همهی چراهای دیگر میتواند مطرح گردد
و از جمله آن که «اگر میدانستند، پس چرا رفتند»؟!
پاسخ این سؤال که گاهی به صورت شبهه نیز در اذهان مطرح
میگردد، پیش از این در سایت درج شده است که لازم است
گرامیان حتماً مطالعه نمایند. (1) و (2).
اما در این بخش نیز به صورت اجمال اشاره میشود: هر
چند مبحثی تحت عنوان «مأموریت و اذن استفاده اهل بیت
(ع) از علم غیب و معجزه و ...» وجود دارد، اما در ضمن
توجه شود:...
همانطور که اشاره نمودید، سجده بر غیر خدا شرک است و شرکت نیز گناه
نابخشودنی میباشد. اما در پاسخ سؤال فوق و سؤالات مشابه باید دقت
نمود:
الف - خداوند متعال جسم نیست، جهت و حد خاصی هم ندارد که کسی بتواند او
را قصد کند و بگوید حالا فقط به خدا سجده کردم یا میکنم. پس اوست که
باید جهتی برای سجده بر خودش انتخاب و معرفی نماید.
ب – به طور کلی عبادت خداوند متعال، ایمان و اطاعت اوامر اوست. آن که
فرمود: به غیر از من عبادت (بندگی)، اطاعت و سجده نکنید، خود تعیین
قبله کرد. به ملائکه فرمود که به آدم (به طرف او) سجده کنند، به یعقوب
و خاندان فرمود که به طرف یوسف (ع) سجده کنند، به بنی اسرائیل فرمود به
طرف بیتالمقدس سجده کنند و به مسلمانان فرمود به طرف کعبه سجده کنند.
پس همهی این سجدهها به امر او و به جهت تعیین شده توسط او و برای
عبادت و اطاعت او انجام میگیرد، عبادت و سجده بر خداوند است. و اگر
کسی برای غیر خدا به طرف کعبه هم سجده کند، باز شرک است...
هر سه مورد و مبادی و آثارشان با یک دیگر متفاوت است
که در ذیل به صورت مختصر توضیح داده میشود:
الف – سؤال، کار ذهن و فکر فعال است. لازمهی حیات
معقول، ایجاد سؤال در ذهن و جستجوی سالم برای یافتن
پاسخ درست است. به قول مرحوم علامهی جعفری: «کسی که
سؤال ندارد، عقل ندارد». چرا که به طور قطع هر عاقلی
تفکر میکند و از آنجا که عالم به غیب و شهود نیست و
همه چیز را نمیداند، برایش سؤال ایجاد میشود و از
روی طبع به دنبال پاسخ سؤالش میگردد. پس سؤال داشتن
نه تنها نکوهیده نیست، بلکه بسیار هم پسندیده است و
آموزههای قرآنی و اسلامی نیز بشر را موظف به تفکر،
سؤال و یافتن پاسخ برای ارتقای عقل، دانش و بینش
نموده است...
باید در بررسی اوضاع و تطبیق آن با مقولهی ظهور، به
سه نکتهی مهم ذیل توجه شود:
الف - نباید به مسئلهی ظهور به مانند یک حادثهی
اتفاقی نگاه کرد. ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه و عجل
الله تعالی فرجهالشریف، یک جریانی است که در طول
تاریخ امتداد داشته و دارد و لذا هر لحظه و هر
حادثهای گامی به سوی ظهور و علامتی از علائم عام یا
خاص ظهور ایشان است. ظهور مانند یک زنجیری است که از
حلقههای به هم پیوستهای تشکیل گردیده است و یکی هم
حلقهی آخر آن است.
ظهور حرکتی مانند مرگ و قیامت است. چنان چه
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «هر نفسی که
انسان میکشد، گامی است که به سوی مرگ مینهد»، و
بالاخره در یک لحظه نیز نوبت به نفس آخر میرسد، ظهور
حضرت (عج) نیز روز به روز و لحظه به لحظه تجلی یافته و
اتفاق میافتد و یک لحظه نیز آن حلقهی آخر ظهور است
که ایشان در کعبه حضور علنی یافته و قیام خود را اعلام
میدارند...
ابتدا دقت شود که کار پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) هدایت
انسان و جامعه است، لذا آنها بر اساس علم غیب و شهود خود عمل میکنند،
اما هیچگاه بر اساس علم غیب خود حکم نداده و قصاص قبل از جنایت
نمیکنند. اگر قرار باشد احکام بر اساس «علم غیب» صادر شود و افراد
جامعه قبل از عمل مکافات شوند، دیگر برای برپایی قیامت، دنیا، اراده و
هدایتی لازم نبود، بلکه خداوند متعال که علام الغیوب است، خود حکم
میداد و مجازات مینمود. اما، چنین رفتاری که غیر حکمیانه بوده و در
ضمن با عدالت نیز منافات دارد، از سوی یک شخص معمولی عاقل هم صادر
نمیشود، چه رسد به خداوند متعال یا برگزیدگان او برای هدایت بشر که
معادن وحی و مخازن علم الهی هستند.
مضافاً دقت شود که «علم غیب» پیامبر اکرم یا اهل بیت
(ع)، فقط به سرنوشت یک نفر، که مثلاً آیا بعد از رحلت،
او هم چنان صحابه و مؤمن باقی میماند یا خیر؟...
غیر قابل جمع بودن این دو معنا از آنجا ناشی میشود که منظور و
مقصود از بهشت، الزاماً همان بهشت اخروی است که بندگان مؤمن و صالح
وارد آن خواهند شد و برای همیشه در آن خلود خواهند داشت، در صورتی که
چنان چه در پاسخ قبلی (1) بیان گردید، بهشتی که آدم و حوا و ابلیس و
... در آن قرار داشتند، بهشت اخروی نیست و در آن بهشت نه خطایی است و
نه غم و اندوه و نه اخراجی.
انسان در سیر حرکت خود، سه نوع از حیات را در سه عالم
طی میکند که عبارتند از: حیات دنیوی – حیات برزخی و
حیات اخروی. لذا در هر سه حیات یا «سه عالم»، یا در ظل
رحمت الهی قرار دارد و یا به پرتگاههای هلاکت سقوط
میکند. به همین دلیل هم بهشت و جهنم «دنیوی» وجود
دارد و هم «برزخی» و هم «اخروی»...
سریالهای ایرانی
را تقریباً بدون استثناء «فمینیستی» خواندهایم و هنوز
هم نه تنها بر این دیدگاه هستیم، بلکه بر این باوریم
که این همه هماهنگی و یکدستی در تمامی فیلمها و
سریالها اتفاقی نیست، بلکه متأسفانه با غفلت شدید
مسئولین فیلم و سریال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و
نیز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سایر نهادها و
سازمانهای فرهنگی ذیربط، دستاندرکاران نشر فرهنگ
«فمینیسم» با خیال راحتتر و جرأت بیشتر در تحقق اهداف
سازماندهی شدهی خود میکوشند. و اتفاقاً سریال
«فاصلهها» انفجار بمب فرهنگ فمینیستی در میان سایر
سریالها میباشد، که ذیلاً با «کالبد شکافی شخصیتی»
این سریال، به دلایل اثبات مدعا اشاره میشود:
در مورد مباحثی چون: آموزش، تبلیغ، تذکر، هشدار، نصیحت
و ...، باید دقت شود که هر پیامی به دو صورت «مستقیم و
آشکار» یا «غیر مستقیم و پنهان» قابل انتقال به مخاطب
است و البته تأثیر پیام غیر مستقیم و پنهان به مراتب
بیشتر است. به خصوص اگر این پیام دعوت به باطل باشد و
از روشهای القایی برای انتقال آن استفاده گردد. چرا
که مخاطب بدون این که بفهمد به دام افتاده و متأثر و
گرفتار میگردد...
نفقه به هیچ وجه
برای کارمزد زحمت زن در خانه [به عنوان کار فیزیکی]
نیست، چرا که وقتی میفرماید «مرد حق ندارد به همسر
خود کار بدهد» و وقتی میفرماید «زن میتواند حتی برای
شیر دادن به فرزند اجرت دریافت نماید»، پس معلوم
میشود که «نفقه» برای این نیست. بلکه نفقه برای نقش
زن در کیان خانواده است و نقش زن (همسر) در خانه، کار
کردن بدان معنایی که رایج است نمیباشد.
همهی این مشکلات از آن جا ناشی میشود که تعاریف غربی
جایگزین تعاریف عقلی و انسانی و حتی عاطفی میگردد و
از آن جمله است تعریف «زن»، «مرد»، «کار» و ...
اگر چه امروزه
یهودیت و مسیحیت در سرتاسر جهان نفوذی دارند، اما به
هیچ وجه آنان پیامبر جهانی نبودهاند. چنان چه قرآن
کریم در آیات متفاوتی بیان داشته است که حضرت موسی
علیهالسلام را برای قوم بنیاسرائیل ارسال نموده است
و هم چنین است حضرت عیسی علیهالسلام.
«وَ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَني إِسْرائيلَ
أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُوني وَكيلاً» (الإسراء - 2)
ترجمه: و به موسى كتاب تورات را فرستاديم و آن را وسيله هدايت بنى
اسرائيل قرار داديم تا غير من كه خداى عالمم هيچكس را حافظ و نگهبان
فرا نگيرند...
ابتدا دقت نمایید که صرف
خوش اخلاقتر بودن چند دوست غیر مسلمان نسبت به چند
دوست بد اخلاق مسلمان، به هیچ وجه دلیل موجهی برای خوش
اخلاقتر دانستن غیر مسلمانان نسبت به مسلمانان نیست و
این یک ضد تبلیغ القاء شده است که ریشه در فرهنگ قبل
از انقلاب دارد. چرا که همیشه سعی کردند تا به مسلمین
القاء کنند که غیر مسلمانان الزاماً پاکتر، راستگوتر،
صادقتر و فنیتر هستند. در صورتی که اصلاً چنین نیست
و تاریخ گواه بر این مدعا میباشد. بدیهی است که
گروههای اقلیت در یک کشور همیشه آرامتر هستند، البته
تا وقتی فرصت مناسب به دستشان بیاید، وگرنه بعید نیست
که مانند اسرائیل شوند...
قرائت
فاتحه، اقامهی نماز قضا به نیابت اموات و یا نماز
مستحب و هدیه ثواب آن به اموات و هم چنین زیارت، صدقه،
یا هر گونه خیرات دیگری که برای اموات انجام میگیرد،
در واقع نوعی «هدیه» است که از طرف بازماندگان در دنیا
برای رفتگان و اموات ارسال میگردد و به آنها نیز
میرسد (1). و در احادیث و روایات نیز تأکید بسیاری بر
آن شده است: از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند : ...
علت منع
ازدواج دائم مسلمان با غیر مسلمان [اعم از مرد و زن]،
فقط مسئلهی مالی نیست و موضوع ارث نیز فقط جنبهی
مالی ندارد. بلکه تأثیر و تأثرهای متفاوتی بر همسران
مترتب است که از آن جمله «عشق و وابستگی» - «تعهدات
الزامی» - «تعلیم و تربیت» - «اولاد» ...، و در هیچ
امری جایز نیست که فرد مسلمان متأثر از شخص غیر مسلمان
و یا دین او گردد. چنان چه قرآن کریم میفرماید:
«... وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى
الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (141 - النساء)
ترجمه: و خدا تا ابد اجازه نداده كه كافران كمترين
تسلطى بر مؤمنان داشته باشند...
همانطور که میدانید، قرآن کریم آخرین کتاب خدا برای دین جهانی
است. بدیهی است که چنین کتابی باید از بیان هیچ مطلبی که در شناخت و عمل لازم
میآید فروگذار ننموده باشد. لذا بیان حق تعالی در قرآن مجید، ضمن آن که «محکم و
متشابه» - «تفسیر و تأویل» و ... دارد، دارای روح و جسم و ظاهر و باطن است. چنان چه
در احادیث بیان شده است که قرآن را ظاهری و باطنی است و باطن آن را باطنی تا هفتاد
باطن است. (البته این معنا برای ذهن ما نا آشنا و غیر قابل فهم نیست، چرا که هر
جملهی ایجازی دارای ظاهر و باطن و بواطن است – به ویژه اگر آن جملات ادبی و
حکیمانه نیز باشند)...