مجری
شبکه کلمه، درپاسخ به سوالی امام زمان خود را قرآن کریم معرفی نموده و
برای اثبات آیههایی از قرآن را شاهد آورد. آیا با توجه به کامل بودن
قرآن از هر نظر و نشان دادن مسیر سعادت و اینکه در قیامت قرآن گواه و
شهادت دهنده اعمال ما در دنیا میباشد آیا میتوان گفت که قرآن در هر
زمان امام بر مردم میباشد؟ لطفاً در پاسخ و رد این ادعا از خود قرآن
دلیل بیاورید. (دیپلم ریاضی/ اصفهان)
ابتدا توجه نمایید که بسنده نمودن به ظاهر قرآن کریم، اول و آخر انحراف
از اسلام میباشد. عاقبت «حسبنا کتاب الله = کتاب خدا برای ما کافی است»،
همین تفسیر به رأیها و پیدایش اسلامهای بدون پیامبر و امام، چون سلفی
و تکفیری و داعش است که در طول تاریخ دیدیم و امروز نیز میبینیم.
میگویند: فقط از قرآن دلیل بیاورید. باشد، از قرآن دلیل میآوریم و
اولین دلیل همین است که «فقط از قرآن دلیل بیاورید» خلاف آموزهها و
آیات قرآن کریم میباشد. آیا این دلیل قرآنی نیست؟
*- در کجای قرآن آمده است که کتاب خدا کافیست و فقط از قرآن دلیل
بیاورید؟!
*- آموزههای همین ظاهر قرآن کریم نیز که خلاف این امر است و مکرر
تصریح دارد که به رسولش مراجعه کنید، دین و قرآن و سنّت را از او
بیاموزید، هر چه او داد بگیرید و هر چه نداد واگذارید، صدایتان را روی
صدای ایشان بلند نکنید (مرتب نظریه ندهید و نگویید اسلام این است که ما
میگوییم، تفسیر به رأی نکنید) و ... . آیا اینها استدلال به قرآن کریم
نمیباشد؟ آیا این آیات را نخواندهاند، یا قبول ندارند، چون به صرفشان
نیست؟
الف – قرآن چیست که فقط از آن دلیل بیاوریم؟ چند سطر نوشته شده روی چند
صفحه کاغذ، بین دو جلد؟! آیا اساساً چنین کتابی نازل شده است؟! یا وحیای
است که از جانب خداوند متعال به قلب مبارک پیامبر اکرم صلوات الله علیه
و آله نازل شده است و او به ما ابلاغ نموده و تبیین نموده است؟ حال
چطور خودش را کنار میگذارند؟!
ب - قرآن کریم به چه کسی نازل شده است؟ به همه و یا فقط به یک نفر؟ پس
چطور برخی از گفتار او را قبول دارند و برخی دیگر را قبول ندارند؟ از
کجا فهمیدند که این جلمهاش وحی است و آن یکی نیست؟! مگر خودش آن را
نفرموده است؟! آیا ایشان فرمود که هر چه را گفتم وحی است بپذیرید و هر
چه را گفتم وحی نیست، قبول نکنید؟!
ج – مگر خداوند متعال فقط ظاهر قرآن کریم را اصل قرار داد و فرموده فقط
همین قرآن را فرستادم و شما نیز فقط به همان استدلال کنید، آن هم هر
طوری که خواستید؟! خیر؛ بلکه فرمود: اصل اساسی (انسان کامل)، یعنی رسول
است، لذا اطاعت خدا در گرو اطاعت اوست و قرآن نیز فقط به او نازل میشود
و او تعلیم دهندهی قرآن است و اوست که الگو و اسوه برای اطاعت و تبعیت
است، نه سطور و نوشتجات. مضافاً بر این که فرمود: اول رسول را فرستادم
و سپس به همراه او کتاب و میزان را فرستادم. یعنی اصل اوست و البته به
همراهش کتاب و میزان نیز هست. حال بر اساس چه منطقی یک عده میخواهند
از این سه عامل رشد و هدایت، فقط یکی را انتخاب کنند، آن هم ظاهرش را و
آن هم هر آیهای که دلشان خواست را انتخاب کنند و آن آیات را نیز هر
طور که میلشان بود تفسیر به رأی کنند؟
*- اگر فقط همین ظاهر آیات قرآن را قبول دارند، نماز صبح را دو رکعت و
ظهر و عصر را چهار رکعت نخوانند و طواف و سعی بین صفا و مروه را هفت
بار انجام ندهند و ...، چون این اوامر و احکام در هیچ آیهای نیامده
است.
د – بله، البته که کتاب خدا، «امام» است. امام نیز کتاب است و هیچ فرقی
با یک دیگر ندارند؛ یکی به شکل کلام ابلاغ شد و سپس مسطور نیز گردید و
دیگری حی است و ناطق. لذا فرمود: از این سه عامل هدایت «رسول، کتاب و
میزان»، من از میان شما میروم و دو ثِقل دیگر را نزد شما میگذارم و
از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر به من برسند.
ﻫ – اگر میخواهند فقط به کتاب خدا بسنده کنند، و از کتاب نیز چیزی جز
ظاهر چند سطر نوشته شده در چند صفحه کاغذ نمیدانند، دست کم همان آیاتی
را که فقط ظاهرش میخوانند قبول کنند. الحمدلله حجّت تمام شده است و
خدا راه فراری نگذاشته است، حتی برای آنان که میخواهند به نام قرآن
مردم را منحرف کنند و میگویند: همین ظاهرش برای ما کافیست:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ
الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ
فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ
وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً » (النساء،
59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده
او و صاحبان امرتان (كه بفرموده خدا و ابلاغ رسولش، جانشينان معصوم
پيامبر میباشند) اطاعت نماييد. پس اگر درباره چيزى (از امور دين يا
دنيا) نزاع داشتيد آن را به خدا و رسولش برگردانيد، اگر ايمان به خدا
و روز واپسين داريد، اين (براى شما) بهتر و خوش عاقبتتر است.
*- خُب، آیا اینها آیات قرآن نیست و استدلال به همین ظاهر آیات قرآنی
نمیباشد؟ آیا به مؤمنین نفرمود که از پیامبرش اطاعت کنید؟ آیا نفرمود
که شاخصهی ایمان به آخرت این است که اختلافات به ایشان ارجاع گردد؟!
حالا بر سر موضوع امامت و امام زمان علیه السلام، اختلاف داریم؛
بفرموده قرآن کریم چه باید بکنیم؟ ما با استدلال به همین آیات قرآن
کریم (چه ظاهر و چه باطن)، از رسولش (ص) پیروی و اطاعت میکنیم.
*- اگر کتاب خدا به تنهایی کافی بود، خدا رسولانش را پیش از کتاب نمیفرستاد
و به جای امر به اطاعت از آنان، امر به کنار گذاشتن آنها و حصر اطاعت
از ظاهر کتاب مینمود.
*- اگر کتاب به تنهایی کافی بود، این کتاب در اختیار همگان هست، پس چرا
این همه فرقه، مذهب، گروه و گروهک درست شد که همه نیز استناد به کتاب
میکنند؟!
*- کسانی که وجود «امام» را منکر میشوند، به خاطر آن است که خودشان میخواهند
«امامت» و پیشوایی مردم را بر عهده بگیرند. از آنها سؤال میکنیم که
حال با این همه ادعا، آیا خودتان هیچ «امامی» ندارید؟ یا آن که از صدها
امام باطل اطاعت و تبعیت میکنید و فقط نسبت به اطاعت و تبعیت از امام
حق مشکل دارید؟!
*- کسانی که «مهدویت» و خروج یک شخص به نام حضرت مهدی عج الله تعالی
فرجه الشریف را تکذیب میکنند، نه تنها تمامی آیاتی را که پیامبر اکرم
صلوات الله علیه فرمودند: «مصداقش امام و امامت است» تکذیب مینمایند،
بلکه حتی مذاهب اهل سنّت و کتب معتبر آنها را نیز تکذیب میکنند.
در صحاح ابوداود سجستانی که یکی از صحاح ستّه (صحیحهای ششگانه اهل
سنّت) میباشد، فصلی به نام «کتاب المهدی» وجود دارد و در اولین حدیث
آن به نقل از پیامبر اکرم (ص) نوشته شده:
«مَن اَنکَرَ خُروجَ المَهدی، فَقَد کَفَر»، یعنی هر کس خروج مهدی را
انکار کند، به تحقیق که کافر شده است.
پس، بنا به فرموده کتاب، رسول، وحی، احادیث شیعی، احادیث سنّی... و عقل،
سایت کلمه و مجریان آن، که منکر حضرت مهدی علیهالسلام، مهدویت و خروج
او هستند، کافر میباشند.
و – نمیشود هر کس که نام خود را مسلمان گذاشت و به ظاهر کتابی را نیز
در دست گرفت، مسلمان دانست. مگر امریکا و انگلیس بیکار نشستهاند؟ مگر
بلد نبودند تا وهابیت را به نام کفرِ خودشان و فراماسون بر مکه و مدینه
و حجاز و سرزمینهای اسلامی حاکم و مسلط کنند؟
اسلام عزیز، تعریف دارد، حدود و ثغور دارد، تبیان کل شئ است، و این
بیان و تبیان نیز بر عهده وهابیت و سایت کلمه نیست، بلکه با خدا، رسول،
کتاب و اهل بیت عصمت علیهم السلام میباشد.
تمامی اختلافات و حتی جنایات و مسلمانکُشیهایی که در گذشته دیدیم و
امروز نیز میبینیم، نتیجه همین «اسلام بی ولایت و بیامام» است، نتیجهی
کافی دانستن ظاهر کتاب خدا است، نتیجه کنار گذاشتن رسول الله و امامان
صلوات الله علیهم اجمعین میباشد. اسلام بی ولایت، یعنی همین. یعنی
معاویه و یزید در گذشته و امریکا و انگلیس در عصر معاصر، ولایت آن را
بر عهده میگیرد و امامت و پیشوایی خود را بر مردم تحمیل میکنند.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، با استناد به آیهای که خود آن را
اخذ و ابلاغ نموده بود، فرمود:
مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ
أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی
إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ
عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی
سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ – یس، 12)
هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه
خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران،
علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری
یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمردهایم...»
x-shobhhe.com |