حضرت امام
خمينى در جايى فرمودهاند جمله «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» حديث
است. اهل فن میگويند اين جمله حديث نيست. همين بهانه دست معاندان و
دشمنان داده تا به امام حمله كنند. آيا اين جمله حديث است؟ حديث بودن
يك جمله از كجا مشخص میشود؟

ابتدا مهم است بدانیم که این «اهل فنّ»، کیانند و اهل چه فنّی هستند؟
اهل فنّ حدیث (مُحدّث و فقیه) هستند، یا اهل فنّ ایجاد شک، شبهه،
اعوجاج و انحراف، یا اهل فنّ ضد تبلیغ علیه امام (ره)، انقلاب اسلامی و
جمهوری اسلامی ایران و اساساً اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله؟
به ویژه در حوزه علمیه فیس بوک (چنان چه در منبع شبهه ذکر نمودید).
فضاهای مجازی چون فیس بوک، برای خودش آیات عظام، فقها و محدثینی دارد
که هیچ نیازی به تحصیل، تفکر، تعقل، وجدان، اسلامشناسی، تهذیب و تقوا
ندارند.
جمله حضرت امام خمینی (ره) به شرح ذیل میباشد:
« این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه
بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید
گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در
روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد؟ همه زمینها باید آن طور باشند.
نقش کربلا این بود که سید الشهداء سلام اللَّه علیه با چند نفر جمعیت و
عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت
جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند،
لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را.
همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز
باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید
مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده
کنیم. انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه
کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه
زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند. »
الف – حال ما از این اهلّ فنّ میپرسیم: «در کجای این بیان تأیید شده
که – کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا – یک حدیث است؟ ایشان که فرمودهاند:
« این کلمه »؟!
ب – میپرسیم: آیا شما اهل فنّ، واقعاً فرق معانی «کلمه» - «جمله» و «حدیث
یا روایت» را نمیدانید؟ یا میدانید، اما اغراض و امراض شما را به
ایجاد شک، شبهه و اعوجاج در اذهان مسلمانان وا میدارد؟ امید است که
فقط ندانسته قضاوت کرده و حرف زده باشند، وگرنه مصداق آیه ذیل میباشند:
« فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ
أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ » (البقره، 10)
ترجمه: در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه
به دروغ مىگفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت.
ج – به فرض که امام خمینی (ره)، تأیید کرده باشند که این جمله یک حدیث
است (که چنین نفرمودهاند)، باز هم جای تاخت و تاز این به اصطلاح اهل
فنّ نیست. چرا که علما، فقها و محدثین، محقق و مجتهد هستند و نه مقلد.
لذا ممکن است کسی در تحقیقات خود حدیثی را صحیح بداند و کس دیگری آن را
مرسل بداند [که البته مواردش بسیار نادر است]. لذا اگر لازم شد با یک
دیگر بر اساس اسناد و قواعد تشخیص حدیث صحیح از مرسل، یا از غیر حدیث،
با یک دیگر مباحثه میکنند، نه تاخت و تاز.
د – تشخیص یک جملهای که به اهل عصمت علیهمالسلام منتسب میگردد و
حدیث و روایت خوانده میشود و یا تشخیص حدیث صحیح از مرسل یا اساساً
معتبر نبودن یک نقل به عنوان حدیث، یک علم تخصصی است که مانند سایر
علوم، پس از برخورداری از علوم مقدماتی، مستلزم تحصیل تخصصی در رشتههایی
چون: «علم حدیث»، «علم رجال» و «علم تراجم» میباشد.
معیارهایی جهت تشخیص حدیث وجود دارد که از جمله آنها: انطباق با قرآن
کریم – انطباق با عقل – عدم مغایرت با سنّت قطعی و حتمی – مغایر نبودن
حدیث با مقصود شارع - تواتر ... و بالاخره اعتبار و پیوستگی ناقلین تا
شخص معصوم علیه السلام میباشد، پس کسی میتواند تشخیص دهد که در این
علوم ماهر باشد و البته تقوا نیز داشته باشد.
x-shobhhe.com |