بنیه وریشهی تمام ادیان چیست که اگر
فرو ریزد همهی ادیان فرو میریزند؟ آیا اخلاق بنیهی آنها است
که اگر فروبریزد بقیه هم فرو میریزند؟ مثلا شعار پندار کردار
وگفتار نیک اگر فرو بریزد بقیه ادیان هم فرومیریزند؟

دین با صرف شعار نه احیا و ابقا
میشود و نه فرو میریزد. شعار و شعور هر دو لازم است و در
نهایت آن چه فرو میریزد، انسان است و نه خود دین.
در هر حال، سؤال مبهم است، هر چند که سعی شده هدفدار طرح شود و
بالاخره یک جوری این شعار «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک»
را اصل نشان دهد، هر چند در قالب سؤال.
*- ریشه و هدف تمامی ادیان الهی، دعوت به "توحید" و سپس به "معاد"
در عرصهی نظری (اعتقادی) و نیز عملی میباشد. لذا فرمود: همه
انبیا یک دعوت داشتند و همه ادیان یکی است و اساساً خداوند
متعال دینی جز اسلام برای بشر قرار نداده است « إِنَّ الدِّينَ
عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» و بر همین اساس هیچ دینی را هم جز
اسلام نمیپذیرد.
«وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ
مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آلعمران،
85)
ترجمه: و هر كه دينى غير از اسلام برگزيند، هرگز از او پذيرفته
نشود و او در آخرت از زيانكاران است.
الف – همه انبیای الهی آمدهاند تا به انسان متذکر گردند، این
معبود، إله و پرستشی که در عقل و فطرت شما نهادینه و سرشته شده
است، کسی و چیزی نیست، به جز «الله وحده لا شریک له» - لذا
شعار "لا إله الا الله" است و شعور و عمل نیز باید منطبق با
این شعار باشد.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ
الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ
اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ
النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
ترجمه: پس حقگرايانه روى (جهت) خود را به سوى اين دين (اسلام)
كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه فطرت مردم را بر پايه آن
آفريده و سرشته، (و) هرگز تبديلى در آفرينش (تكوينى) خدا نباشد،
اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمىدانند.
آمدهاند متذکر شوند که هر چه به غیر از او را بپرستید، یعنی
بندگی هر کسی یا هر چیزی را به غیر از او بنمایید، سبب خود
فراموشی (الینه شدن)، گمراهی و تباهی شما میگردد. هر چه را به
غیر از او بپرستید، نه تنها خالق نیست، بلکه خودش نیز مخلوق
است و مالک هیچ نفع و ضرری به خودش و دیگران نمیباشد. لذا دقت
کنید که بتها، فرعونها، ابرقدرتها، نفس و لذایذ و ایسمها،
همه اسمهایی است که شما و پدرانتان نهادهاید و هیچ حقیقتی در
مسما ندارند. پس اساس دین این است که جز او را نپرستید:
«مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء
سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ
بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ
تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ
وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ» (یوسف، 40)
ترجمه: شما غير خدا، جز نامهايى را كه خود و پدرانتان آنها را
ناميدهايد، نمىپرستيد كه خداوند بر آن هيچ دليلى نازل نكرده
است. حكم فقط از آن خداست [و] فرمان داده است غير او را
نپرستيد. اين دين استوار است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
ب – اما باید دقت داشت که اعتقاد به خداوند سبحان، صرف اعتقاد
به خالق بودن و خالقیت او نیست. بسیاری از مردم در خالقیت
خداوند متعال تردیدی ندارند و حتی بسیاری از کفار نیز وجود
خالق را قبول دارند (حال هر اسمی که روی آن بگذارند)، منتهی
ربوبیّت و بازگشت به سوی او را باور نکردهاند و در نتیجه به
ربوبیّت ِ (صاحب اختیاری و تربیتِ) خود و دیگران روی آوردهاند
تا به خیال خودشان متنفع گردند. از این رو ریشهی اغلب
انحرافات، گناهان و مفاسد، ضعف یا عدم اعتقاد صحیح و باور محکم
به "معاد" است.
«إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ
بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ
عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ
بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» (یونس، 7)
ترجمه: آنان كه به ديدار ما- يعنى بازگشت به خداوند- اميد [و
باور] ندارند و به زندگى اين جهان خشنود شدند و به آن دلآرام
گشتند و كسانى كه از آيات ما غافلند * اينان جايگاهشان، به
سزاى آنچه مىكردند آتش دوزخ است.
اخلاق:
اخلاق، یعنی "موضعگیریِ" انسان در مقابل هر چیزی. چگونگی
مواضع در قبال توحید، معاد، نبوت، ولایت، امامت، قرآن ... - هم
چنین چگونگی مواضع در قبال پدر، مادر، همسر، فرزند، کسب و معاش،
مواهب دنیوی ... - و هم چنین چگونگی مواضع در قبال طاغوت،
فرعون، ظلم، ستم، جنایت، نسلکُشی ... - و بالاخره موضع گیری
در هر موضوع خُرد و کلان دیگری (حتی یک لباس، نوعی آرایش و
پیرایش، یک لقمه خوراک – یا نماز، روزه، تلاوت قرآن و ...)، میشود
"اخلاق".
از این رو در قرآن کریم میخوانیم که خداوند متعال انبیا و
رسولانش را برای تهذیب، تزکیه، تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و
حکمت ارسال نموده است:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ
يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ
الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي
ضَلَالٍ مُّبِينٍ» (الجمعة، 2)
ترجمه: اوست كه در ميان امّيان (امتها و درسناخواندهها)
فرستادهاى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها تلاوت مىنمايد
و آنها را (از پليدىهاى عقيدتى و اخلاقى و عملى) پاكيزه مىكند
و به آنها كتاب (آسمانى) و معارف دينى و عقلى مىآموزد، و
حقيقت اين است كه آنها پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
و از سوی دیگر، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ضمن ابلاغ
این آیات و تأکید بر آنها میفرماید:
«إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الخلاقِ – همانا من مبعوث
شدم برای کامل کردن مکارم اخلاقی/ كنزالعمال، ج13، ص151». یعنی
مبعوث شدم برای کامل کردن، موضعگیری شما در قبال هر موضوعی.
ریشهی اخلاق:
بدیهی است که موضعگیریِ انسان مبتنی است بر چگونگی اعتقادات
یا به تعبیر دیگری "جهانبینی" او. اگر به مبدأیت الله جلّ
جلاله و نیز منتهی شدن و بازگشت به او معتقد بود و در تمامی
تعاملات، و برخوردها (مصیبتها) بر این باور بود و گفت: «إِنَّا
لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»، اگر اعتقاد به «هُوَ
الْأَوَّلُ وَالْآخِر» داشت، یک نوع اخلاق و موضعگیری دارد؛ و
اگر جهانبینی او مادی بود و گفت سعادت، بهشت، جهنم، فلاح، لذت،
حیات و ...، همه در همین دنیاست، از خاک درآمدیم و در خاک میپوسیم
و معاد و حساب و کتابی نیست، نوع دیگری موضع میگیرد. و البته
هر دو دسته، رفتار، پندار و کردار خود را به تناسب جهانبینی و
اعتقادات خود، "نیک" میشمارند.
کدام ماتریالیست (ماده و مادیگرا) – کدام صهیونست – کدام
لیبرالیست – کدام شیطان پرست – فراماسون یا فاسدی گفته است که
"گفتار، پندار و کردار" من نیک نیست و کدام نگفتهاند که
دیگران و به ویژه معتقدان به توحید، معاد و اسلام متحجر، متعصب
و نادان نیستند؟!
روایت:
امیرالمؤمنین، امام علیه السلام:
«عَلَيكُم بِمَكارِمِ الخلاقِ فَإِنَّها رِفعَةٌ وَإيّاكُم
وَالخلاقَ الدَّنيَّةَ فَاِنَّها تَضَعُ الشَّريفَ وَتَهدِمُ
المَجدَ»
به مكارم اخلاق پايبند باشيد كه آن مايه سربلندى است و از
اخلاق پَست دورى كنيد كه آن انسانهاى شريف را پَست و بزرگوارى
را از بين مىبرد. (كنزالعمال،ج 10، ص143، ح28731)
«لا تَكمُلُ المَكارِمُ إلاّ بِالعَفافِ وَاليثارِ»
مكارم اخلاق به كمال نمى رسد، مگر با پاكدامنى و از خود گذشتگى.
(التوحيد، ص 127)
منبع : X-shobhe |