| هم گفته میشود که خدا هر که را 
					بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر سختی میدهد و هم گفته میشود که 
					همه مصائب از خود انسان است و خدا برای کسی بد نمیخواهد؟ این 
					دوگانگی چگونه توجیه میشود؟  
					یکی از مشکلات ما در فهم درست و دقیق آیات قرآن کریم و 
					آموزههای اولیاء الله این است که غالباً نه تنها با فرهنگ 
					قرآنی و روایی آشنایی نداریم، بلکه حتی گاه معنای کلمات و 
					واژهها را درست نمیدانیم و در نتیجه بسیاری از آنها را به 
					معانی یا مفاهیمی که در فرهنگ و ادبیات خودمان رایج شده است 
					معنا میکنیم و در نتیجه دچار مشکل میشویم؟مثلاً اگر سؤال کنیم معنای کلمه «بلاء» چیست؟ میگویند: 
					«آزمایش». حال اگر بپرسیم: معنای کلمه «امتحان» چیست؟ باز 
					میگویند: «آزمایش» و اگر بپرسید: پس معنای کلمه «فتنه» چیست؟ 
					باز هم میگویند: «آزمایش».
 بدیهی است که در اینجا سؤال ایجاد میشود که پس فرق آنها چیست؟ 
					بالاخره هر سه واژه در قرآن کریم به کار رفته است و اگر هر سه 
					یک معنا داشت، خوب یکی از آنها استعمال میشد. و همینطور است 
					معنا، مفهوم و استنباط ما از واژگانی چون «مصیبت و بلا».
 
 الف – بلا الزاماً بد نیست:
 - در یک آیه کلمه «بلا» به معنای امتحان آمده و تأکید دارد که 
					هم اعمال خوب بلا (امتحان) است و هم اعمام بد؛ هم خوشی بلا و 
					امتحان است و هم ناخوشی:
 
 «وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ 
					الصَّالِحُونَ و َمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَ بَلَوْنَاهُمْ 
					بِالْحَسَنَاتِ وَ السَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» 
					(الأعراف، 168)
 ترجمه: و آنان را در زمين به صورت گروههايى پراكنده ساختيم 
					برخى از آنان درستكارند و برخى از آنان جز اينند و آنها را به 
					خوشیها و ناخوشیها آزموديم باشد كه ايشان بازگردند.
 
 - در یک آیه میفرماید که حضرت ابراهیم (ع) را پس از نبوت و 
					رسالت، به بلاهایی آزمودیم و چون موفق و سربلند بیرون آمد، به 
					او مقام «امامت» را عطا کردیم:
 
 «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ 
					فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا 
					قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي 
					الظَّالِمِينَ» (البقره، 124)
 ترجمه: و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن 
					همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى 
					مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان 
					من به بيدادگران نمىرسد.
 
 پس میبینیم که «بلا» الزاماً یک بدبختی و گرفتاری شدید نیست 
					که بر سر انسان بیاید، بلکه یک نوع و درجه و سنخی از امتحانات 
					را «بلا» میگویند. خداوند متعال وقتی حضرات ابراهیم و اسماعیل 
					(ع) را به مسئله قربانی و ذبح امتحان میکند، میفرماید: 
					«إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ – به درستی که این یک 
					بلا (امتحانی) آشکار بود».
 
 ب – فتنه نیز الزاماً بد نیست:
 - چون به شرارت در نقشهکشی و برنامهریزی برای ایجاد اختلاف، 
					جدایی و تحمیل ناهنجاریها بر فرد یا جامعه نیز «فتنه» گفته 
					میشود، گمان میکنیم که «فتنه» خیلی کار بدی است. البته فتنه 
					برای ظلم و فساد بد است و حتی خداوند دستور قتل فتنهگران را 
					نیز صادر نموده است و تصریح نموده که «فتنه شدیدتر از قتل است 
					- وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ». یعنی گمان نکنید که 
					فقط کسانی که سلاح به دست گرفته و با شما میجنگند و جانتان را 
					در معرض تهدید قرار میدهند دشمنان سرسخت و ظالمی هستند، بلکه 
					«فتنه» به مراتب شدیدتر و زیانبارتر از قتال و قتل است. اما 
					هر فتنهای چنین نیست. فتنه نیز نوعی آزمایش است و خداوند 
					متعال میفرماید: حتی اولاد و اموال شما نیز برای شما «فتنه» 
					(محل و موضوع آزمایش) هستند:
 
 «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ 
					فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (الأنفال، 
					28)
 ترجمه: و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] 
					هستند و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.
 
 ج – مصیبت نیز الزاماً بد نیست:
 همینطور است «مصیبت» که ما گمان داریم حتماً هر اتفاق ناگواری 
					مصیبت است؛ در حالی که اصلاً چنین نیست. مصیبت یعنی برخورد 
					کردن (اصابت کردن).
 انسان همیشه در معرض است و «صمد» نیست که چیزی به او برخورد 
					نکند. اما هر برخوردی که بد نیست. ممکن است انسان با رشد علمی 
					یا غنا و رفاه مادی برخورد کند و ممکن است با از دست دادن 
					امکانات و متعلقات برخورد کند. اینها همه «مصائبی» است که 
					انسان با آنها مواجه میگردد و ممکن است موجب سرور یا اندوه او 
					شوند.
 خداوند میفرماید مؤمنین کسانی هستند که چون میدانند و باور 
					کردهاند که از کجا آمده و به کجا میروند؟ و نیز میدانند و 
					باور کردهاند که هیچ چیز به خودش استقلالی ندارد و همه مخلوق 
					و بندهی او هستند، نه وقت اصابت یک امتیاز از خود بیخود شده 
					و طغیان میکنند و نه وقت اصابت یک حادثه ناگوار و از دست دادن 
					یک نعمت، امید و اهداف خود را فراموش میکنند و زود با بیان 
					نگرش خود به حقایق عالم هستی (جهانبینی) تصریح میکنند که ما 
					«نه از هستیم و نه به سوی آن میرویم» که با آمدن یا رفتنش خود 
					و خدای خود را فراموش کرده و بلغزیم. بلکه ما از خدائیم و 
					بازگشتمان به سوی اوست. به آیهی ذیل توجه شود که هم واژه 
					»بلا» در آن استعمال شده و هم «مصیبت» و به خوبی تشریح شده 
					است:
 
 «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ 
					وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ 
					وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ 
					قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» (البقره، 
					155 و 156)
 
 ترجمه: و قطعاً شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى 
					در اموال و جانها و محصولات مى آزماييم و مژده ده شكيبايان 
					را * [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مىگويند ما از 
					آن خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم.
 
 د – تفاوت امتحان، فتنه، بلا و مصیبت:
 امتحان، فتنه و بلا، همه آزمایش هستند، اما در مراتب و 
					چگونگیهای متفاوت. به عنوان مثال: معمولاً عمل و عکس العمل 
					انسان در خصوص هر موضوعی «امتحان» است. حتی در مواجه با یک 
					لیوان آب نوشیدنی انسان امتحان میشود که چگونه برخورد میکند 
					و آیا احکام الهی را در چگونگی مالکیت، سلامت، حقالناس، 
					اسراف، رعایت محتاج و ... رعایت میکند یا خیر؟
 ممکن است موضوع امتحان سختتر باشد. یعنی توجه داشتن به خدا و 
					اطاعت اوامر و نواهی او در این مورد به راحتی نوشیدن یک لیوان 
					آب یا ... نباشد، بلکه تصمیمگیری و عمل سخت است. مثل شرکت در 
					جنگ و جهاد با مال و جان. در این گونه موارد اغلب به امتحان 
					«بلا» اطلاق میگردد.
 ممکن است موضوع امتحان به وضوح و آشکاری خوردن و آشامیدن، نماز 
					و روزه، یا جنگ و جهاد نباشد، بلکه کم یا زیاد، پیچیده باشد، 
					دقت بخواهد، شناخت مستلزم بصیرت، ثبات مستلزم ایمان راسخ و عمل 
					مستلزم عزمی استوار باشد که معمولاً به آن «فتنه» گفته میشود. 
					چه فتنه نعمتی مانند همسر و اولاد باشند، چه نقمتی مانند 
					دشمنیهای پیچیده و پنهان. پس فتنه هم بالذاته و حتماً «بد» 
					نیست.
 
 ه – از خدا بد صادر نمیشود:
 خداوند متعال هستی محض، کمال محض و خیر محض است، پس هیچ گاه از 
					او «شرّ و بد» صادر نمیگردد. بدیهیها همه از سنخ نیستی 
					هستند، نبود علم، نبود حِلم، نبود حکمت، نبود رأفت و رحمت و 
					...، موجب بروز بدیهای هستند که خداوند متعال از این نقصها 
					منزه (سبحان) است. لذا چه در آیات قرآنی و چه در احادیث و 
					روایات و چه به حکم عقل بیان و استدلال شده است که هر امتحان، 
					بلا، فتنه و مصیبی که برای شما عواقب سوئی داشت، از خودتان 
					است. پس نباید مثل انسانهای جاهل گمان نمود که هر چه کار خوب 
					کردیم و به نتایج مثبتی رسیدیم، همه هنر خودمان بوده و هر چه 
					ناگوار بود، لابد خدا کرده و خدا این طور خواسته است. لذا 
					فرمود: بازتاب عملتان به خودتان بر میگردد. هر آن چه خوب بود 
					برای خود شماست و هر آن چه بد کردید، خدا برخی را میبخشد و 
					گاه بازتاب پارهای از گناهان را به شکل مصیبتهای ناگوار را 
					میچشاند تا به عواقبش پیببرید و برگردید و البته برخی نیز 
					برای آخرت میماند:
 
 «وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ 
					أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ» (الشوری، 30)
 ترجمه: و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود 
					شماست و [خدا] از بسيارى درمى گذرد.
 
 «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ 
					أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا 
					لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
 ترجمه: فساد در خشكى و دريا به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم 
					آوردند نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را كه كردهاند 
					به آنان بچشاند باشد كه بازگردند.
 
 پس از خدا «بد» صادر نمیگردد. یزید به حضرت زینب (ع) گفت: 
					دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟ یعنی فعل بد را به خدا نسبت داد؟ 
					ایشان هم در پاسخ فرمودند: «ما رأیتُ الاّ جَمیلاً – چیزی جز 
					زیبایی ندیدم». یعنی آن چه خدا کرد، همه لطف، عشق، زیبایی و 
					تجلی بود و آن چه تو کردی همه سیاهی، ظلم و هلاکت بود.
 - این که بر اساس احادیث و روایات گفتهاند: «هر که در این بزم 
					مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند»، قاعدهی روشنی است. 
					یعنی هر که بخواهد رشد کند، باید بیشتر زحمت بکشد و دنیا نیز 
					بهشت نیست که ارتقا بدون تحمل سختی به دست آید و هر کس بخواهد 
					به کلاس بالاتری رود، باید خود را برای قبولی در امتحان کلاس و 
					مرتبه فعلی آمادهتر کند.
 منبع: x-shobhe
 |