بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

شعراء غدير در قرن 03

غديريه افوه حمانى

يک انتقاد اصلاحي

البدايه و النهايه

اين مطلب را نبايداز ياد برد كه نويسنده اين كتاب علاقه مفرطى به افتراء و خلافگوئى دارد و تا سر حد انتحار در راه نسبت هاى دروغين و فحش ها و طنزهاى بى دليلش اصرار ميورزد و لبه تيز همه اين نسبتها و اكاذيب را تنها متوجه شيعه ميسازد. بدين ترتيب كتابش بجاى اين كه تنها كتاب تاريخ باشد. منطق زورگوئى و تعصبات قومى و فريادهاى عاطفى ناشى از آنرا كه موجب تيرگى و تاريكى نوشته و مانع سلامت نفس و باعث بهم زدگى روح انفاق كلمه ميگردد، ترويج ميدهد.

از اينها بدتر دشمنى اش با اهل بيت عليهم السلام و بدگوئى و اظهار عداوتش نسبت به آنان تا جائى كه هر گاه به فضيلتى دست يابد، يا نامى از يكى از آن بزرگان به ميان آيد، فضيلت را با طنز بنادرستى و نامشان را با حملات ناجوانمردانه، پاسخ ميگويد.

گذشته از اينها همه، شيوه خاص اموى اوست كه در نمونه هاى زير بايد يافت:

1- گويد: ابن اسحاق و ساير اهل سير و تواريخ آورده اند كه پيغمبر خدا " ص " بين خود و على پيمان برادرى افكند و احاديث فراوانى بدين مضمون رسيده كه هيچكدامشان صحيح نيست زيرا اسناد همه ضعيف و متون آنها ركيك و نامعقول است " ج 7 صفحه 223 از كتاب مزبور "

و در صفحه 335 همان كتاب روايت را از طريق حاكم نقل كرده، آنگاه چنين ميگويد: صحت اين حديث محل تامل است.

پاسخ- خواننده محترمى كه به صفحات 125 و 112 و 174 كتاب ما مراجعه كند و بر طرق فراوان حديث كه همه صحيح و رجالش مورد وثوقند، واقف گردد و اتفاق ائمه ى حديث و ارباب سير و حفاظ احاديث را بر نقل و تصحيح اين حديث، بداند، بى ارزشى گفتار اين مرد و ميزان سقوطسخنش را از درجه صدق خواهد دانست. ومتوجه ميشود تامل و ترديد در حديثى كه هيچگونه جاى تامل و ترديد نيست، از انگيزه ها و تمايلات ضد اهل بيتى ابن كثير و از ريشه هاى تربيت اموى او در پايتخت امويان سرچشمه ميگيرد واز تحريكات هواپرستانه آنان آب ميخورد. و همين عوامل است كه پيوسته او را در پذيرا شدن حقايق مربوط به مناقب و فضائل پيشواى مورد اتفاق امت بعد از پيامبر " ص "، دچار عيبجوئى و ترديد كرده است. شما هم بايد او را با هواپرستى اش بحال خود بگذاريد.

2- حديث طير مشوى " = مرغ بريان " را نقل كرده، حديثى كه هم متواترو هم صحيح است و صحت و تواترش را پيشوايان حديث پذيرفته اند، و در صفحه 353 كتابش خود را از اعتراف به اين حقيقت، با اين سخن رهانيده است كه گفته: " و خلاصه در دل از صحت اين حديث با همه طرق فراوانى كه دارد تامل و ترديد است و الله اعلم. "

پاسخ- دلى كه هنوز دراين حديث تامل داشته باشد، خدا بر آن مهر زده است وگرنه چرا بايد با وجود همه شرائط صحت در آن تامل و ترديد كرد؟ وگرنه اينمطلب كه يك انسانى نزد پيامبر خدا " ص " از همه امت محبوبتر باشد چيز تازه اى نيست وكسى را نميرسد كه بر محبوب پيغمبر " ص " هر كسى كه باشد ايراد و اعتراضى بنمايد تا چه رسد كه آنكس شخصيت بزرگوارى چون امير المومنين با همه سوابق و فضائل درخشانش باشد، شخصى كه نفس نفيس پيامبر و پسر عم و

برادر او در ميان همه مردم بوده. آن شخصيت بزرگوارى كه نزديكى و مقام قرب و درجه امتيازش نزد پيامبر و جانبازيهاش در راه دين پاك از حقايق روشن و غير قابل انكارى است، و ما بزودى شما را بر متن صحيح اين حديث "حديث طير مشوى " و طرق فراوان آن واقف ميسازيم و شما را در جريان صحت آن ميگذاريم تا بدانيد كه ايراد بر صحت و سنديت آن چگونه از امتيازات اموى و از مميزات هواپرستى و زنگار دل است.

3- گويد: آنچه برخى از مردم عوام پندارند و ميان بسيارى از آنها مشهور است كه: على ساقى كوثر است، هيچگونه اصل و ماخذى ندارد و از طريق صحيح مورد اعتمادى نقل نشده است، چرا آنچه جاى ترديد نيست اين است كه رسول خدا " ص " تنها كسى خواهد بود كه مردم را آب ميدهد " 456/7 ".

پاسخ- خواننده محترم نبايد فكر كند اين سخن تنها پندار مردم عوام است، زيرا او در اين نسبت قطعى اش حكم دروغ صادر كرده، و ما در اين باره حديث مورد وثوق و مطمئن داريم كه حفاظ مورد وثوق احاديث بدان معترفند، " مراجعه كنيد بجلد دوم همين كتاب صفحه 321 ".

4-در جلد 7 صفحه 334 كتابش حديث صحيحى با اسناد امام احمد ترمذى درباره اسلام امير المومنين و اينكه آنحضرت نخستين مسلمان و نماز گزار بوده، نقل كرده، سپس گويد: اين حديث از هر طريقى روايت شود صحيح نيست. و احاديث زياد ديگرى نيز در اينباره رسيده كه على نخستين كسى است كه اسلام را پذيرفت، ولى هيچيك از آنهاصحيح نيست... تا باخر.

پاسخ- آيا كسى نيست از اين مرد بپرسد چرا هيچكدام آنها از هر طريق كه روايت شود، صحيح نيست هر چند طريق آن صحيح، رجالش مورد وثوق، و حافظان حديث حكم به صحت آن كرده و ارباب سير بر نقل آن اتفاق داشته باشند و در ميان صحابه نخستين و تابعين آنها، مسلم بوده باشد؟ با اينحال چرا بايد صحيح نباشد؟! اگر در اين مقام بهمين سخن اكتفا كنيم ممكن است خواننده گمان كند ما نيز در برابر ادعاى او، دعوى بدون دليلى ارائه داده ايم از اينرو براى روشن شدن وضع به برخى از دلائل خود اشاره ميكنيم. هر چند براى حفظ اختصار از آوردن دلائل بسيار معذوريم:

احاديث صريح نبوى

1- پيامبر " ص " فرمود: اول كس از شما كه در حوض كوثر بر من وارد ميشود، آن كسى خواهد بود كه اول بار، اسلام آورده، يعنى على بن ابيطالب عليه السلام.

اين حديث را حاكم در مستدرك 136/3 نقل كرده و بر صحتش اعتراف نموده است و خطيب بغدادى در تاريخش 81/2 آنراآورده، و در استيعاب 457/2 و شرح ابن ابى الحديد نيز يافت ميشود.

و در تعبير ديگر آمده است: اول هذه الامه ورودا على الحوض اولها اسلاما على بن ابيطالب رضى الله عنه،

اين حديث در سيره حلبيه 285/1، سيره زينى دحلان 188/1 حاشيه سيره حلبيه يافت ميشود و در تعبير ديگر اول الناس ورودا على الحوض اولهم اسلاما على بن ابيطالب " مراجعه كنيد بمناقب فقه ابن المغازلى، و مناقب خوارزمى.

2- " پيغمبر " ص " به فاطمه فرمود: ترا به ازدواج كسى درآوردم كه بهترين فرد امت من است، علمش از همه بيشتر، و حلمش از همه برتر، و اسلامش بر ديگران اسبق است " مراجعه كنيد به صفحه 95 كه گذشت.

3- " پيغمبر " ص " به فاطمه فرمود: على در بين اصحاب من اول كسى است كه اسلام آورده و سابقه دارترين فردى است كه بمقام تسليم رسيده است. " حديث صحيحى است مراجعه كنيد بصفحه 95.

4-" پيامبر " ص " دست على را گرفته گفت: اينست اول كسى كه بمن ايمان آورده و اينست اول كسى كه روز قيامت با من مصافحه خواهد كرد، و اينست صديق اكبر " مراجعه كنيد بجلد دوم 314 و 313 "

5- از ابى ايوب روايت شده كه گفت: رسول خدا " ص " فرمود: هفت سال فرشتگان تنها برمن و على درود ميفرستادند. زيرا تنها ما بوديم كه نماز ميگذارديم و هيچكس جز ما نماز نميگذارد.

مناقب فقيه ابن مغازلى با دو سند | اسد الغابه 18/4 | مناقب خوارزمى. و آنجا است كه پرسيدند: چرا چنين باشديا رسول الله؟ فرمود: زيرا كسى از مردان جز او با من نبود. كتاب فردوس ديلمى، شرح ابن ابى الحديد نقل از رساله اسكافى 258/3، فرائد السمطين باب 47.

6- ابن عباس گويد: پيامبر " ص " فرمود: اول كسى كه با من نماز گزارد على بود " فرائد السمطين باب 37 از چهار طريق "

7- معاذ بن جبل گويد: رسول خدا " ص " فرمود: يا على در امتياز نبوت من در مقابل تو قرار گرفته ام و پس از من پيغمبرى نخواهد بود و تو با هفت امتياز در مقابل مردم قرار گرفته اى و احدى از قريش را نميرسد انكار آن فضائل كند: تو اول كسى بوده اى كه بخدا ايمان آورده اى و در پيمان با خدا وفادارترين مردم و در امر او استورترين... تا آخر حديث " حليه الاولياء 66/1 "

8- ابو سعيد خدرى گويد: رسول خدا " ص " در حالى كه دست به پشت على " ع " ميزد گفت: يا على هفت خصلت تو راست كه در روز قيامت كسى نتواند در آنها با تو محاجه كند تو اول مومنى هستى كه بخداايمان آورده اى، تو وفادارترين مومنى هستى كه بعهد خدا وفادارى كرده، و تو در امر خدا از همه مومنان استوارترى... تا آخر " حليه الاولياء 36/1 ".

9- در بخشى از حديث ابى بكر هذلى و داود بن ابى هندشعبى از رسول خدا است كه به على فرمود: اين " على ع " اول كسى است كه بمن ايمان آورده و مرا تصديق كرده و با من نماز گزارده است. " شرح ابن ابى الحديد 256/3 " 10- ابابكر و عمر به خواستگارى فاطمه " ع" اقدام كردند، رسول خدا " ص " آنانرا به اين عذر كه اين امر از حدود ماموريت من بيرون است، رد كرد. آنگاه على " ع " بخواستگارى آمد و پيغمبر " ص " پذيرفته، فاطمه " ع " را به ازدواج على " ع " درآورد و بدوفرمود: ترا به ازدواج كسى درآوردم كه بر همه امت در اسلام پيشى گرفته است. اين حديث را گروهى از صحابه مانند اسماء بنت عميس، ام ايمن، ابن عباس و جابر بن عبد اله، روايت كرده اند. " شرح ابن ابى الحديد 257/3 "

next page

fehrest page

back page

 

 
 

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved