149 - حافظ عبد الله بن صقر بن نصر - ابوالعباس
سكرى - بغدادى - متوفاى 302، خطيب در جلد 9 تاريخش صفحه 483 شرح حال او
را ثبت و او را ثقه دانسته و دار قطنى صداقت او را تاييد كرده، حديث او
باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 78 ذكر شده است.
150 - حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى -
صاحب سنن "در سال 303 در سن 88 سالگى در گذشته" ذهبى در جلد 2 " تذكره
" صفحه 268 از دار قطنى حكايت نموده كه : نسائى فقيه ترين استادان مصر
و اعلم علماء عصر خود در حديث بوده، و از نيشابورى حكايت نموده كه :
نسائى پيشوائى است بدون معارض، و سبكى در جلد 2 طبقات خود صفحه 84 از
قول ابى جعفر طحاوى حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است از پيشوايان
مسلمين، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 123 از قول ابن يونس حكايت
نموده كه : نسائى پيشوائى بوده در فن حديث كه موصوف است به ثقه و دقت
نظر و قوه حفظ، نامبرده "نسائى" حديث غدير را در " سنن " و در " خصايص
" بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آنطرق صحيح و رجال آنها ثقه هستند از
جمله آن طرق رواياتى است كه خواهد آمد و قسمتى هم از آن در ص 46 و 64 و
65 و 72 و 77 و 88 و 92 و 94 ذكر شد.
151 - حافظ حسن بن سفيان بن عامر - ابو العباس -
شيبانى - نسوى - بالوزى صاحب مسند كبير متوفاى 303، سمعانى در " انساب
" او را در فقه و علم و ادب مقدم داشته و در جاى ديگر او را به نام
پيشوائى با اتقان و با ورع و حافظ ياد كرده، و سبكى در جلد 2 " طبقات "
ص 210 از حاكم نقل كرده كه : نامبرده محدث عصر و زمان خود در خراسان
بوده كه در دقت نظر و كثرت احاطه و فهم و فقه و ادب بر همگان مقدم
بوده، حديث از او در ص 46 گذشت و روايت او در داستان مناشده
اميرالمومنين عليه السلام در روز جمل و در داستان مراسم تهنيت باسناد
صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
152 - حافظ احمد بن على موصلى - ابويعلى - صاحب
مسند كبير متوفاى 307، ابن حبان و حاكم و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه
274 او را توثيق نموده اند و ابن كثر در جلد 11 تاريخش ص 130 او را با
اوصاف حفظ و نيك انديشى و داراى تصنيف پسنديده و رعايت عدالت در آنچه
روايت ميكند، و داراى نيروى ضبط، در آنچه بدان حديث مينمايد، ذكر نموده
است، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 97 گذشت، و روايت او در حديث
مناشده و همچنين در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه
رجال آن ثقه هستند و همچنين در حديث تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.
153 - حافظ محمد بن جريرى طبرى ابوجعفر صاحب تفسير
و تاريخ مشهور متوفاى 310، خطيب شرح حال او را در جلد 2 تاريخش صفحات
169 - 162 نگاشته و گويد : نامبرده يكى از علمائى است كه بگفتارشان حكم
ميشود و براى آنها رجوع ميشود، بسبب مراتب معرفت و فضل، و سپس نسبت باو
تعريف و ستايش بسيار نموده، و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحات 283 - 277
او را ذكر و باوصاف امامت و زهد و ترك دنيا او را ستايش نموده است،
نامبرده كتاب جداگانه اى در موضوع غدير تاليف نموده، حديث از او در
صفحات 40 و 46 و 48 و 82 و 86 و 93 و 103 و 105 و 122 گذشت و بطرق ديگر
هم از او خواهد آمد.
154 - ابو جعفر احمد بن محمد ضبعى - احول -، متوفاى
311، حديث از او در موضوع مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.
155 - حافظ محمد بن جمعه بن خلف قهستانى، ابو قريش،
صاحب مسند كبير، متوفاى 313، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 169 گويد :
نامبرده داراى نيروى ضبط و حفظ و اتقان است و بسيار بوقايع و اخبار گوش
فرا داده و بسيار سفر كرده، و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 328 از قول
ابى على حافظ گويد : خبر داد ما را ابو قريش حافظ ثقه و امين اشاره
بحديث او در ص 47 گذشت و روايت او در موضوع تهنيت باسناد صحيح كه رجال
آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
156- حافظ عبد الله بن محمد بغوى - ابوالقاسم -
متوفاى 317، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخش ص 117 - 111 با اشعار
باينكه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و آثار بسيار و داراى نيروى فهم و
عرفان است - ثبت نموده، و از موسى بن هارون نيز حكايت كرده كه : هر گاه
روا باشد كه بانسانى گفته شود : ما فوق ثقه، هر آينه درباره ابوالقاسم
گفته ميشد، نامبرده در كتاب خود "معجم" داستان ركبان را روايت نموده كه
خواهد آمد، و حديثى از او باسناد حسن در صفحه 65 ذكر شد.
157 - ابو بشر محمد بن احمد دولابى، در سال 224
ولادت يافته و در 320 در گذشته، بطوريكه ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص
85 قيد نموده، روايت نامبرده مورد اعتماد است، حديث او در ص 54 و 65 هر
دو باسناد صحيح و رجال ثقه، ذكر شد.
158 - ابو جعفر احمد بن عبد الله بن احمد بزاز
معروف به، ابى النيرى، در سال 232 ولادت يافته و در 320 درگذشته است،
خطيب در جلد 4 تاريخش ص 226 شرح حال او را ثبت و گفته كه : نامبرده ثقه
است، حديث از او در موضوع آيه اكمال دين و در داستان تهنيت خواهد آمد
كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
159 - حافظ ابوجعفر احمد بن محمد ازدى طحاوى حنفى -
مصرى - در سال 229 ولادت يافته و در 321 درگذشته است، استاد فقه و حديث
است و رياست دينى در مصر باو منتهى ميشود، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص
174 شرح حال او را نگاشته و گفته كه : نامبرده يكى از علماء ثقه و
داراى دقت نظر و نيروى حفظ و از افراد برجسته اين فن است، و ذهبى در
جلد 3 " تذكره " ص 30 از ابن يونس حكايت نموده كه نامبرده ثقه و داراى
دقت نظر و فقاهت است و خردمندى است كه چون او كسى جايگزين او نيست،
حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در ص 79 و همچنين در ص
102 ذكر شد.
160 - ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى هاشمى
متوفاى 325 خطيب در جلد 6 تاريخش ص 137 شرح حال او را ثبت كرده، حديث
بطريق او در داستان مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى بحديث غدير خواهد
آمد.
161 - حافظ حكيم، محمد بن على ترمذى - صوفى - شافعى
- صاحب كتاب " فروق " و " نوادر الاصول " بطوريكه در شرح حال او مذكور
است، در كتاب خود " نوادر الاصول " از بعضى استادان خود روايت ميكند،
حافظ ابو نعيم در " حليه " او را ستوده و شرح حال او را سبكى در جلد 2
طبقاتش صفحه 20 ثبت نموده، حديث از او در 59 گذشت.
162 - حافظ، ابن الحافظ، عبد الرحمن بن ابى حاتم
محمد بن ادريس تميمى حنظلى رازى، متوفاى 327، ذهبى در جلد 3 " تذكره "
ص 48 شرح حال او را ثبت و نامبرده را بسمت پيشوائى و نيروى حفظ و تشخيص
ستوده و موثق بودن او را از ابن وليد باجى حكايت نموده، سبكى نيز در
جلد 2 طبقاتش ص 237 شرح حال او را ثبت كرده و از ابى يعلى خليلى حكايت
نموده كه نامبرده مرد زاهدى بوده و از ابدال شمرده ميشد، حديث از او در
ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ در شان على عليه السلام نيز خواهد
آمد.
163 - ابو عمرو، احمد بن عبد ربه قرطبى متوفاى 328،
ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده از
علمائى است كه داراى محفوظات بسيار و اطلاع زياد بر اخبار مردم بوده و
كتاب " العقد الفريد " را كه از كتب سودمند است، او تصنيف نموده،
نامبرده در جلد 2 كتاب خود " عقد الفريد " ص 275 چنين نگاشته : على
عليه السلام در سن پانزده سالگى اسلام آورد و او اولين كسى است كه
شهادت بوحدانيت خداوند و رسالت محمد صلى الله عليه و آله داد، و پيغمبر
صلى الله عليه و آله فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وآل من والاه
و عاد من عاداه و روايت از او در داستان احتجاج مامون بر چهل تن از
فقهاء باحاديثى كه از جمله آن حديث غدير است، خواهد آمد.
164 - فقيه ابو عبد الله حسين بن اسمعيل بن سعيد
محاملى ضبى "در سن 95 سالگى در سال 330 در گذشته، سمعانى در انسابش
نامبرده را فاضل و صادق و متدين و ثقه معرفى نموده، و ابن كثير در جلد
3 تاريخش صفحه 203 او را موصوف بصدق و تدين و فقيه و محدث اعلام كرده و
اشعار نموده كه شصت سال قضاوت در كوفه بعهده او بوده و قضاوت فارس و
توابع آن نيز باو محول گشته، سپس از مقام مزبور بكلى استعفا كرده و
ملازم خانه خود شده و اكتفاء بشنيدن و بيان حديث نموده، روايت از او در
ص 98 و 103 باسناديكه صحت آنرا در امالى خود تصديق نموده گذشت، و روايت
ديگر او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن ثقه
هستند، خواهد آمد.
165 - ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال - در سال
234 متولد و در 331 درگذشته، نامبرده استاد - حافظ دار قطنى و امثال او
است، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 290 شرح حال او را ثبت نموده و گفته :
نامبرده ثقه است، حديث او و شرح حالش در باب روزه غدير خواهد آمد و
بزودى بر صحت اسناد آن و ثقه بودن تمامى رجال آن واقف خواهيد شد.
166 - حافظ ابو العباس احمد بن عقده متوفاى 333،
بهر يك از كتب تذكره و شرح حال دست بيابيد، شرح حال و ستايش نسبت باو
را خواهيد يافت، نامبرده يك كتاب تاليف و اختصاص بداستان غدير داده و
قريبا در تعداد مولفين كتب در موضوع غديرخم از تاليف مزبور بتفصيل آگاه
خواهيد شد، نامبرده داستان غديرخم را بطرق بسيار روايت نموده كه قسمتى
از آن قبلا ذكر شده و قسمتى نيز خواهد آمد.
167 - ابو عبد الله بن على بن خلف عطار كوفى مقيم
بغداد، خطيب شرح حال او را در جلد 3 تاريخش در ص 57 ثبت و از قول منصور
كه خود از او شنيده نقل كرده كه : محمد بن على بن خلف ثقه و متصف
بامانت و حسن عقل و خرد است، حديث او باسناد صحيح و رجال ثقه در ص 120
گذشت.
168 - حافظ هيثم بن كليب ابو سعيد شاشى - متوفاى
335 صاحب مسند كبير، دهبى در جلد 3 " تذكره " ص 66 شرح حال و توثيق او
را ثبت نموده، حديث او در ص 80 گذشت و كنجى اشعار نموده كه حديث مزبور
حسن و اطراف آن صحيح است.
169 - حافظ محمد بن صالح بن هانى ابوجعفر وراق
نيشابورى متوفاى 340 ابن كثير در جلد 11 تاريخش " البدايه و النهايه "
ص 225 شرح حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و زاهد بوده و از
خصوصيات زهد او اين بوده كه فقط از دسترنج خود امرار زندگى ميكرد و
تهجد "نافله شب" خود را قطع و ترك نكرد، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش در س
164 شرح حال او را نگاشته و او را ستايش كرده حديث او در ص 48 لاسناد
صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.
170 - حافظ ابو عبد الله محمد بن يعقوب بن يوسف
شيبانى نيشابورى، معروف به " ابن اخرم " "در سال 250 متولد شده و در
344 درگذشته"، - صاحب مسند كبير - ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 82 شرح
حال او را ثبت و نامبرده را مورد ستايش قرار داده گويد : ابن خزيمه
پيوسته ابا عبد الله بن يعقوب را بر تمام اقرانش مقدم ميداشت و در آنچه
كه بر او وارد ميشد بگفتار نامبرده اعتماد داشت و هر زمان در چيزى شك
ميكرد آنرا باو عرضه مينمود، حافظ ابوبكر بيهقى روايت او را كه در ص 71
ذكر شده از حافظ حاكم نيشابورى روايت كرده كه اسناد آن صحيح و رجال آن
همگى ثقه هستند.
171 - حافظ يحيى بن محمد بن عبد الله - ابو زكريا
العنبرى - البغيانى در سن هفتاد و شش سالگى سال 344 وفات يافته، سمعانى
در " انساب " شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، و سبكى در جلد 2 "
طبقات " ص 321 او را بعنوان يكى از پيشوايان ذكر نموده، و حاكم او را
بوصف عدل. اديب. مفسر يگانه بين اقرانش - معرفى نموده، و از قول ابو
على حافظ گويد : مردم از حفظ ما نسبت باين اسانيد و طرق روايات تعجب
ميكنند، در حاليكه : ابو زكريا عنبرى بحدى در حفظ علوم پيش رفته كه
چنانچه حفظ قسمتى از آن بما تكليف شود، از آن عاجز خواهيم بود و من ياد
ندارم كه نظر او را ديده باشم حديث او در ص 78 گذشت.
172 - مسعودى - على بن حسين بغدادى - مصرى - متوفاى
346، نسب او منتهى ميشود بعبد الله بن مسعود، سبكى در جلد 2 " طبقات
الشافعيه " ص 307 شرح حال او را نگاشته و گويد : نامبرده اخبارى و مردى
پرهيزكار و بسيار دانشمند "علامه" بوده، و گفته شده كه : از حيث عقيده
معتزلى بوده، حديث از او در احتجاج امير المومنين عليه السلام طلحه
بحديث غدير در روز جمل خواهد آمد.
173 - ابو الحسين محمد بن احمد بن تميم خياط -
قنطرى - حنظلى و در سال 259 متولد و در 340 وفات يافته"، خطيب در جلد 1
تاريخش ص 283 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در ص 66 باسنادى كه
تمام رجال آن ثقه هستند ذكر شده.
174 - حافظ جعفر بن محمد بن نصير - ابو محمد خواص -
معروف بن خلدى - متوفاى 347، خطيب در جلد 7 تاريخش صفحه 226 و 231 شرح
حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه و صادق و متدين و فاضل بوده،
حديث او در باب نزول آيه اكمال درباره على عليه السلام باسناد صحيح كه
رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
175 - ابو جعفر محمد بن على شيبانى كوفى، از جمله
علمائى است كه درباره حديث غديرخم داراى تصنيف هستند، حاكم در " مستدرك
" و ذهبى در " تلخيص " در موارد عديده صحت حديث او را تصريح نموده اند،
حديث او در صفحه 48 باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، و همچنين در
صفحه 66 گذشت.
176 - حافظ دعلج بن احمد بن دعلج بن عبد الرحمن -
ابو محمد سجستانى معدل، متوفاى 341، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 392 /
387 شرح حال او را نگاشته و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر بوده و
حكام شهادت او را پذيرفته اند و عدالت او را اثبات كرده اند، و براى او
" مسند " ترتيب داده اند، "يعنى روايت هاى مسند او را جمع كرده اند"،
دار قطنى گويد : در ميان اساتيد خود چون او داراى دقت نظر نيافتيم او
ثقه و امين بود، و عمر بصرى گويد : در بغداد در ميان كسانى كه انتخاب
نمودم كسى نيافتم كه در صحت كتابت و نيكوئى سماع "سماع احاديث" از دعلج
بهتر باشد حديث او باسنادى كه حاكم صحت آنها را در جلد 3 " مستدرك "
صفحه 109 تصريح نموده در صفحه 66 گذشت.
177 - ابوبكر محمد بن حسن بن محمد نقاش - مفسر
موصلى - بغدادى - متوفاى 351، ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 241 شرح
حال او را نگاشته و گفته : نامبرده مردى است داراى صلاحيت نفسانى و
عابد و ملتزم باداب، تفسير موسوم به " شفاء الصدور " از اوست، حديث او
در باب نزول آيه سال سائل در پيرامون نص غدير خواهد آمد.
178 - حافظ محمد بن عبد الله شافعى - بزاز -
بغدادى، متوفاى 354 "در سال 260 متولد شده"، خطيب در جلد 5 تاريخش ص
456 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و حديث
بسيار و تصنيف پسنديده و نيكو است، و از دار قطنى حكايت نموده كه :
نامبرده ثقه و امين بوده و ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 96 از او ياد
نموده و گويد : نامبرده ثقه و امين است و در زمان او كسى از او موثق تر
نبوده، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 260 گفته : نامبرده ثقه و
داراى دقت نظر و داراى روايت بسيار است، حديث او در داستان "مناشده"
رحبه بلفظ زيد بن ارقم باسناد صحيح خواهد آمد.
179 - حافظ ابو حاتم - محمد بن حبان بن احمد تميمى
- بستى متوفاى 354، ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 133 شرح حال او را
نگاشته و گفته : نامبرده از فقهاء دين و حافظين آثار بوده و حاكم گويد
: او از علم فقه و لغت و وعظ پر و از مردان خردمند بوده، و خطيب گويد :
ثقه و بزرگوار و داراى فهم بوده و ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 259
از او ياد نموده و گويد ؟ نامبرده يكى از حفاظ بزرگوار و از مصنفين و
مجتهدين عاليمقدار است حافظ محب الدين طبرى در جلد 2 " رياض النضره " ص
169 حديث مناشده در رحبه را كه بلفظ ابى الطفيل خواهد آمد، روايت
نموده، سپس گفته : اين حديث را ابو حاتم با بررسى در اسناد روايت كرده
180 - حافظ سليمان بن احمد بن ايوى لخمى -
ابوالقاسم طبرانى "در سال 260 متولد و در 360 وفات يافته" ذهبى در جلد
3 " تذكره " ص 131 - 126 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد : امام
علامه حجت - يگانه صاحب مسند دنيا، از هزار استاد و بيشتر حديث نموده و
با وصف صداقت و امانت از مردان زبده اين امر "امر حديث" بوده، ابو
العباس شيرازى موثق بودن او را اعلام داشته، نامبرده حديث غدير را بطرق
بسيار روايت نموده كه اغلب آن صحيح و رجال اسنادش ثقه هستند، بصفحات 45
و 53 و 55 و 56 و 57 و 59 و 69 و 70 و 73 و 76 و 82 و 83 و 86 و 92 و
94 و 97 و 99 و 103 و 107 و 109 و 119 مراجعه نمائيد، و روايت او در
حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند
خواهد آمد.
181 - احمد بن جعفر بن محمد بن مسلم، ابوبكر حنبلى،
صاحب مسند كبير، متوفاى 365، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 283 گويد :
نامبرده ثقه است، نزديك نود سال زندگى كرده، حديث او باسناد صحيح و
رجال ثقه در صفحه 120 گذشت.
182 - ابوبكر - احمد بن جعفر بن حمدان بن مالك
قطيعى "در سن 96 سالگى در سال 367 وفات يافته"، خطيب در جلد 4 تاريخش ص
74 شرح حال او را نگاشته و از ابن مالك حكايت نموده كه : نامبرده
استادى بوده با صلاحيت و از ديگرى حكايت نموده كه : نامبرده متصف بصدق
بوده، و از برقانى حكايت نموده كه : قسمتى از نوشتجات او در آب غرق و
تلف شد و او آنقسمت را از نوشته اى استنساخ كرد كه "ميگفتند" مسموعات
او در آن نبوده، و بهمين مناسبت او را مورد نكوهش قرار دادند، وگرنه،
نامبرده ثقه است و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 293 نوشته كه : نامبرده
ثقه و داراى حديث بسيار است، و حاكم در " مستدرك " و ذهبى در تلخيص خود
صحت حديث او را تصريح نموده اند، حديث مناشده در رحبه بطريق او از عبد
الرحمن بن ابى ليلى و ابى الطفيل باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه
مستند، خواهد آمد، و حاكم در جلد 3 " مستدرك " ص 132 گويد : خبر داد ما
را، ابوبكر احمد بن جعفر بن حمدان قطيعى در بغداد از اصل نوشته خود،
حديث از عبد الله بن حنبل و او از پدرش - از يحيى بن حماد از ابو عوانه
- از ابو بلج از - عمرو بن ميمون كه گفت : من نزد عبد الله بن عباس
نشسته بودم : در اين هنگام نه گروه بر او وارد شدند... تا آخر حديث
مذكور در ص 95، و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
183- ابو يعلى زبير بن عبد الله بن موسى بن يوسف
بغدادى، توزى مقيم نيشابور، متوفاى 370، خطيب در جلد 8 تاريخش ص 473
شرح حال او را ثبت نموده و ابن اثير در جلد 9 " كامل " - ص 4 او را ذكر
كرده، حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.
184 - ابو يعلى - ابوبكر - محمد بن احمد بن بالويه
- نيشابورى - معدل "در سال 374 در سن 94 سالگى وفات يافته" خطيب در جلد
1 تاريخش ص 282 شرح حال او را ثبت و موثق بودن او را از برقانى حكايت
كرده، و حاكم در " مستدرك " روايت بسيار از او نقل نموده و صحت حديث او
را تصريح كرده، ذهبى نيز در تلخيص خود از او ياد نموده، حديث او راجع
به غديرخم باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 66 گذشت.
185 - حافظ - على بن عمر بن احمد دار قطنى - متوفاى
385، در بسيارى از كتب تذكره و تاريخ شرح حال او يافت ميشود، خطيب در
جلد 12 تاريخش ص 34 گويد : نامبرده يگانه زمان و نادره عصر خود و پرورش
يافته بفطريات منحصر بخود و پيشواى زمان خود بوده، علم باثار پيشين و
شناسائى نسبت بعلل حديث و نام مردان حديث و احوال راويان با التزام
بصداقت و امانت و با وصف فقه و عدالت و قبول شهادت در صحت اعتقاد و
سلامت مذهب و در برداشتن و احاطه بسيار انواع علوم، تمامى باو منتهى
ميشود، حديث او در موضوع روزه روز غدير و همچنين در باب مناشده رحبه
خواهد آمد كه هر دو باسناد صحيح و با رجال ثقه ميباشد.
186 - حافظ - حسن بن ابراهيم بن حسين - ابو محمد
مصرى مشهور به "ابن زولاق" "در سال 387 در سن 81 سالگى وفات يافته"،
ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 146 و ابن كثير در جلد 11 "البدايه و
النهايه "، ص 321 شرح حال او را ثبت كرده اند، نامبرده بطوريكه مقريزى
در جلد 2 " خطط " ص 222 متعرض است حديث غدير را در تاريخ خود روايت
نموده است.
187 - حافظ - عبيد الله بن محمد عكبرى - ابو عبد
الله بطى - حنبلى - مشهور بن " ابن بطه " متوفاى 387، سمعانى در انسابش
او را ذكر نموده و به پيشوائى و فضل و علم و حديث و فقه و زهد او را
ستوده، حديث تهنيت را كه خواهد آمد، بلفظ براء بن عازب با ذكر سند
روايت نموده است.
188 - حافظ محمد بن عبد الرحمن بن عباس - ابو ظاهر
مشهور به "مخلص الذهبى" متوفاى. 388 ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 333
شرح حال او را ثبت و درباره او گفته : نامبرده استاديست كثير الروايه،
و ثقه و از افراد صالح، محب الدين طبرى در جلد 2 " رباض النضره " ص 169
حديث غدير را بلفظ حبشى مذكور در ص 55 روايت نموده و گفته : اين روايت
را با بررسى و ذكر اسناد - مخلص الذهبى ذكر نموده است.
189 - حافظ - احمد بن سهل - فقيه بخارى - يكى از
استادان حاكم كه روايات بسيار در " مستدرك " از او نقل كرده و صحت حديث
او را در آنجا تصريح نموده و همچنين، ذهبى در تلخيص خود - حديث نامبرده
در ص 66 بدو اسناد صحيح كه تمامى رجال آن ثقه هستند ذكر شد.
190 - عباس بن على بن عباس نسائى، خطيب در جلد 12
تاريخش ص 154 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته، حديث او در ص 120
باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند گذشت.
191 - يحيى بن محمد اخبارى - ابو عمر بغدادى، خطيب
در جلد 14 تاريخش ص 236 شرح حال او را ثبت و حديث مناشده رحبه را در
آنجا بطريق او و بلفظ عبد الرحمن باسناد حسن آورده كه خواهد آمد.