57 - حافظ ضمره بن ربيعه قرشى مدنى متوفاى 202، شرح
حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير روايت نموده خواهد آمد،
و در آنجا كه حديث او ذكر ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه
: نامبرده را يكى از علماء متصف بامانت دانسته و تصريح نموده است كه در
شام همانند او نبوده، طرق حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن
نباشد.
58 - حافظ محمد بن عبد الله زبيرى ابو احمد كوفى،
متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده اند و بعضى از بزرگان در
ستايش او گفته كه : او مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و
مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حديث
او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ "زياد" باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح
نموده و رجال آنرا ثقه دانسته خواهد آمد.
59 - مصعب بن مقدم خثعمى ابو عبد الله كوفى متوفاى
203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابو داود گفته كه بر
او باكى نيست "يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود" و ابو
حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در "خلاصه" ص 323 ثبت
نموده، حديث مناشده از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد
آمد، و در ص 92 نيز حديث او گذشت.
60 - حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى - ابو
زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و يعقوب بن شيبه او را توثيق
نموده اند، ذهبى در جلد 1 تذكره اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به
حديث او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند در صفحه 61 مراجعه نمائيد و
روايت بطريق او در حديث ركبان با اسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
61 - زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى
203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن
ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ابن حجر شرح حال او را
در جلد 1 تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در حديث مناشده
اميرالمومنين عليه السلام در رحبه خواهد آمد كه بعضى از آنها صحيح است.
62 - امام شافعيه ابو عبد الله محمد بن ادريس شافعى
متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن اثير ص 246 مذكور است، نامبرده
حديث غدير را روايت نموده است.
63 - حافظ ابو عمر و شبابه بن سوار فزارى مدائنى
متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در "خلاصه" ص 142 او را توثيق
نموده اند، حديث بطريق او از اميرالمومنين عليه السلام با سند صحيح و
رجال ثقه در ص 102 ذكر شده.
64 - محمد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبان او را از
ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تاييد كرده و ابو زرعه
گفته : باكى بر او نيست، نامبرده از مادر خود "عثمه" روايت ميكند. حديث
او در ص 41 گذشت.
65 - حافظ - خلق بن تميم كوفى - ابو عبد الرحمن -
ساكن مصيصه - متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در
جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده اند و ابن حجر
در " تقريب " گويد : نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او
حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها
ثقه هستند. روايت نموده.
66 - حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به
"شاذان شامى" - ساكن داد متوفاى 208 - ابن المدينى - او را توثيق نموده
و ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر اشعار
نوده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حديث
مناشده بطريق و بلفظ زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى
هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند خواهد آمد.
67 - ابو عبد الله حسين بن حسن اشقر فزارى كوفى
متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و ذهبى
در جلد 3 " تلخيص المستدرك " ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث
او داده، همانطور كه حاكم در " مستدرك " اشعار داشته، و نامبرده در نظر
ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است و بنابراين گفتار كسى كه درباره او
گفته كه : نامبرده فاقد نيرو "ى حفظ است : ارزشى نخواهد داشت، حديث او
در ص 66 گذشت و در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام خواهد آمد.
68 - حافظ حفص بن عبد الله بن راشد ابو عمرو سلمى
قاضى نيشابورى - متوفاى 209، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق
ياد كرده و نسائى بطوريكه در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته :
باكى بر او نيست. و بخارى در صحيح خود او نامبرده روايت ميكند. حديث او
با اسناد صحيح در ص 68 گذشت.
69 - حافظ عبد الرزاق بن همام. ابوبكر صنعانى -
متوفاى 211 - ولادت او در سال 126 بوده - ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه
334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد كه : جمعى از ارباب درايت و
رجال - او را توثيق نموده اند و حديث او در رديف احاديث صحيح درآمده،
رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع
ابراز بدبينى و كينه نموده اند در حاليكه نامبرده غلوى درباره على عليه
السلام ننموده. بلكه : على عليه السلام را دوست ميداشته و از قاتل او
چشم پوشيده.. تا آخر گفتار ذهبى... حديث بطريق او و باسناد صحيح و
رجالى كه همگى آنها ثقه هستند در ص 18 گذشت و حديث او در موضوع مناشده
بلفظ سعيد و عبد خير بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
70 - حسن بن عطيه بن نجيح قرشى كوفى ابو على بزار
متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف
براستگوئى است و بخارى در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه
رجال سندش ثقه هستند در صفحه 24 گذشت.
71 - عبدالله بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر - ابو
عبد الرحمن مقرى "معروف به - قصير" ساكن مكه متوفاى 212 و 213 "در
حاليكه حدود يكصد سال عمر كرده"، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را
توثيق نموده اند و خليلى گويد : نامبرده ثقه است و حديث او در شمار
احاديث مورد وثوق است و بانها استدلال ميشود، و در روايت چند حديث
منفرد است "يعنى جز او كسى آنها را روايت نكرده"، ابن حبان نامبرده را
از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب خود ص 84 بهمين
عنوان شرح حال او را ثبت كرده، حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ
عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند. خواهد آمد.
72 - حافظ حسين بن محمد بن بهرام، ابو محمد تميمى
مروزى ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و - ابن قانع و - ابن
مسعود و - عجلى و ديگران "بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته"
او را توثيق نموده اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاريخش ثبت
نموده، حديث مناشده از او بلفظ ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه ثقه
هستند خواهد آمد.
73 - حافظ ابو محمد عبيد الله بن موسى عبسى كوفى
متوفاى 212 "صاحب مسند". ابو حاتم و ابن معين و عجلى و ابن عدى و ابن
سعد و عثمان بن ابى شيبه او را توثيق نموده اند و ذهبى در جلد 1 "
تذكره " صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " ص 53 شرح حال او را ثبت
نموده اند، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميره
بن سعد باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.
74 - ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفى متوفاى 213،
ابن حبان او را از ثقات ذكر نموده و ابن خلفون او را توثيق كرده و ابن
قانع گفته : نامبرده كوفى صالحى است و ابو حاتم گفته : نامبرده متصف به
صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح حال او را چنين
نگاشته، حديث او در صفحه 39 گذشت.
75 - محمد بن سليمان بن ابى داود حرانى ابو عبد
الله معروف بن "بومه" متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائينى او را توثيق
نموده و ابن حبان او را در رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق
نموده اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 " تهذيب " صفحه 199 نگاشته،
حديث او در صفحه 48 گذشت.
76 - عبد الله بن داود بن عامر همدانى - ابو عبد
الرحمن كوفى معروف به "خريبى - محله ايست در بصره" ابن سعد و ابن معين
و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده اند "در
سال 213 وفات يافته"، ابن حجر در جلد 5 " تهذيب " صفحه 20. شرح حال او
را نگاشته، نسائى در خصايص صفحه 22 گويد : خبر داد ما را زكريا بن يحيى
از نصر بن على و او از عبد الله بن داود از عبد الواحد ابن ايمن از
پدرش از سعد كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من كنت مولاه
فعلى مولاه سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
77 - حافظ ابو عبد الرحمن على بن حسن بن دينار عبدى
مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان است، بخارى و احمد و ابن
معين و ابن ابى شيبه از او روايت ميكنند، و احمد گفته : در ميان آنهائى
كه از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبان او را از ثقات
شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته،
حديث او در صفحه 15 و 29 گذشت و دحيث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ
اصبغ خواهد آمد.
78 - حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215
داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد
او را توثيق نموده اند و ابن حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد
11 " تهذيب التهذيب " صفحه 199 مذكور است، نامبرده را در شمار ثقات ياد
كرده، حديث او در صفحه 30 بطريق صحيح و با رجال ثقه و همچنين در صفحات
31 و 34 و 51 بطريق صحيح گذشت.
79- حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمد انماطى بصرى
- متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را
توثيق نموده اند و فلاس گفته : همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى
شرح حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در " خلاصه " صفحه
63 و ابن حجر در جلد 2 " تهذيب " صفحه 206 ثبت نموده اند، حديث او در
باب تهنيت باسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
80 - حافظ فضل بن دكين - ابو نعيم كوفى متوفاى 218
و 219، يعقوب بن شيبه گفته كه : نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى
دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن
سعد و ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده اند و يعقوب بن
سفيان گفته : ياران ما اجماع نموده اند بر اينكه ابو نعيم در نهايت
اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحه 341 و ابن حجر
در جلد 8 " تهذيب " صفحه 276 - 270 ثبت نموده اند، حديث بطريق او در
صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق
هستند گذشت و حديث او در داستان "مناشده" رحبه "بطرق متعدد" و در باب
نزول آيه " سال سائل " - در پيرامون نص غدير خواهد آمد.
81 - حافظ عفان بن مسلم ابو عثمان صفار انصارى -
بصرى - بغدادى - متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره اش در صفحه 347
ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه : عفان مورد وثوق و اعتماد و
داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه : نامبرده ثقه و
متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 " تهذيب " صفحه 230 از
ابن عدى حكايت نموده كه : او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره
او چيزى گفته شود، و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و
ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح
كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.
82 - حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى - ابوالحسن -
حمصى - متوفاى 219 يكى از آنهائى است كه نسائى و دار قطنى و عجلى
بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر صفحه
368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته اند، بطوريكه خواهد آمد
: واحدى نزول آيه تبليغ را در ولايت على عليه السلام بطريق او روايت
نموده است.
83 - حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان نهدى
كوفى متوفاى 219، ابن معين گويد : در كوفه عالم و محدثى كه در اتقان
حديث بر او برترى داشته باشد نيست، و ابن شيبه گويد : نامبرده ثقه است
و حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مره و ابو حاتم او
را توثيق نموده اند و ابن حبان و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات
آورده اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 3 ثبت
نموده، حديث از او داستان "مناشده" رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعيد و عمرو
باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آم.
84 - حافظ قاسم بن سلام - ابو عبيده هروى متوفاى
223 ر 224 در مكه، عالمى است ربانى و در اصناف علوم اسلامى و متقن،
روايت او حسن و نقل او صحيح، بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن
و نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 457 شرح حال او
را چنين نگاشته، در تفسير "غريب القرآن" حديث نزول آيه : سال سائل در
پيرامون غدير از او خواهد آمد.
85 - محمد بن كثير ابو عبد الله عبد بصرى - برادر
سليمان بن كثير "پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده" ابن حبان گفته : كه
: نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در
خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته : ابن حجر در " التقريب " صفحه 232
گويد : نامبرده ثقه است و كسى را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و " در
تهذيب " از احمد نقل نموده كه : ثقه بوده و بر سنت پيغمبر صلى الله
عليه و آله در گذشته، حديث او در داستان "مناشده" رحبه بلفظ ابوالطفيل
خواهد آمد و حديثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابراين طريق او صحيح و
رجال او ثقه ميباشند، در صفحه 45 نيز از او روايتى ذكر شد.
86 - موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223، از
ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن ابى حاتم
از طيالسى نقل شده كه او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را
توثيق كرده و شرح حال او را ابن - حجر در جلد 1 " تهذيب " صفحه 334
بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق
صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.
87 - قيس بن حفص بن قعقاع - ابو محمد بصرى - متوفاى
227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده اند و ابن حبان او را از
ثقات شمرده، بخارى دوازده حديث از او روايت نموده و شرح حال او را ابن
حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث او درباره آيه اكمال دين
بروايت خطيب خوارزمى خواهد آمد.
88 - حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى - ابو عثمان
خراسانى - مقيم مكه متوفاى 227، خرزجى در " خلاصه " ص 121 گويد :
نامبرده داراى نيروى حفظ بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن
را تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او "ديگران" جمع نكرده اند گرد
آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن
حجر در تقريبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را در
جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و
خليلى و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث بطريق او در ص 42 و در ص 55
گذشت.
89 - حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى - ابو زكريا
كوفى - متوفاى 228، مره و ابن معين او را متصف بصدق دانسته اند و احمد
و ابن نمير و بوشنجى او را توثيق نموده اند، ابن معين گويد : ثقه است و
در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند و اينان بر او رشك
ميبرند، و از ابن كثير نقل شده كه مردم بسيار درباره او سخن گفته اند،
و اين امر را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدى گويد :
نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و در مسند او چيز ناپسندى
نيافتم و اميدوارم كه باكى بر او نباشد. مولف " الغدير " - امينى -
گويد : اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه ميشود. اين
بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 249
- 243 ثبت نموده، حديث از او در ص 43 و 51 باسناديكه رجال آن ثقه است
ذكر شده و درباره نزول آيه اكمال دين در شان على عليه السلام خواهد
آمد.
90 - حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد - ابو اسحق سامى
- بصرى - متوفاى 233 - 231 بطوريكه در " خلاصه " صفحه 14 ذكر شده، ابن
حبان او را از ثقات ذكر كرده و ابن حجر در " التقريب " صفحه 12 او را
توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و
صلاحيت او را از ابن قانع حكايت نموده است، حديث او در باب تهنيت در
روايت حموئى باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.
91 - حافظ على بن حكيم بن ذبيان كوفى - اودى -
متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمد بن عبد الله حضرمى و ابن قانع
بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او
را توثيق نموده اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در صفحه 48 گذشت و
در داستان "مناشده" بطريق صحيح بلفظ سعيد و زيد ابن يثيع خواهد آمد.
92 - حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرمى بغدادى متوفاى
231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90 - و جلد 3 " تهذيب التهذيب " صفحه
152 مذكور است، نسائى و ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده اند،
و خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از
جمعى حكايت نموده، حديث از او در ص 31 بطريق صحيح و رجال ثقه گذشت، و
همچنين در ص 340
93 - حافظ على بن محمد - ابوالحسن طنافسى كوفى -
مقيم رى - متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفى نموده و
خليلى گويد : پيشوائى است، او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را
دارا بوده اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى شتافتند، ابن حبان او را
از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را
چنين ذكر كرده و در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و
خزرجى در " خلاصه " ص 135 موثق بودن او را ذكر نموده، حافظ ابن ماجه در
جلد 1 سنن خود ص 3 از على بن محمد طنافسى "مذكور" اين روايت را آورده
كه او از ابو معاويه "محمد بن خازم" و او از موسى بن مسلم شيبانى و او
از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روايت نموده : هنگامى كه
معاويه از يكى سفرهاى حج خود بازگشت... تا آخر حديث كه در ص 78 ذكر شده
است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1
سنن خود ص 29 گويد : حديث نمود ما را على بن محمد از ابوالحسن "زيد بن
حباب" كه او گفت : مرا خبر داد حماد بن سلمه از على بن زيد بن جدعان از
عدى بن ثابت از براء بن عازب رضى الله عنه كه گفت : با رسول خدا صلى
الله عليه و آله آمديم... تا آخر حديث كه در صفحه 45 ذكر شده است، و
اين اسناد صحيح و رجال آن همگى موثق هستند.
132 - حافظ محمد بن يزيد قزوينى ابو عبد الله ابن
ماجه - صاحب سنن - متوفاى 173، بسيارى از اعلام شرح حال او را نگاشته
اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 209 از قول ابويعلى خليلى گويد :
ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحديث او
احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حديث او در
صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، و همچنين در
صفحه 78 گذشت.
133 - ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى
بغدادى - متوفاى 276، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخ خود ص 170
ذكر كرده و نامبرده را ثقه و متدين و فاضل معرفى نموده است، ابن خلكان
نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را اشعار داشته، حديثى از
او در احتجاج - برد - بر عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى
هريره خواهد آمد.
134 - حافظ عبد الملك بن محمد، ابو قلابه رقاضى،
زاهد و محدث بصره "ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده"، ابو داود
گويد : نامبرده موصوف به امانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده
ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 197 ثبت نموده و ابن حجر
در جلد 6 " تهذيب " ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمه بن
قاسم حكايت كرده، ابو حبان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده، حديث از
او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، گذشت.
135 - حافظ احمد بن حازم غفارى - كوفى - مشهور به
"ابن عزيزه" متوفاى 276 - صاحب مسند - ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر
كرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 171 شرح حال
او را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص
48 گذشت، و همچنين آنچه از او در ص 67 ذكر شده، و روايت باسناد او در
حديث مناشده بلفظ عمرو ذى مره بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند
خواهد آمد.
136 - حافظ محمد بن عيسى - ابو عيسى ترمذى متوفاى
279، يكى از ائمه شش گانه - صاحبان صحاح - از هر توثيقى بى نياز است،
بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از
طرق او صحيح و رجال آن ثقه ميباشند.
137 - حافظ احمد بن يحى بلاذرى، متوفاى 279،
پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و تاليفات او و بنقل
از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حديث غدير را در " انساب الاشراف
" ذكر نموده.
138 - حافظ ابراهيم بن حسين كسائى - همدانى - ابو
اسحق معروف به "ابن ديزيل" متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوريكه خواهد
آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 "
تذكره " ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت ميكند،
نامبرده در كتاب صفين بطوريكه خواهد آمد. حديث ركبان را بطريق صحيح كه
رجال آن ثقه هستند و همچنين نزول آيه " سال سائل " را در پيرامون واقعه
غدير روايت مينمايند.
139 - حافظ احمد بن عمرو ابوبكر شيبانى - مشهور به
"ابن ابى عاصم" متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 214 شرح حال او
را ثبت و نامبرده را به پيشوائى و زهد و صدق و نفقه ستوده، حديث او در
ص 83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه خواهد
آمد.
140 - حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد الرحمن
سجزى "منسوب به سجستان" ساكن دمشق معروف به "خياط السنه" - " در سن نود
و چهار سالگى در سال 289 وفات يافته " نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در
جلد 2 " تذكره " ص 223 او را توثيق نموده اند، حديث از او باسناد صحيح
كه رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 41 و 62 گذشت، و نسائى در " خصايص " ص
25 از نامبرده "زكريا بن يحيى" خبر داده كه او از يعقوب بن جعفر ابن
كثير بن ابى كثير از مهاجربن مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد
و او از پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول خدا صلى الله
عليه و آله بوديم.. تا آخر حديث كه در ص 77 مذكور است.
141 - حافظ عبد الله بن احمد بن حنبل - ابو عبد
الرحمن شيبانى متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 375 نامبرده را
بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 " تذكره " ص 237
درباره او مينگارد : ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و استادان ما
نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حديث و نامها و
مواظبت بر طلب و كاوش او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط
نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى "دقت و معرفت" مقدم
ميداشتند، بحديث از او در ص 66 كه باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها
ثقه هستند و همچنين بسند صحيح مذكور در ص 78 مراجعه نمائيد، رواياتى
نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيح خواهد آمد.
142 - احمد بن عمر و ابوبكر بزار بصرى - متوفاى 292
- صاحب مسند معلل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334 گويد : نامبرده دارى قوه
حفظ و مورد وثوق بوده، مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن
گفته و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 "
تذكره " ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حكايت نموده، حديث او
در صفحات 50 ر 69 ر 82 ر 97 ر 98 ر 104 - گذشت و روايات او بطرق ديگر
نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ
هيثمى بر آنها صحه گذارده است.
143 - حافظ ابراهيم بن عبد الله بن مسلم كجى - بصرى
- صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " صفحه
195 ثبت نموده و گفته كه : دار قطنى و غيره او را توثيق نموده اند،
نامبرده بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده، و نامبرده
حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند
روايت نموده.
144 - حافظ صالح بن محمد بن عمرو بغدادى ملقب به
"جزره" متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت
نموده و گفته : نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمه حديث و از
علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع اهل فن حديثند،
نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 " تذكره "
صفحه 215 از او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز نامبرده
را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته، حديث او باسناد صحيح و با رجال
ثقه در ص 66 گذشت و همچنين حديثى كه از او در ص 71 ذكر شد اسنادش صحيح
و رجالش از ثقات است.
145 - حافظ محمد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر
عيسى - كوفى - متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق كرده و حاكم و ذهبى
آنچه را كه بطريق او در مستدرك و تلخيص روايت كرده اند بصحت آن اعتراف
نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 233 شرح حال او را ثبت نموده،
حديث باسناد او در ص 85 گذشت، و در مورد نزول آيه تبليغ در روز غدير خم
حديث او خواهد آمد.
146 - قاضى على بن محمد مصيصى، نامبرده بر حافظ
نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در " سنن " و در خلاصه خزرجى ص
135 مذكور است نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " او را
موثق دانسته و در جلد 7 " تهذيب " ص 380 توثيق او را از طرف نسائى و
ابن حبان و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد
و زيد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روايت نموده.
147 - ابراهيم بن يونس بن محمد مودب بغدادى - مقيم
طرطوس ملقب به "حرمى"، ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و نسائى
او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در " تقريب " از او پيروى كرده،
نسائى در " خصائص " ص 4 از حرمى "نامبرده" بطور اخبار از او روايت
نموده كه : او از ابو غسان "مالك بن اسماعيل" خبر داده و مالك مزبور از
عبد السلام و او از موسى صغير "شرح حال او در ص 140 گذشت" از عبدالرحمن
بن سابط از سعد كه سعد گفت : نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب
عليه السلام در مقام منقصت و نكوهش برآمدند... تا آخر حديث مذكور در ص
77 كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
148 - ابو هريره محمد بن ايوب واسطى، ابو حاتم -
بحكايت خزرجى صلاحيت او را تاييد نموده و ابن حجر شرح حال او را در "
تقريب " با اشعار بصلاحيت او ثبت نموده و در جلد 9 " تهذيب " صفحه 69
گويد : ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته : پدرم
در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 صحت
حديث او را اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن تصريح
نموده در صفحه 66 گذشت، و حديث از او در مورد نزول آيه سال سائل در
پيرامون قضيه غدير خواهد آمد.