گور به گور شده
در منطقه جایی كه ما بودیم بچه ها اغلب برای خودشان چاله ای كنده بودند و در آن
نماز شب می خواندند. گاهی پیش می آمد كسی اشتباها در محلی كه دیگری درست كرده بود
نماز می خواند و صاحب اصلی قبر را سر گردان می كرد. یك شب این وضع برای خود من اتفاق
افتاد. فردای آن روز كسی كه گویا من در جای او ایستاده بودم مرا دید و
گفت:فلانی،دیشب خوب ما را گور به گور كردی! پرسیدم:منظورت چیه؟ گفت:هیچی می گویم یك
خرده بیشتر حواست راجمع كن و ما را مثل كولیها خانه به دوش نكن.