در متن «علی اینگونه بود» آمده است: به
معاویه نگفت “خدا حق حکومت را به من داده”. گفت “مردم مرا خواستهاند”.
انسان عاقل و حکیم (چه رسد به انسان کامل و امام معصوم ع)، به هنگام
بیان مخاطب شناس است و به تناسب فهم و درک مخاطب و نیز موضع او سخن
میگوید و اگر بنا بر احتجاج باشد، از راه آن چه او باور دارد یا مدعی
است وارد میگردد. چنان چه حضرت علی علیهالسلام در نامه به ابن عباس
هنگامی که او را برای استدلال به مواضع خوارج فرستاد نوشت: با آنان با
قرآن مجادله نکن، چرا که قرآن دارای فراگیری متنوع است، تو چيزى از
قرآن مى گويى، آنان چيز ديگر، بلکه با سنّت با آنان احتجاج كن، كه در
برابر آن جز پذيرش گزيرى ندارند. (نهجالبلاغه، نامه 77، ترجمه مرحوم
علامه جعفری «ره»).
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام، در تصریح حقوق الهی خود در
ولایت، امامت و بالتبع حکومت که از آن ولیامر است بیانات بسیار مبسوط
و ژرفی دارند که طبعاً مخاطب آن بیانات اهل ایمان، اهل اسلام، اهل
ولایت و انسانهای منطقی میباشند.
همانطور که در ابتدای سؤال آمده، آن حضرت (ع) به معاویه چنین نوشت که
مردم مرا خواسته و به حکومت برگزیدهاند، چرا که اولاً معاویه کافر بود
و به خدا و اسلام و پیامبر (ص) اعتقادی نداشت که حضرت به آن احتجاج
نماید و ثانیاً وی در مقولهی «رأی مردم» - یا به اصطلاح دمکراسی یا
مردمسالاری بسیار مانور میداد تا سقیفه و سپس حکومت خود را توجیه
نماید. لذا حضرت پاسخش را از طریق آن چه مدعی است قبول دارد مرقوم
فرمود.
بدیهی است برای شخص، جماعت، حزب یا حکومتی که هیچ ایمان و اعتقادی
ندارند، نمیتوان دلیل اقامه نمود که «خداوند چنین فرموده است». اما از
راه خودشان میتوان اقامهی دلیل کرد. مانند انقلاب اسلامی و نظام
جمهوری اسلامی ایران که خطاب به مخالفینش میگوییم: اگر مسلمان باشید،
حکم خدا برای شما در ضرورت استقرار حکومت اسلامی و ولایت فقیه کافیست و
اگر مسلمان نباشید که نیستید، دست کم به رأی اکثریت [که ادعایش را
دارید] احترام بگذارید و حقوق اکثریت را رعایت کنید. نه این که ضمن دم
زدن از دموکراسی، اینگونه مدعیانه و متکبرانه، متوقع باشید تا همگان از
اعتقادات خود دست بکشند، تا شما به حکومت رسیده و هواهای نفسانیتان
محقق گردد.
در نظام جمهوری اسلام نیز مخاطبان دو گروه هستند: الف – اکثریت قاطع،
که سخن با آنان در باب خدا، قرآن، اسلام ناب محمدی (ص)، ولایت، امامت،
فقه و در نهایت ولایت فقیه است. ب – اقلیتی بسیار محدود، که سخن با
آنها در باب رأی و حقوق اکثریت و قانون است. همان اکثریتی که اگر به
نفع آنان موضع بگیرند قابل احترام بوده و تبعیتشان واجب میگردد و اگر
خلاف رأی آنان نظر یا حرف یا رأیی داشته باشند، احمق و نادان و جاهل و
عوام اطلاق میگردند.
حضرت علی (ع) نیز خطاب به معاویه به خواست و رأی مردم اشاره نمود و نه
خطاب به مالک اشتر، سلمان فارسی، کمیل بن زیاد ... یا سایر یاران و
شیعیانش، که ملاک برای آنان حکم خدا و رسول (ص) است.
x-shobhe.com |