در فرازی از متنی که تحت عنوان «علی این گونه
بود» در سطح وسیعی توزیع شده آمده است: «کسانی که با او جنگیدند را
“محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، بلکه گفت: «برادران مسلمان مایند که
در حق ما ظلم کردند!». آیا چنین است؟
چنان چه از ظاهر متن ایمیل و چگونگی گزینش و بیان مطالب بر میآيد،
تهیه کنندگان اولیهی این متن نه تنها شناختی راجع به حضرت علی
علیهالسلام ندارند، بلکه اساساً اسلام و ولایت را قبول ندارند و به
تعبیر قرآن از روی جهالت و نادانی حرف مفت «لهو الحدیث» میگویند تا
اذهان عمومی را منحرف و دین را مسخره کنند. چرا که میدانند مشتری حرف
مفت نیز بسیار است.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ
سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ
لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» (6)
ترجمه: بعضى از مردم گفتار بازيچه را ميیخرند، تا بدون علم مردم را از
راه خدا گمراه كنند، و راه خدا را مسخره گيرند، آنان عذابى خفتآور
دارند.
حضرت امام علی (ع) انسان کامل، اسم الله الاعظم، قرآن زنده و ناطق بود.
نه تنها کسی نمیتواند او را چنان چه بود بشناسد تا بتواند مدعی شود
«علی (ع) اینگونه بود»، بلکه چنان چه امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«اگر همه فضلا، دانشمندان، علما، شعرا و ... جمع شوند، حتی درک یکی از
فضایل امام برای آنها میسر نیست»، چه رسد به این که بیایند چند جمله
انتخاب کنند و یا با نگاه ظاهری و بیبصیرت به چند فعل یا فراز تاریخی،
با بابیان چند جمله مدعی شوند که «علی اینگونه بود»!
اما در پاسخ به سؤال فوق به نکات ذیل دقت فرمایید:
الف – اگر کسانی که با امام علی (ع) جنگیدند، «برادران مسلمان ما»
باشند که فاتحهی اسلام، حق و باطل، هدایت، انحراف و ... خوانده است.
دقت شود که «جنگ با امام و ولایت» غیر از ناآگاهی، عدم شناخت، غفلت و
حتی مخالفت است. لذا نه تنها ایشان محاربین را «برادران مسلمان خود»
ننامیدند، بلکه این یاران نادان حضرت علی (ع) در جنگ صفین بودند که
فریب دشمنان فتنهگر را خورده و آنان را برادران مسلمان خود خوانده و
از جنگ دست کشیدند. و چه فریادها که حضرت در جنگ بر سر آنها کشید و
متأسفانه اثر نکرد. وگرنه نه معاویهای باقی مانده بود و نه فتنه در
جهان اسلام ادامه مییافت و نه کربلایی به پا میشد. پس از جنگ نیز
حضرت آن دسته از یاران را که در جنگ حضور داشته و فریب خورده و سپس
پشیمان شده بودند را جمع کرد و خطاب به آنها فرمود:
«... آیا وقتی که سپاهیان معاویه قرآنها را از روی مکر بازی و
غافلگیر کردن و حیلهگری و نیرنگبازی بلند کردند، شما نبودید که
گفتید آنان (سپاهیان معاویه) برادران ما هستند و دعوت ما را به اسلام
پذیرفتهاند؟! [گفتید] آنان از ما قطع نظر کردن از گذشته را میخواهند
و آنان به کتاب خداوند سبحان پناه بردهاند! پس رأی صحیح این است که از
آنان بپذیریم و از تنگنایی که در آن قرار گرفتهاند نجاتشان بدهیم؟!
من آن موقع در پاسخ شما گفتم: این نیرنگ بازی که به راه انداختهاند،
ظاهرش ایمان استو باطنش عداوت. اولش رحمت است و آخرش ندامت. بر موقعیت
و وضع خودتان پابرجا باشید (جنگ را ادامه دهید) و برای جهاد با آن
نابکاران دندان روی دندان بفشارید (با عزم و شدت عمل کنید) و هیچ
التفاطی به نعرهی نعرهزنی ننمایید، که اگر اجابت شود گمراه خواهد کرد
و اگر به حال خود رها شود و پاسخش داده نشود، پست و ذلیل خواهد شد.»
(نهجالبلاغه، خطبه 122، ترجمه مرحوم علامه جعفری «ره»).
ب - هم چنین آن حضرت نکوهشهای بسیاری در مورد مخالفان و دشمنان خود
دارند، چرا که مخالفت با «ولایت»، مخالفت با شخص نیست، بلکه مخالفت با
حاکمیت دین خدا (اسلام ناب) و موافقت با حکومت مستکبرین کافر و ظالم
است. لذا شاهدیم آن حضرت (ع) گاه از آنان نه تنها به کافر یا فتنهگر،
بلکه حزب شیطان یاد مینماید:
*- «آگاه باشید، شیطان دست به تحریک حزب خود زده و خودباختگان سست عنصر
را به سوی خود جلب نموده است تا ستم به آشیانههای خود بر گردد و باطل
به حدّ نصابش برسد (ظلم و گمراهی به نهایت رسد). سوگند به خدا، نه
انحرافی از من دیدهاند که آن را از من بگیرند و نه میان من و خودشان
عدالت را حاکم قرار دادهاند ... اگر از عدل و داد امتناع بورزند،
لبهی شمشیر بر آنان عرضه خواهم کرد. این شمشیر دوای شفا بخش بیماری
باطلگرایان است و یاور حق. (همان مدرک، خطبه 22)
و در پاسخ معاویه که از سویی ادعای لیاقت برای زعامت داشت و از سوی
دیگر از موضع بالا برخورد کرده و در نهایت آن حضرت را تهدید به درگیری
و جنگ نمود، مرقوم نمودند:
«... از این کار (ادعای زعامت و حکومت) کناره بگیر و وسیلهای برای
محاسبهی اعمال در قیامت به دستآر. و آماده باش برای آن چه بر سرت
فرود آمده. و سخنان گمراهان را به گوشت راه مده. و اگر به این نصیحت
عمل نکنی تو را از غفلتی که دربارهی خود مرتکب شدهای آگاه خواهم کرد.
زیرا تو خود کامهی غوطهور در عیش و عشرتی که شیطان آن چه را که از تو
باید بگیرد، گرفته است و دربارهی تو به آرزوی خود رسیده است و در وجود
تو مانند روح و خون نفوذ کرده است.
ای معاویه، شما از کی و چه وقتی از سیاستمداران (اداره کنندگان حیات
اجتماعی مردم) بوده و زمام امور مردم را به دست داشتهاید؟! بدون کوشش
پیشین (سابقهی خدمت به مردم) و بدون شرافت بلند، و ما به خدا پناه
میبریم از نتایج سوء سابقههایی که گردنگیر آدمی است. و من تو را از
فریبکاری در آرزوها و اختلاف و ظاهر و باطن بر حذر میدارم...» (همان
مدرک، نامهی 10)
ج - آیا نویسندگان متن «علی اینگونه بود»، به عمرشان تاریخ، نهج
البلاغه و چیزی از سیرهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نخواندهاند؟!
آیا از بیانات و مواضع ایشان نسبت به اصحاب جنگهای بدر، جمل و صفین
خبر ندارند؟! و یا خود مانند معاویهایها به رواج دروغ، تهمت، شایعه،
فتنه و جنگ روانی (جنگ نرم) متوسل شدهاند؟! این تولید کنندگان «سخن
بیپایه و بدون علم» حتی به نوشتهی خود نیز توجهی نمیکنند. نوشتهاند
حضرت فرمود: «آنان برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردهاند؟!»،
یعنی گویا یک مسئلهی شخصی بوده و یک حق شخصی زایل شده است. واقعاً کسی
که در حق «امام و ولایت» ظلم کند، چه ظلمی کرده؟ در دنیا در کدام جبهه
و در آخرت در کدام جایگاهی به جز درکات جهنم خواهد بود؟!
x-shobhe.com |