بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

سیاسی/شبهه36

ش (تهران): زیبا کلام سقوط و مغضوب شدن سران را ضعف نظام می‌داند و مدعی است که در نظام‌های پیشرفته چون آمریکا یا کشورهای اروپایی اصلاً چنین اتفاق‌هایی نمی‌افتد. و می‌پرسد باید دید که فرق و ضعف این نظام چیست؟

 امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: هر کس عاشق (شیفته‌ی) چیزی شود، آن چیز دیده‌اش را کور و دلش را بیمار می کند. چنین کسی با دیده‌ای ناسالم می نگرد و با گوشی ناشنوا می‌شنود؛ شهوت‌ها، خرد او را از هم گسیخته و دنیا، دلش را میرانده است. (امالی شیخ صدوق، ج3، ص 531)

برخی از افراد، نظریه‌پردازان و کارشناسان [به ویژه در میان اساتید علوم سیاسی بسیار دیده شده] چنان عاشق غرب هستند که به طور کلی کر و کور شده‌اند و حتی اخبار منتشره‌ی خود آنها را نمی‌شوند و جنایات داخلی و خارجی‌ و بدبختی‌هایشان را نمی‌بینند. برای این افراد، زهر بیگانه از عسل شیرین‌تر و عسل ناب خودی از زهر تلخ‌تر است.

در ادعای ایشان سه مقوله مطرح است. اول آن که در مدینه‌ی فاضله ایشان و همفکرانشان (آمریکا و اروپا) هیچ‌گاه چنین اتفاقی نمی‌افتد و سران هیچ گاه در حین یا پس از خدمت مغضوب و مفتضح نمی‌‌گردند و دوم این که بروز مکرر این اتفاق در داخل نشان از ضعف نظام جمهوری اسلامی ایران است و سوم آن که به دنبال تفاوت‌های نظام ما با نظامات الگوی ایشان می‌گردند.

الف – آیا در نظامات آمریکایی و اروپایی سران سقوط نکرده و مغضوب واقع نمی‌شوند؟

هر کس چنین ادعایی داشته باشد، نه تنها از علوم سیاسی هیچ نمی‌داند، بلکه به اندازه‌ی یک عوام ساده و بی‌سواد هم اخبار روز را دنبال نمی‌کند و یا آن که کر و کور از آنها می‌گذرد و در توهم خود شاد است و هیچ خبری که این نشئگی و چرت عمیق را پاره کند، نمی‌پذیرد. اگر بخواهیم از جنگ‌های داخلی سیاسیون غرب، مفتضح کردن یک دیگر، مغضوبیت نسبت به هم و نه فقط حذف حیثیتی و سیاسی، بلکه حذف فیزیکی و ترور و ... بگوییم، برای هر روزش کتابی لازم است. لذا در ذیل فقط به چند نمونه‌ی شاخص اشاره می‌شود:

در آمریکا، جان اف کندی «JFK» رئیس جمهوری محبوب مردم، به خاطر اندک اختلاف نظری با صهیونیسم در مخالفت با اتمی شدن اسرائیل، ترور می‌شود. پس از او برادرش رابرت کندی به ریاست جمهوری می‌رسد که چون نظرش با برادر موافق بود، او نیز ترور می‌شود. و به برادر سوم و کوچک‌تر «ادوارد کندی» هم می‌گویند که بهتر است بی سر و صدا یک سناتور باقی بمانی و اصلاً وارد این میدان نگردی و او نیز که عاقبت دو برادر را تجربه کرده بود، به راحتی و به سرعت می‌پذیرد.

پس از دو رئیس جمهور ترور شده، نوبت به نیکسون که در ضمن تئوریسین و دارای دکترین سیاسی است می‌رسد. او را نیز با قضیه «واتر گیت» رسوا و بی‌حیثیت می‌کنند. پس از او نوبت به ریگان می‌رسد که از همان ابتدا یک کابوی رسوایی در عرصه‌ی سینما بود، اما از قدرت سیاسی بالایی برخوردار بود. او نیز با قضیه‌ای تحت عنوان «ایران گیت» رسوا، مفتضح و حذف می‌شود.

پس از او نوبت به بیل کلینتون می‌رسد. همین که متوجه می‌شوند او بر تأسیس دو سرزمین به نام فلسطین و اسرائیل اصرار دارد، با شناختی که از نقطه ضعفش داشتند، فاحشه‌ای به نام «مونیکا» را به سراغش می‌فرستند و جالب آن که در این مملکت دمکراسی، امن، حقوق بشری و طرفدار آزادی‌های جنسی و ...، از روابط نامشروعش در اتاق خصوصی‌اش فیلم و عکس تهیه کرده و به عنوان خیانت به ملت در شکستن قسم (؟!) رسوا و مفتضحش می‌کنند.

ماجرای جورج بوش پدر و سپس پسر که عکس‌های مست و جای تزریقش حتی در گالری همین سایت نیز درج شده است و سپس شکایت همسرش مبنی بر عیاشی و میگساری و دائم‌الخمری و پخش اخبار پیاپی از او، تاریخ مصرفش را با افتضاح منقضی و در نهایت با پرتاب لنگ کفش آن هم در کشور اشغال شده‌ی عراق بدرقه‌اش می‌کنند. (که البته پرتاب لنگه کفش سیاسی، کار آن خبرنگار مسلمان و مجاهد بود).

و اما به کشور فرانسه برویم. آقای ژیسکار دستن، سیاستمدار معروف بین‌المللی را با پرونده‌ی «الماس آفریقایی» که به عنوان رشوه اخذ کرده بود متفضح و رسوا می‌کنند و حتی بعد از دوره‌ی صدارتش، همسرش را به بهانه‌ی استفاده از بودجه بیت‌المال برای خرید بلیط چند پرواز داخلی به دادگاه می‌کشند (؟!) – برای رسوایی میتران، آن سیاستمدار قدرتمند فرانسوی، از هیچ بهانه‌ای فروگذاری نشده است و در آخر نیز نخست وزیر وی «پیر بری گووآ» را خودکشی کردندش! پس از او نخست وزیر فرانسه در دوره‌ی شیراک «ویلپن» نیز ترور می‌شود.

سارکوزی نیز به محض نشستن بر تخت صدارت، نسبت به رئیس جمهور قبلی گفت: «شیراک را مانند گوسفند از قلاب سلاخی آویزان می‌کنم» و شیراک نیز می‌گوید: «امروز بزرگ‌ترین مشکل فرانسه، شخص سارکوزی است».

در انگلستان، مهد فراماسون و پایتخت ابلیس، کسی نمی‌داند که رژیم و خاندان سلطنتی چیست و چرا باید باشد؟! ملکه الیزابت هنوز زنده است و فرزندش چارلز که امید جانشینی بر تخت سلطنت و پادشاهی را دارد دیگر پیر شده و کم مانده آرزو به گور شود. دایانا همسر چارلز از وضعیت کاخ و ماجراهای فراماسونی خسته می‌شود. اما این خستگی و اعتراض او را با یک تصادف بسیار رقت‌انگیز به پایان می‌رسانند و سپس مراسم تشییعی برای او برپا می‌کنند که فیلمش در جهان پخش می‌شود.

در ایتالیا، قریب به پنجاه و چند سال است که از استقلال و دوره‌ی موسیلینی می‌گذرد. در این مدت نزدیک به شصت دولت بر سرکار آمده‌اند. یعنی متوسط عمر هیچ دولتی به یک سال هم نرسیده است. چرا که حکومت کاملاً به سبک مافیا است و هر دولتی با توطئه، دولت قبل را مفتضح و برکنار می‌کند و خود به جای آن می‌نشیند.

البته اینها که بیان شد، فقط در سطح همان سرانی بود که آقای زیباکلام سنگ‌ پیشرفت‌شان را به سینه می‌زنند. وگر در آمریکا و اروپا حتی اگر فرزند یک سرمایه‌داری چون صاحب فیات و ...، مسلمان شود (ادواردو آنیلی)، به همراه دوستش از پل پرتاب شده و کشته می‌شود. در اروپا و حتی یک اندیشمند یا یک محقق تاریخ، اجازه‌ی مطالعه، خارج از میل و جهت و اهداف سران را ندارد وگرنه به حداقل 5 سال زندان محکوم می‌گردد و حداکثر در یک تصادف زیر تریلی می‌رود.

اما در مورد روحانیت اروپا و آمریکا نیز دیدید که در ماه‌های گذشته چه کردند و چگونه با بیرون کشیدن و به جریان انداختن پرونده‌های پنجاه سال اخیر، آنها را به عنوان تجاوزگر به کودکان رسوا کردند!

ب – ضعف نظام ما چیست که سرانش سقوط کرده و یا مفتضح می‌شوند؟

ب /1- اول آن که نظام جمهوری اسلامی ایران بر عکس نظامات غربی و ...، هیچ سرانی به جز «ولایت» و «مردم» ندارد. کدام سران؟! همه باید خدمتگزار باشند و بیش از این جایگاه و منزلتی ندارند که البته این خود منزلت بسیار بزرگی است. تا آنجا که امام خمینی (ره) فرمود: به من خدمتگزار بگویید بهتر است تا امام.

در این نظام همه‌ی سران به اعتبار اسلام، ولایت و مردم سران شده‌اند و نه مانند آمریکا و یا کشورهای اروپایی به اعتبار حزب، صهیونیسم بین‌الملل و سرمایه‌های کلان در کارتل‌های تعیین کننده‌ی سیاست و حکومت و تصمیم گیرنده برای کشور و جهان. به همین دلیل ادبیات ما در تقسیم بندی، «سران» و «زیردستان» نیست، بلکه «خواص و عوام به معنای توده‌ی مردم» است.

ب /2- با توجه به مشخصه‌ی مهم و قابل توجه فوق معلوم می‌شود که سقوط «خواص» ناشی از ضعف نظام اسلامی نمی‌باشد، بلکه از دو ضعف نشأت می‌گیرد که یکی از آنها به ملت بر می‌گردد و غیر قابل اجتناب است و باید مسیر تکامل را بپیماید و دیگری به خود خواص بر می‌گردد.

ضعف مردم در این است که اولاً اساس را بر باور می‌گذارند و ثانیاً تجربه‌ی کمی در دمکراسی و انتخاب دارند. چرا که قرون متوالی را زیر یوق سلاطین پشت سر گذاشته‌اند.

به خواصی که آقای زببا‌کلام اشاره کرده و نکرده است اشاره می کنیم: اگر بازرگان، بنی‌صدر، موسوی، خاتمی، هاشمی، منتظری، صانعی ... و خوئینی‌ها و کروبی‌ها، در این مملکت از جمله خواص می‌شوند، به خاطر عدم شناخت دقیق مردم از یک سو و اخلاص و باور آنها از سوی دیگر است. آنها خود را مسلمان، انقلابی، ولایتی، خدمتگزار، خوش‌فکر، به دور از جناح‌بندی و حزب‌بازی معرفی می‌کنند و بدیهی است که مردم نیز اعتماد می‌کنند. اما پس از مدتی از عملکردها، موضع‌گیری‌ها، غرب‌زدگی‌ها، نوکر صفتی‌ها، بی‌شخصیتی‌ها، رانت‌خواری‌ها و ...، متوجه می‌شوند که نه تنها انتخابشان صحیح نبوده است، بلکه فریب خورده‌اند. لذا نه تنها آنها را کنار می‌زنند، بلکه نسبت به آنها غضب می‌کنند. به همین دلیل است که سیاسیون یا خواص سقوط کرده‌ یا بهتر بگوییم مردود شده‌ی این کشور، بیش از هر چیز مغضوب مردم می‌شوند و نه مغضوب احزاب یا جناح‌های مخالف.

اما ضعف «خواص» در این است که یا هنوز هویت اسلامی و ایرانی خود را باور نکرده و هنوز زنگار وابستگی به غرب و بت‌پرستی و طاغوت‌گرایی را نزدوده به عرصه‌ی سیاست در نظام جمهوری اسلامی ایران پا می‌گذارند و یا اگر ابتدا خوب بودند، کم ظرفیت بوده و پس از قدرت، گمان می‌کنند که در کشور هیچ کس جز آنها و آقازاده‌ها یا حزب، یا اقربا، یا باندشان وجود ندارد و یا اگر وجود دارد نیز نمی‌فهمد و حقی هم ندارد. لذا به محض روی برگردانی مردم از آنها بر علیه خود مردم و نظام غضب کرده و طغیان می‌کنند.

« كلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ» (العلق – 6،7)

ترجمه: چنين نيست كه انسان حق‌شناس باشد مسلماً طغيان مى‏كند * به خاطر اين كه خود را بى‌نياز مى‏بيند. (البته نه این که غنی یا بی‌نیاز می‌شود، بلکه فریب خورده و خود را این گونه می‌پندارد).

ب /3- و اما راجع به تفاوت‌های اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران با نظامات غربی، تعجب است که چگونه این اساتید علوم سیاسی و مدعیان نخبگی تا کنون متوجه آن نشده‌اند. اصل و ریشه تفاوت نظامی اسلامی با سایر نظامات و به ویژه نظامات غربی، تفاوت در هدف اصلی و اهداف زیر مجموعه است.

هدف در این نظام حاکم نمودن حکومت الهی طبق قوانین و اصول اسلام و وحی است تا توحید، عدالت و شرایط رشد و فلاح میسر گردد. ولی هدف در حکومت‌های غربی، سلطه بر جهان و پر کردن شکم‌ها و جیب‌های طاغوت‌ها و مستکبران است. حتی به قیمت نسل‌کشی‌های دهشتناک در سرتاسر عالم. لذا در آنجا هر کس پولدارتر و زوردارتر باشد، محبوب‌تر است و فقیر و مستضعف مغضوب و لایق مرگ است. [چنان چه خود را انسان‌های درجه‌ی یک نامیده و فدا شدن انسان‌های درجه دو و سه در راه سعادت بیشتر درجه یک را شرط ضروری بقا، تکامل و رشد می‌دانند] و در نظام الهی هر کس موافق شرک و ملزم به بندگی و وابستگی طاغوت باشد و فرهنگ کفر و شرکت را ترویج کند و نظامات سلطه در عرصه‌های متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و ... را تعقیب کند، مغضوب خدا، پیامبر (ص)، ولایت و مردم قرار می‌گیرد.

«أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ» (محمد - 23)

ترجمه: اينان كسانى هستند كه خدا لعنتشان كرده و كر و كورشان ساخته است‏.

«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ» (البقره - 161)

ترجمه: همانا كسانى كه كافر شده و در حال كفر مردند لعنت خدا و ملائكه و همه مردم شامل حال ايشان است‏.

فرق اساسی بعدی که نشأت گرفته در همان تفاوت هدف است، تضاد بین «ارزش‌»ها می‌باشد. در آن دیار هر چه نمود «شیطان» باشد ارزش است، در اینجا هر چه نمود اسلام باشد ارزش است. لذا در آنجا یک سرمایه‌دار و رانت خوار، با شعور و زرنگ و یک حقه‌باز سیاسی نخبه خوانده می‌شود و به همین دلیل به پست و مقام می‌رسد، اما در این جا چنین شخصیتی ظالم، پست و حرام‌خوار نامیده می‌شود و حتی اگر به مقامی رسیده باشد، مغضوب واقع شده و به زیر کشیده می‌شود.

در آن دیار فساد و فحشا و جنایت از مظاهر دمکراسی قلمداد و القا می‌گردد و در اینجا از مظاهر غفلت و انحراف شمرده می‌شود.

در آن جا فقط احزاب (در واقع دو حزب) که آنها نیز باید وابسته به فراماسون و صهیونیسم باشند حکومت می‌کنند و در این جا هر کس را که مردم به ایمان، تقوا، اخلاص، علم، شعور، وفا، پشت‌کار و ... بشناسند، انتخاب می‌کنند. حتی اگر در تشخیص اشتباه کرده باشند.

و البته «میان ماه من تا ماه گردون – تفاوت از زمین تا آسمان است».

                                                                                                                                                                                x-shobhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات سیاسی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved