دوباره باب شد
که شایع کنند قرآن و احادیث به انسانها فحش میدهند. برخی را حیوان،
برخی را چون الاغ و برخی دیگر را بیشعور یا بیعقل میخوانند.
مسلمانها نیز مدعی هستند که چون خدا گفته درست گفته، اما ما اصلاً خدا
را قبول نداریم. پاسخ منطقی چیست؟
خوب اگر اصلاً خدا را قبول ندارند، نباید در مورد فعل خدا، کلام
خدا، پیامبر و ولیّ خدا بحث کنند. مگر میشود انسان وجود کسی یا چیزی
را قبول نداشته باشد، سپس راجع به افعال یا مشخصات یا کلام او بحث
کند؟!
اگر خدا را قبول ندارند، دست کم ناچارند مدعی شوند که قرآن کریم نیز
کتابی است مانند سایر کتب که توسط کسی نوشته شده است. خوب بیانات این
شخص را قبول ندارند، به بیانات اشخاص دیگر رجوع کنند، ببینند چه
حاصلشان می شود و یا از انسان چه تعریف دیگری ارائه شده است که بهتر و
کاملتر باشد؟
بالاخره انسان یک موجود است و تعریفی دارد و چون نه تنها یک موجود ساده
و یک بُعدی نیست، بلکه ابعاد متفاوت و بسیطی دارد، یک تعریف هم ندارد و
از هر منظری میتوان تعریفی راجع به او ارائه داد.
الف – هر نوع تعریفی که انسان از آن خوشش نیاید، فحش نیست. و اتفاقاً
تنها مکتبی که فقط برخی از انسانها را مانند الاغ یا بدتر از حیوان یا
بی شعور خوانده، همان اسلام در بیان قرآن کریم و اهل عصمت (ع) است.
مابقی که جمیع انسانها را حیوان خواندهاند! آیا فحش دادهاند و یا
فقط اگر از کلام خدا و بیان قرآن باشد فحش تلقی میشود؟!
ب – عدهای گفتند انسان نیز از انواع حیوان میباشد، منتهی راست قامت
است. آیا فحش دادهاند؟!
*- عدهای کمی این حیوان را کامل تر از سایر حیوانات برشمردند. منسوب
به ارسطو است و اکثر دانشمندان مادی نیز این نظریه و تعریف را
پذیرفتهاند که انسان «حیوان ناطق است». عدهای دیگر نیز فرمول را
معکوس نموده و گفتهاند: خیر، بلکه ناطق حیوان است! آیا ارسطو و مابقی
نیز فحش دادهاند؟!
*- قرآن را قبول ندارند، بروند تعریف خود را در مکتب داروین بیابند که
انسان را نسل تکامل یافته میمون میداند. آیا باز هم میگویند که
داروین به همه انسانها فحش داده است؟ یا چون نظریه ثابت نشده و حتی
ابطال شده او به وحی و قرآن کاری ندارد، آن را یک فرضیه علمی تلقی
میکنند؟!
*- اگر نظریات ارسطویی یا داورینی را قبول ندارند، به نظریات فرویدی
روی آورند که انسان را در غریزهی جنسی خلاصه و تعریف میکند. که البته
آن نیز حیوانی است. منتهی فروید حتی شعور حیوانی را نیز تحت الشعاع
غریزه جنسی حیوانی میداند. آیا فروید هم فحش داده است؟!
*- اگر فروید را نیز نمیپسندد، به نظریههای مارکسیستی رجوع کنند که
انسان را ابزار تولید میداند. آیا مارکس هم فحش داده است.
*- اگر مارکس را نیز نمیپسندند به هر مکتب ماتریالیسم دیگری که
میخواهند مراجعه کنند که انسان را جز مادهی بیشعور چیزی نمیدانند و
اگر شعوری نیز برای او قائل باشند، در حد شعور کیهانی یا حیوانی است.
آیا همه به انسان فحش دادهاند؟ یا همه علم و نظریه است، اما اگر خدا
از برخی (نه همه) تعریفی کرده باشد، آن فحش است؟
ج – فقط اسلام حرمت قائل شده است:
اسلامستیزی یک مقوله است و بحث و بررسی پیرامون ادیان، مکاتب و نظرات
در یک موضوعی (مثل انسانشناسی) یک مقوله دیگر. برای آنان که از مطرح
کردن اینگونه موضوعات هیچ انگیزه و هدفی به جز اسلامستیزی ندارند، هیچ
فرقی نمیکند که شما چه پاسخی ارائه دهید، باز هم همان حرف خودشان را
تکرار و شایع میکنند، اما اگر کسی اهل تحقیق باشد و بخواهد که تعریف
انسان را در ادیان و مکاتب متفاوت مورد مطالعه قرار دهد، متوجه میشود
که تنها دینی که برای انسان حرمت والایی قائل شده و او را عالم به همه
علوم لازم و خلیفة الله خوانده و تعاریفی چون خر، خوک، میمون، چهارپا و
بی شعور را به همگان اطلاق ننموده، بلکه فقط برخی را شامل آن دانسته،
همان اسلام است.
*- خداوندی که خالق انسان است و به همه مراحل وجودی و حالات او علم
دارد، مانند نگاه ماتریالیستی، همه انسانها را بی شعور نخوانده است.
بلکه میفرماید آن گروهی که در عین فساد در زمین شعار میدهند که ما
«اصلاح طلبان و اصلاح کنندگان» هستیم، شعور (نازک بینی – عمق نگری)
ندارند:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا
نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ
يَشْعُرُونَ» (البقره، 11)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود
اصلاحگرانيم * آگاه باشيد كه آنان [خود] فسادگرانند ليكن نمىفهمند
(شعور درک این مطلب را ندارند).
*- خداوند متعال در کلام وحی مانند برخی ادیان عقلانیت را صفتی شیطانی
بر نمیشمرد و مانند اغلب مکاتب جدید کلّ عقلانیت را تعطیل اعلام
نمینماید، بلکه ضمن وجه تمایز انسان با حیوان بر شمردن عقل، میفرماید
آنان که حق را میپوشانند (کافر) و هر چه آنان را فراخوانی و دعوت کنی،
مانند این است که یک کَر و لال یا موجودی که از دعوت و سخن حق فقط آوا
و صدای و صوت را میشنود و نمیفهمد، بی عقل خوانده است:
«وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ
يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ
يَعْقِلُونَ» (البقره، 171)
ترجمه: و مثل [دعوت] كافران چون مثل كسى است كه [حيوانى یا هر
جنبدهای] را كه جز صدا و ندايى [مبهم چيزى] نمىشنود بانگ مىزند
[آرى] كرند لالند كورند [و] درنمىيابند.
و میفرماید بدترین (نازل ترین مرحله وجود) جنبندگان، همانهایی هستند
که کر و کور (البته نه ظاهری و جسمی) هستند. همانهایی که عقل ندارند –
نه این که مانند سایر مکاتب بفرماید هیچ کس عقل ندارد و یا اصلاً
مقولهای به نام عقل در انسان وجود ندارد و هر چه هست فرآیندهای مادی
ذهن مادی است:
«إنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ
لاَ يَعْقِلُونَ» (الأنفال، 22)
ترجمه: قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانىاند كه
نمىانديشند.
خداوند متعال مثل سایر مکاتب نمیفرماید که همه انسانها حیوان هستند،
بلکه میفرماید: آنان که گوش دارد و با آن نمیشنود، چشم دارند و با آن
نمیبیند و بصیرت ندارند، قلب دارند و با آن فهم نمیکنند، حیوان و
بلکه پستترند. و البته که این تعریف کاملاً درست است و خدشهای برآن
وارد نیست. چرا که حیوان نیز همه این اجزا را دارد، منتهی عقل و شعور و
فهم و ادراک آدمی را ندارد.
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ
لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ
يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ
كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»
(الأعراف، 179)
ترجمه: و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم
[چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى
دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند
آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان
غافلماندگانند.
خداوند متعال (مانند سایر مکاتب و به اصطلاح اندیشمندان و فلاسفه مادی)
نفرمود که همه انسانها، خر، میمون و ... هستند، بلکه ابتدا فرمود هر
کس عقل ندارد و لجاج میکند که نفهمد مثل حیوان است و سپس فرمود: هر کس
تورات (کتاب آسمانی) را حمل میکند، ولی خودش نه به آن اعتقاد دارد و
نه عمل میکند، مثل خری است که کتاب حمل میکند.
«مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا
كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ
الظَّالِمِينَ» (الجمعة، 5)
ترجمه: مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف
گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را
برپشت مىكشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ
گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد.
د – مراحل آدمیت:
خداوند متعال میفرماید: ای آدمیان! همه شما را از نسل آدم و به شکل
آدم آفریدم، اما شکل تنها ملاک نیست و به محض انعقاد نطفه در رحم مادر
شما «آدم یا انسان» نمیشوید. بلکه خلقت و رشد مرحله به مرحله است. از
جمادی (خون، نطفه) آغاز میشود. برخی در همین مرحله میمانند. آنها مثل
سنگ (کالحجر) و بلکه بدترند. چون به سنگ گاهی نمیوارد میشود و گاهی
از آن چشمهای میجوشد، ولی هیچ حرف و سخن حقی به عقل و دل اینها نفوذ
ندارد و هیچ حکمتی نیز خارج نمیشود.
مرحله بعدی، حیات نباتی است (مثل رشد جنین یا رشد بدن در دنیا). برخی
نیز در این مرحله درجا میزنند. اینها نیز مانند درخت (کالشجر) هستند،
منتهی از نوع درختی که میوههای تلخ دارد – بازدهیشان تلخ است (شجره
خبیثه). بعد از مرحله نباتی، وارد مرحله حیوانی میشوید (نفس حیوانی –
شهوت و غضب). برخی نیز همین جا میمانند و رشد نمیکنند، اینها نیز
مانند حیوان (کالانعام) و بلکه پستتر هستند. پس از مرحله حیوانیت، قدم
به آستانه آدمیت و انسانیت میگذارید. در ابتدای این مرحله فقط «بشر»
هستید. یعنی موجودی از نسل آدم ابی البشر. تازه باید رشد کرده و انسان
شوید. و این سیر تا گذر از حیات ملکوتی نیز ادامه دارد. مولوی در چند
بیت به تمامی این مراحل اشاره کرده است:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم بحیوان سرزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کِی ز مُردن کم شدم
حملهء دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملایک بال و پر
بار دیگر از ملک پرّان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
نتیجه:
با توجه به نکات فوق، دانستیم که آدم در مراحل و حالات مختلف تعریف
دارد. و اگر کسی خدا را قبول ندارد و در ضمن نگران تعریف از آدم است،
بهتر است باز هم به قرآن رجوع کند، چرا که تنها دین، مکتب و کتابی که
در آن همه انسانها را حیوان و بیشعور قلمداد ننموده، بلکه مراحل وجود
را دستهبندی نموده، همین قرآن کریم و مکتب والای اسلام است.
x-shobhhe.com |