برخی برای این که فرزندشان به اصطلاح عقدهای
بار نیاید، هیچ قیدی در پوشش، آرایش، روابط یا ... را بر او تعریف و
اعمال نمیکنند، اگر چه این استدلال مردود است، اما پاسخ علمی، تربیتی
و روانشناختی آن چیست؟
وقتی کسی میخواهد برای رسیدن به نتیجهی معلومی، فعل مشخصی را انجام
دهد، ابتدا باید تفکر، تأمل و دقت نماید که آیا آن فعل او را به آن
نتیجهی دلخواه خواهد رساند یا خیر؟ در واقع آیا آن فعل «علت» و این
نتیجه «معلول» طبیعی آن میباشد و یا خیر؟
به عنوان مثال: اگر کسی تصمیم گرفت که برای رفع گرسنگی کمی بیشتر
فوتبال بازی کند و یا برای کسب علم بیشتر به جای تحقیق و پژوهش بیشتر
به استراحت و خورد و خوراک چربتر بپردازد! به او خواهند گفت: هرگز از
آن علت چنین معلولی صادر نمیگردد، بلکه باید برای رفع گرسنگی چیزی
بخورد و برای کسب علم بیشتر به مطالعه و تعلم بیشتر بپردازد.
حال سؤال میکنیم که اولاً چه کسی گفته و به اثبات رسانده که برخورداری
از چارچوبهای اخلاقی و نظم رفتاری به گونهای که معقول و منطبق با
فضایل انسانی باشد، ایجاد عقده میکند که نتیجه بگیریم نقض یا ترک آنها
رفع عقده خواهد نمود؟! و ثانیاً چه کسی گفته و در کجا به اثبات رسیده
که گرایش به ضد ارزشها یا به قول خودشان ساختار شکنی اخلاقی و عقلی،
خود ایجاد نوعی عقده نمیکند؟!
به عنوان مثال آیا مادری که پاکی، عفت، طهارت، حجاب و اخلاق را رعایت
کرده به دخترش یا پسرش نیز آموزش میدهد، عقدهای است، یا آن که مایل
است همهی این چارچوبها را کم یا زیاد زیر پا بگذارد؟!
پاسخ و دلیل دیگر توجهای ولو اندک به نتایج حاصله است. آیا در ایران و
در سطح جهان، دختری که حرص دارد خود را چند قلم آرایش کند، لباس بدن
نما یا به اصطلاح سکسی بپوشد، در مجالس برقصد ... یا پسری که حرص دارد
تیشرت آستین کوتاه، یقه باز تا زیر سینه و شلوار فاق کوتاه با شورت
کشدار بپوشد، به گونهای که اگر کمی خم شود همهی عورت او برای همگان
هویدا میشود، عقدهی خود کم بینی، عدم اعتماد به خود، خودناباوری، ضعف
برقراری ارتباط ... و خود نمایشی دارد، یا پسر و دختری که خود، اهداف،
برنامهها، استعدادها و فضایل خود را شناخته است و برای جذب و ارتباط و
رفع حوایج نیازی به نمایش بدن ندارد؟!
نه تنها هیچ دلیل عملی مبنی بر «علیت و سببیت» ناهنجاری رفتاری در
جلوگیری یا رفع عقدهها وجود ندارد، بلکه علم و تجربه در همهی اعصار و
همه جوامع به اثبات رسانده است که گرایش به ناهنجاریهای اخلاقی و
رفتاری موجب بروز عقدههای گوناگون و رذایل متعدد اخلاقی میگردد که
نتایج سوء آن متوجه عامل آن خواهد شد.
بدیهی است که ذات یک دختر، زیبایی و جذابیت را میپسندد، اما اگر احساس
کند کسی که جذب او شده و خواهان اوست، فقط بدنش را برای لذتی کوتاه
میخواهد، آیا دچار تحقیر، شکست روحی، ترس و ناامیدی از آیندهای با
ثبات نخواهد شد؟
همینطور اگر یک پسر احساس کند که ابراز علاقه، محبت و وابستگی یک دختر
به او فقط به خاطر بدن به همراه دیگر ظواهر مادی چون: پول، خودرو، به
اصطلاح پرستیژ و ... است و اگر دیگری کمی از او برتر باشد این دختر
بدون هیچ تأملی او را ترک کرده و به سراغ آن یکی خواهد رفت، دچار عقده
نخواهد شد و احساس ناامنی، ناباوری، انزوا، بدبینی و ... نخواهد شد؟
از جنبهی دیگر باید والدین دقت کنند که رفتارها به صورت عادت در
میآیند. لذا اگر والدین به دختر خود از سه سالگی آموزش و عادت دادند
که با پوشیدن به اصطلاح لباسهای سکسی جلب توجه کند، در مجالس با رقص و
غمزه و عشوه (که حتی در خردسالان دیده میشود، اگر چه شاید نفهمند) جلب
توجه دیگران را بنماید، چطور ممکن است که از او در 9 سالگی یا 18 سالگی
بخواهند که به دنبال کسب فضایل برود و با فضیلتهایش جذب کند و نه با
بدنش؟! او دیگر عادت کرده و هر گونه چارچوبی را برای خود حصاری میبیند
که او را از جمعی که به حضور و توجهشان عادت کرده خارج و دور میسازد.
پس به لحاظ شرع، عقل، علم و تجربه، نه تنها ناهنجاریهای اخلاقی از
ایجاد و بروز عقده جلوگیری نمینماید، بلکه باعث پیدایش و شدت انواع
عقدهها و ناهنجاریهای دیگر و از جمله خودکم بینی، ترس و ناامیدی
میگردد.
نظر به این که اغلب این والدین (در کشور ما کشورهای اسلامی) مسلمان نیز
هستند، باید دقت کنند که آیا در تعلیم و تربیت به نتایجی رسیدهاند که
[العیاذ بالله] خالق علیم و حکیمشان به آن نرسیده بود؟! آن هم نتایجی
کاملاً متضاد و متناقض. اگر قرار بود رعایت اصول اخلاقی و رفتاری موجب
عقده شود، خداوند کریم نه احکامش را وضع مینمود و نه به رعایت آن امر
میکرد.
x-shobhhe.com |