بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه136

ش (تهران): اسلام را به دو علت در تبلیغات سایبری و برخی محیط دانشجویی نقد می‌کنند: یکی ازدواج‌های پیامبر اکرم (ص) و دیگری جنگ‌های ایشان. پاسخ چیست؟!

طراحان و مبلغان اینگونه شبهات علیه اسلام، نه تنها هیچ اعتقادی ندارند، بلکه متأسفانه هیچ شناختی نیز نسبت به اسلام [حتی به عنوان مبحثی که می‌خواهند آن را رد کنند] ندارند، بلکه فقط موظف هستند از هر راه و طریقی که شده شبهه‌ای در اذهان مخاطبین ایجاد کنند. و گرنه آنها نیز می‌دانند که اسلام هر چه باشد، از دو حال خارج نیست، یا یک دین الهی است و یا دست کم یک مکتب. پس اگر اعتقادی به خدا و دین ندارند، باید به اسلام به عنوان یک مکتبی که حدود دو میلیارد پیرو دارد و در این عصر تمدن و تکنولوژی و ارتباطات نیز هر روز به طرفدارانش اضافه می‌شود نگاه کنند و مورد نقد قرار دهند.

یک دین یا یک مکتب اصولی دارد و فروعی که در راستا و منطبق با آن اصول است. به عنوان مثال: در مکتب فرویدیسم غریزه‌ی جنسی زیربنا است و ارضای غرایز هدف تکاملی انسان، در مکتب مارکسیسم اقتصاد زیربناست و نظام خلقت بر اساس اصول دیالیک‌تیک تعریف می‌شود و انسان ابزار تولید است، در مکتب لیبرالیسم سرمایه‌داری زیر بنا است و نظام خلقت بر اساس اصول ماتریالیمسی تعریف می‌شود و انسان‌ها به درجات متفاوت تقسیم می‌شوند و هر یک باید تابع قوانینی باشند ... و در دین یا مکتب اسلام «توحید» زیربنا می‌باشد و نظام خلقت و هدایت بر اساس هدایت تکوینی و تشریعی (اصول دین) تعریف می‌شود و انسان باید رشد کرده و مراتب کمال را تا خلیفة‌الهی طی کند. هر یک از این نگاه‌ها به هستی و جهان خلقت و از جمله انسان و کمال او، نوعی «جهان‌بینی» است و رسیدن به هر هدفی نیز مستلزم قوانین و ضوابطی در عرصه‌های متفاوت شخصی و اجتماعی می‌باشد که به آنها شرع، قانون، ایدئولوژی، فقه یا گاهی مانیفست نیست اطلاق می‌گردد.

پس، رد یا قبول کردن هر نوع از جهان بینی‌ها، مستلزم شناخت آن و ارائه استدلال‌ها و براهین عقلی و منطقی است. به عنوان مثال در جهان‌بینی ماتریالیسمی اصل اصالت ماده نقد و رد می‌گردد – در جهان‌بینی مارکسیسمی با نقد عقلی اصول آن [مانند تضاد در شیء واحد] نقد و رد صورت می پذیرد ... و اگر کسی می‌خواهد بر اسلام نقدی وارد نماید نیز باید به اصول پنج‌گانه‌ی آن را که همه از جهان‌بینی توحیدی‌اش نشأت می‌گیرد ایرادی وارد نماید. لذا این که پیامبر اکرم (ص) یک همسر داشته است یا چند همسر و یک جنگ کرده است یا چند جنگ، نه دلیلی به اثبات توحید و سایر اصول جهان‌بینی اسلام است و نه دلیلی برای رد آن. کدام عقلی سلیمی می‌تواند مدعی شود که ما تاریخ اسلام را مطالعه می‌کنیم و می‌بینیم که اگر پیامبرش یک همسر داشت، پس عالم خدایی دارد و به خودی خود خلق نشده است و خلقت حکیمانه و هدفدار است، پس خالق علیم و حکیم خود باید هدایت خلقش را بر عهده گیرد ... و در نهایت معادی هم هست. اما اگر بیش از یک زن اختیار کرده بود، پس ثابت می‌شود که خدایی نیست، عالم بر اثر یک تصادف به وجود آمده است ... و به جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی خدشه وارد است؟!

شکی نیست که ایجاد کنندگان اینگونه شبهات و القاء کنندگان آنها به اذهان عمومی مردم، خود بهتر از دیگران و حتی بهتر و بیشتر از بسیاری از مخاطبین خود به این مباحث آشنا هستند، پس معلوم می‌شود که هیچ قصدی به جز هوچی گری برای فرار از عقلانیت در نظر ندارند.

الف – اما راجع به ازدواج‌های ایشان [صرف نظر از تحلیل و تفسیرهای مربوط به چگونگی یا حکمت آنها] نیز همین‌طور است. کافی است توجه کنیم که مقوله‌ی روابط بین زن و مرد که ازدواج تنها نوع سالم و مفید آن است، از دیرباز تا کنون، هر عصر و هر نسل و هر جغرافیا و قومی، از فرهنگ و رسوم خاص خود برخوردار بوده و هست. و یکی از دلایلی که اسلام می‌فرماید ازدواج هر قومی مورد قبول است، همین است. و به همین دلیل است که اسلام حتی برخی از انواع ازدواج‌هایی را که مغایر با احکام اسلام می‌باشد، ولی قبل از اسلام صورت پذیرفته است می‌پذیرد.

به عنوان مثال یک زمانی در اقوامی مردان ده‌ها همسر اختیار می‌کردند و هنوز هم این رسم باقی است. در قوم و فرهنگی این تعداد تقلیل یافته است. در فرهنگی مانند اسلامی شیعی، روابط زناشویی حتی برای یک ساعت هم باشد، باید در قالب ازدواج صورت پذیرد تا آثار مترتبش نیز اعمال گردد، در فرهنگ دیگری مثل غرب یا اغلب فرهنگ‌های غیر دینی این معنا وجود ندارد و حتی با خانواده‌ی اول همخوابی می کنند.

در زمان قدیم مردان حرمسرا داشتند و امروز بسیار گسترده‌تر و بدتر از آن دوره است. در زمان جاهلیت فواحش با افتخار پرچم قرمز بر سر در خانه‌هایشان می‌زدند و امروز به مراتب بدتر از آن است و سرمایه‌های چند صد میلیون دلاری هزینه‌ی ساخت شهرک‌ها و مراکز فاحشه گری یا سایت‌های مربوطه می‌شود.

امروز در فرهنگ اروپا و آمریکا، مقوله‌ی ازدواج از مقوله‌ی روابط جنسی (سکس) جدا شده است. اغلب مردان متأهل زنان بسیاری دارند. بسیاری از مردان آخر هر هفته که به دیسکو یا باری می‌روند، یک زن دیگری دارند و در طول سال بیش از سی، چهل یا حتی پنجاه زن متفاوت را تجربه می‌کنند. اما چون جو، قدرت، پول و تبلیغات دست آنهاست، این را «تمدن و آزادی» می‌نامند و اگر مرد عربی چند زن و حرمسرایی کوچکی داشته باشد، آن را عقب‌افتادگی، جهالت، ظلم به زن، مردسالاری و ... می‌نامند.

پس این که یک شخصی در 1400 سال پیش، در فرهنگ بومی خود و با شرایط و ایجاب‌های موقعیتش چند همسر اختیار کرده است، هیچ دلیلی برای رد یا قبول اصول و فروع یک دین نمی‌شود. و این حرف‌ها بهانه و جو‌سازی است.

ب – اما راجع به جنگ‌ها نیز همین طور است. آیا اگر در زمان پیامبر اکرم (ص) اصلاً جنگی اتفاق نمی‌افتاد و یا در نهایت یک یا دو جنگ اتفاق می‌افتد، همه‌ی اصول و فروع دین اسلام عقلانی و علمی بود و حال که چند جنگ واقع شده است، دیگر عقلانی و علمی نیست؟ آیا عقل چنین منطقی را برای رد یا قبول کردن یک دین یا مکتب می‌پذیرد؟!

بیاییم آن چه در سایت‌های ضد دین مطرح می‌گردد را به عنوان یک مجلس بحث بین یک مسلمان و یک کافر تجسم کنیم. فرد مسلمان یکی از اصول جهان بینی خود را به عنوان ریشه و مبدأ بقیه مطرح کند و مدعی می‌شود که به طور قطع عالم خلقت خدایی دارد – فرد کافر این ادعا را قبول ندارد و از جهان‌بینی ماتریالیسمی برخوردار است و در مقام رد عقلی طرف مسلمان مدعی می‌شود که چون در زمان پیامبر شما چندین جنگ رخ داده است، پس مبحث توحید رد است و اصالت با ماده است(؟!) آیا این استدلال حتی در نظر شخص گوینده غیر منطقی و حتی مسخره نیست؟

آری، در زمان رسالت پیامبر اکرم (ص) در عرض ده سال حدود شصت جنگ بزرگ و کوچک بر ایشان تحمیل شد. بدیهی است که وقتی شخصی آمده و علیه طواغیب، زورگویان، زراندوزان، ظالمان و جاهلان قیام کرده است و مردم را به سرپیچی از آنها و گسستن زنجیرهای بندگی آنان دعوت می کند، آنها نیز منافع خود را در خطر دیده و ساکت نخواهند نشست. کدام فرعونی در طول زمان مقابل مصلحی ساکت نشسته است و به انواع فتنه‌ها، از دشنام، جوسازی، تهمت، زندان، تحریم اقتصادی، ترور گرفته تا جنگ سخت و مسلحانه متوسل نشده است.

آن زمان هم مثل همین امروز بوده است. ملتی به نام ایران قیام کرده است. شعارش «الله اکبر»، «لا إله الا الله»، «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی»، مرگ بر طواغیت سلطه‌گر مثل آمریکا و اسرائیل است. بدیهی است که دشمن در مقابل او آرام نمی‌نشیند و انواع‌ جنگ‌های سخت و نرم، جنگ‌ تبلیغاتی، جنگ روانی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی ... و در نهایت جنگ‌های تسلیحاتی به راه می‌اندازد. مگر امروزه و طی این سه دهه، در ایران، عراق، افغانستان، بحرین، مصر، لیبی، یمن و ... چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا غیر از همین معناست؟

منتهی روش دشمن در جنگ نرم همین است که اگر خود انسان‌ها را به استثمار کشید، کشتارهای دسته‌جمعی به راه‌انداخت، نسل‌کشی کرد، با بمب‌های خوشه‌ای، نوترونی و حتی اتمی به مردم بی‌دفاع حمله کرد، زنان و کودکان را ربود و یا کشت، نامش را «دفاع از دمکراسی»، «دفاع از منافع»، «جنگ‌های پیش‌گیرانه»، «جنگ اخلاقی – دکترین اوباما» و ... می گذارد، اما اگر یک فلسطینی بدبخت که دستش به جایی بند نیست، در دفاع از خود و خانه و ناموس و میهنش چاره‌ای نداشت جز آن که یک بمب‌دست ساز را به کمرش ببندد و زیر تانگ تجاوزگر برود، نامش «تروریست» می‌شود.

امروزه هیچ جنگی در دنیا نیست که باعث و بانی و عامل آن آمریکا و اروپا نباشد، اما نامشان بشرهای مترقی و دمکراسی‌خواه است، و هیچ ملتی هم به مظلومیت ملت اسلام نیست، اما نامشان شورشی و تروریست است! آن موقع هم همین‌طور بوده است.

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved