آیا هدف وسیله را توجیه میکند یا خیر؟ لطفاً دلایل عقلی بیان
نمایید.
هدف و وسیله در موضع بیان فقط دو واژه هستند که از معنا و
مفاهیم خود برخوردارند، اما د رعمل همهی خلقت و حیات موجودات و به
ویژه انسان که از قوهی عقل و اراده برخوردار است را شامل میگردد. چرا
که انسان به صورت دائم در هر امری (حتی امور جزئی و شخصی مانند لباس
پوشیدن یا غذاخوردن) هدف گذاری میکند و سپس با به کارگیری وسایل سعی
میکند تا به آن برسد.
الف - پس مسئلهی اول این است که انسان باید بفهمد که چرا خودآگاه و یا
ناخودآگاه برای هر امری هدفگذاری میکند؟
علت اصلی که با زبان ساده و کوتاه بیان شود این است که انسان ذاتاً
فقیر، اما عاشق کمال است. لذا چیزی را کمال خود فرض میکند [مثل خوردن
به هنگام گرسنگی، نوشیدن به هنگام تشنگی، خوابیدن به هنگام خستگی،
معالجه به هنگام بیماری و ... را کمال میداند و به سراغ آن میرود].
ب – حال نکتهی مهم دیگر این است که آیا آن چه انسان هدف گرفته و در
واقع کمال فرض نموده، واقعاً برای او کمال است و یا این انتخاب فقط از
«ظن» ناشی میگردد و واقعیتش چنین نیست؟ مثل این که شخصی که در تنگنا
قرار گرفته است میگوید: میخواهم برای راحت شدن (هدف)، خودکشی
(وسیله)کنم! در اینجا اگر چه راحت شدن از مشکلات یک کمال است، اما
واقعاً او با خودکشی راحت میشود و یا اشتباه فرض کرده بود و تازه اول
مشکلات و ناراحتیهای جدی و دائمی او خواهد بود.
اینجا است که مبحث عقل، واقعبینی، شناخت و ... مطرح میشود و گمان،
نفس، خیال، وسوسه، هوس و ... در مقابل قرار می گیرد و مباحثی چون
«عقلانیت» و بالتبع «ارزش»ها و «ضد ارزش»ها و تعاریفی چون: اخلاق،
ظهور و لزوم مییابد.
ج – وسیله نیز به تناسب هدف ارزشگذاری میشود و معلوم میشود که «آیا
هدف وسیله را توجیه میکند یا خیر»؟ چرا که باید دید کدام هدف؟ و آیا
با این وسیله میتوان به آن هدف رسید یا خیر؟ در واقع بحث «توجیه»
نیست، بلکه «تناسب» است.
به عنوان مثال: اگر کسی (یا جامعه و دولتی) گمانش بر این باشد که فقط
«پول و سرمایه» کمال است و رسیدن پول را هدف قرار دهد، بدیهی است که
وقتی هدف پول شد، اولاً ارزشها متغیر میگردد. به عنوان مثال: خیرات،
قرض و رسیدگی به دیگران و ... نه تنها معنایی ندارد، بلکه چون انسان را
از پول دور میکند خلاف و غیر معقول شمرده میشود. مضاف بر این که هر
وسیلهای که او را به پول برساند [اعم از ربا، کلاهبراداری، گرانفروشی،
احتکار و ...] متناسب است، یعنی توجیه میشود.
یا اگر هدف فقط شهوت، قدرت و ... باشد نیز هر وسیلهای که انسان را به
آن برساند توجیه میشود. به عنوان مثال: آمریکا میخواهد مالک جهان
باشد. بدیهی است که برای رسیدن به این هدف، دیگر فرقی نمیکند که از
راه سیاست وارد شود و یا جنگ و یا ترفندهای اقتصادی و یا کشتارهای
دستهجمعی و نسل کشی و یا فریبهای تبلیغاتی و ...، لذا در جهانبینی
ماتریالیسمی (دنیا گرایی) و در اندیشههای لیبرالیسمی، کمونیسمی و کلاً
ماکیاولیسمی و ... هدف وسیله را توجه میکند.
د – در جهانبینی توحیدی و فرهنگ اسلامی نیز «وسیله» باید صاحب هدف و
اندیشه را به کمال و هدف خودش برساند، اما چون در این جهانبینی هدف
«خداوند» است و به هر وسیلهای نمیشود به او رسید، هدف وسیله را توجیه
نمیکند. چرا که در این نگاه، قدرت، پول، شهوت و ...، همگی خود وسیله
هستند و نه هدف، لذا باید به گونهای مورد استفاده قرار گیرند که سبب
رسیدن به هدف باشند.
نتیجه:
در یک جمله، [در هر جهانبینی، ایدئولوژی و فعلی] وسیله باید همیشه
متناسب با هدف باشد. مثلاً کسی نمیتواند بگوید: «من برای رفع گرسنگی
یا عالم شدن در علم شیمی» سعی میکنم روزی 2 ساعت فوتبال بازی کنم. چون
با این وسیله به آن هدف نمیرسد.
نتیجهی فلسفی و عقلانی این میشود که «چون هر وسیلهای انسان را به
هدف نمیرساند، پس هدف وسیله را توجیه نمیکند»، اگر کسی نیز بگوید:
«برای رسیدن به هدف به هر وسیلهای که تشخیص دادم مرا میرساند متوسل
میشوم»، آن گاه به تفاوت اهداف بر میگردد. مثلاً در جهانبینی توحیدی
و ایدئولوژی اسلامی، کسی نمیتواند بگوید: «من دزدی میکنم، تا پولدار
شوم و به فقرا کمک کنم». چرا که در این فرهنگ، هدف از کمک کردن نیز قرب
به خداوند است، یعنی کمک کردن خودش یک وسیلهای است برای قرب. و دزدی
انسان را از خدا دور میکند. پس این وسیله کارآیی ندارد و آن هدف این
وسیله را توجیه نمیکند.
پس، ایجاب عقل این است که اولاً کمال درست تشخیص داده شود و ثانیاً هدف
درست انتخاب شود و ثالثاً برای رسیدن به کمال و هدف درست، وسیلهی
متناسب انتخاب شود.
x-shobhe.com |
بازگشت به صفحه ی شبهات فلسفی