ش (تهران): آیا
میشود با دلایل عقلی و مادی «وحدانیت خدا» به اثبات رساند؟ دلایل
متقنی میخواهم که پاسخگو باشم.
با توجه به اهمیت موضوع و ناچاری از
ایفاد پاسخ کوتاه، به مطالب ذیل دقت بیشتری فرمایید:
الف – دلیل برای اثبات، کار «عقل» است، پس چیزی به عنوان دلیل مادی
نداریم. به عنوان مثال اگر بگوییم: «حرارت علت جوش آمدن آب است»، اگر
چه حرارت، آب و جوش آمدن را به چشم میبینیم، اما «دلیل یا علت» را
نمیبینیم، بلکه استنتاج عقلی میکنیم.
ب – در عالم ماده و علم تجربی نیز چراهای بسیاری برای انسان مطرح
میگردد که بدون طرح ابتدایی آنها در ذهن، انسان به سراغ هیچ کشفی
نمیرود و به هیچ علمی دست نمییابد، اما طرح «چرا» و جستجو برای یافتن
پاسخ که بدان «علت» گفته میشود، همه کار عقل است و نه ماده. پس با
دیدن مادی جهان ماده، میتوان نتیجهگیری عقلی بر وحدانیت کرد، اما خود
ماده به تنهایی «دلیل» نیست.
ج – تمامی دلایل در اثبات یا نفی «وجود» نیز کار عقل است. حتی اگر یک
شاخه «گل» با «چشم» که هر دو مادی هستند، دیده شود، باز اثبات وجودش و
این که واقعیت خارجی دارد یا نه، کار عقل است و نه کار گل، چشم یا مغز
مادی.
پس اثبات وجود حق تعالی و شناخت او نیز کار عقل است. و همه دلایل در
مقولهی توحید و سایر اصول عقاید در اسلام نیز «عقلی» هستند و حتی صحت
وحی نیز با عقل شناخته و اثبات میشود. به همین دلیل اسلام عزیز اعتقاد
به اصول را تحقیقی میداند. یعنی فرد باید در وجود، وحدانیت و ...
تحقیق کند و با دلایل عقلی بپذیرد.
د – اما راجع به اثبات «وحدانیت خداوند متعال» دقت شود که اول باید کسی
وجود خداوند متعال را با دلایل عقلی قبول داشته باشد و سپس راجع به
«وحدانیت» او تحقیق، سؤال یا بحث نماید. پس اگر کسی در اصل وجود خدا
دچار تردید بود، سخن گفتن و ارائه دلایل با او راجع «وحدانیت» یا دیگر
صفات سلبیه یا ثبوتیه، بیمورد است. مثل این است که کسی اصل وجود یک
شخص را قبول نداشته باشد، اما راجع به علم، اخلاق یا عمل او بحث کند!
پس در این بحث فرض بر این است که مخاطب اصل وجود خداوند را قبول کرده
است و اینک در مورد وحدانیت او سؤال دارد.
د/1: خداوند متعال شیء نیست که دوئیت یا تکثیر به او راه داشته باشد.
او «هستی و کمال مطلق» است و وجود دو هستی مطلق معنا ندارد.
د/2: دوئیت یا تکثر خود دال بر نقص در وجود است، چرا که هر موجودی
متکثری حتماً محدود که مجالی برای وجود دیگری باقی میماند و وجود
«محدود» حتماً در اصل هستی خود ناقص است و هستی مطلق نیست و موجود ناقص
نیز نیازمند است و اولین نیاز او، همان نیاز در پیدایش خود است. پس هر
گونه دوئیت، تکثیر، حد، نقص، نیاز و ... از صفات مخلوق است. لذا موجودی
که از این صفات برخوردار باشد، حتماً و یقیناً دیگر خدا نیست.
د/3: وجود خدایی دیگر (هستی دیگر) مستلزم تجلی دیگری در عالم آفرینش
است. یعنی عالمی دیگر باید باشد که آن خدای دیگر خلق کرده باشد، عالمی
با سنخ و قوانین دیگر که قطعاً با این عالم یک دستی ندارد، پس تزاحم و
حتی تضاد پیش میآید. لذا خداوند ضمن آن که توجه انسان را به یک دستی
خلقت جلب میکند و میفرماید با بصیرت به این نظام خلقت نگاه کن، آیا
هیچ جدایی یا پراکندگی می بینی؟ میفرماید: اگر خدای دیگری هم بود،
یقیناً فساد و تباهی پیش میآمد:
«الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فىِ خَلْقِ
الرَّحْمَانِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن
فُطُورٍ * ثمَُّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَينِْ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ
الْبَصَرُ خَاسِئًا وَ هُوَ حَسِيرٌ» (الملک – 3و 4)
ترجمه: آن خدايى كه هفت طبقه آسمان را آفريد تو در خلق رحمان هيچ
تفاوتى نمىبينى به دقت نظر كن آيا هيچ فطور و اختلالى در نظام عالم به
چشمت مىخورد؟ * نه، مسلماً اگر دوباره هم نظر بيندازى پلك چشمت از
خستگى مىافتد و اختلالى نخواهى يافت.
«لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ
اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الأنبیاء - 22)
ترجمه: اگر در آسمان و زمين خدايانى جز خداى يكتا بود تباه مىشدند،
پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند منزه است.
در خاتمه دقت کنید کسانی که به وحدانیت خدا شک دارند، به اصل وجود خدا
شک دارند و در حالی راجع به احتمال وجود خدایی دیگر ایجاد شبهه میکنند
که همین خدای مشهود که وجودش را در عالم خلقت تجلی داده است،
نپذیرفتهاند و بدیهی است چنان چه بیان شد، اگر بپذیرند، دیگر شکی
نمیکنند و میفهمند که وجود دو خدا محال است و معنایی ندارد. پس او
«واحد»، «احد» و «بلاشریک» و «بدون مثل و مانند» است، چرا که اینها همه
از صفات مخلوق محدود است و نه خالقی که «هستی مطلق» و هستی بخش به
عوالم وجود است.
x-shobhhe.com |