بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

اعتقادی/شبهه70

ش (کاشمر): ما (شیعیان) در اثبات حقانیت از کتب معتبر اهل سنت دلیل می‌آوریم. آنها که خود این اسناد را در اختیار دارند و حتی بسیاری از آنها به اهل بیت (ع) توسل هم دارند، پس چرا شیعه نمی‌شوند؟

بدیهی است که استناد اول تشیع به «عقل و وحی» است و در استناد روایی، به احادیث و روایاتی استناد می‌کنیم که در نزد هر دو مذهب (تشیع و تسنن) معتبر باشد، تا جایی برای اشکال باقی نماند.

به عنوان مثال در اثبات عقلی می‌گوییم: آیا پیامبر اکرم (ص) که از جانب خداوند تکلیف مردم تا روز قیامت را در مورد هر موضوعی معین کرده است، راجع به پس از خود و هدایت و ولایت جامعه نیز سخنی فرموده است یا خیر؟ اگر بگویند: خیر، هیچ نفرموده است! می‌گوییم: نه با عقل مطابقت ندارد و نه با وحی و نه با سنت (احادیث) و دین ناقص می‌شود. البته آنها نیز چنین ادعایی ندارند.

اگر بگویند: چرا فرموده است و امر را به مردم و شورا واگذار نموده است!‌ می‌گوییم: یعنی نیمی از راه هدایت را خود بر عهده گرفته و نیم دیگر آن را به مردم و اکثریت واگذار کرده است؟! حالا اگر اکثریت به جاهل یا ظالمی که با تبلیغات نظرها را ربوده بود رأی دادند، تکلیف هدایت مردم چه می‌شود؟ وانگهی، ولی‌الله و امام باید عالم، عادل، فقیه، شجاع، خالص و برگزیده‌ی او باشد. مگر با رأی دادن در شورا، کسی عالم و عادل و ... ولی‌الله می‌شود؟! مضاف بر این که می‌گوییم این ادعا با عقل و وحی و سنت نیز سازگاری ندارد. پس فقط یک راه می‌ماند که بگویند: خداوند خود تکلیف بندگان را معین کرده است. لذا می‌پرسیم: چگونه؟ پیامبر اکرم (ص) راجع به ولایت، امامت و هدایت پس از خود چه فرمود؟

ما در دلیل وحی و قرآنی می‌گوییم: اگر خداوند متعال فرمود که هر قومی را با امامش محشور می‌کنم، لابد باید برای هر قومی امامی باشد. چه امام حق و چه امام باطل. حال آن امام حق را چه کسی تعیین می‌کند؟ مردم یا خدا؟

«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً» (الإسراء -71)

ترجمه: اى رسول بياد آور روزى را كه هر قومى را با كتاب و امام‌شان دعوت كنيم هر كس نامه دعوتش را به دست راستش دهند (رستگار است) آنان نامه خود قرائت كنند و كمترين ستمى به ايشان نخواهد رسيد.

در دلیل دیگر قرآنی می‌گوییم: اگر خداوند متعال فرمود که اعمال، آثار اعمال و همه چیز را در امام آشکار جمع کرده است، لابد باید امام آشکاری باشد:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس - 12)

ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مى‏كنيم و آنچه كرده‏اند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏كند همه را مى‏نويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمرده‏ايم.

و در دلیل «سنت» نیز به احادیثی چون غدیر خم که سندیت آن مشترک است استناد می‌کنیم.

اما این که با این همه چرا تشیع را نمی‌پذیرند، دال بر آن است که «علم» و دانستن به تنهایی برای هدایت کافی نیست. بلکه، باور و ایمان لازم است که با تقوا و اطاعت به دست می‌آید و نه با علم. و گرنه ابلیس بیش از همه نسبت به وجود خداوند متعال و حقانیت او علم داشت و دارد.

برای روشن‌تر شدن بحث در نقش علم، از موضوع شیعه و سنی بگذریم و به خودمان نگاه کنیم. آیا انسانی که ظلم می‌کند، نمی‌داند که ظلم بد است. آیا شیعه‌ای که گناه می‌کند، نمی‌داند که خدا و معادی در کار است؟ آیا شیعه‌ایی که به قرآن رجوع نمی‌کند و یا احیاناً در نماز خود کاهل است و یا مرتکب معاصی کبیره می‌شود، نمی‌داند که خدا و معادی هست؟ چرا می‌داند، اما باور نکرده و یقین نیاورده است. لذا وقتی عده‌ای از اعراب به پیامبر اکرم (ص) عرض می‌کنند که ما ایمان آوردیم، خداوند متعال وحی می‌فرستد که به آنها بگو، شما اسلام آوردید (یعنی تسلیم شدید) نه این که ایمان آوردید:

«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (الحجرات - 14)

ترجمه: اعراب باديه‏نشين به تو گفتند ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياورده‏ايد و بايد بگوييد اسلام آورديم چون هنوز ايمان در دلهاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت كنيد خدا از پاداش اعمالتان چيزى كم نمى‏كند كه خدا آمرزگار رحيم است‏.

پس، دانستن تنها کافی نیست. علم چراغ است، اما اگر به دست عقل و ایمان باشد مفید است. لذا اگر «علم» قدم اول باشد، قدم بعد «تسلیم» شدن به آن علم است و مرحله‌ی بعد «ایمان» و یقین به آن حقیقت است.

در ضمن باید دانست که بسیاری از اهل سنت، اهل بیت (ع) را قبول دارند، به آنها توسل هم می‌کنند، اما یا تعصب دارند و یا اصلاً با مباحث «ولایت» و «امامت» آشنایی ندارند و فقط قبول دارند که آنان برگزیدگان و انسان‌های والا و آل رسول خدا (ص) که به محبت و احترامشان تأکید شده است.

x-shobhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات اعتقادی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved