ش(کرج): چرا با
وجود عمر کوتاه و گناه محدود و گذرا، عذاب الهی دائمی و همیشگی است؟
آیا این با عدل خدا سازگاری دارد؟

در این سؤال چند نکتهی مهم نهفته است که
برای روشن شدن باید به آنها توجه نمود:
الف – قبل از هر نکتهای (چنانچه قبلاً نیز توضیح داده شد [1])، باید
دقت کنیم که گاهی طرح و شبهه را نه برای به دست آوردن یک پاسخ منطقی،
بلکه فقط برای ایجاد بغض و دشمنی با خود خدا در ذهن ایجاد میکنند (؟!)
سؤال و شبهه هیچ ایرادی ندارد، اما سعی در [العیاذ بالله] ظالم خواندن
خدا، یک سعی شیطانی و بینتیجه است. چرا که عقل حکم میکند، خدایی که
ظلم کند، اصلاً خدا نیست. پس اصل شکل سؤال غلط میشود. اینان چنان راجع
به ظلم خدا ضد تبلیغ میکنند که گویا به فرض محال میتوانند نظرها را
نسبت به او برگردانند و سپس در یک رأیگیری فرمایشی برکنارش کنند!
خداوند متعال غنی مطلق، عالم، حکیم و قادر است، لذا «عدل مطلق» است و
نیازی به ظلم ندارد. لذا این خود انسان است که به خود یا به دیگران ظلم
میکند و خداوند متعال به بندگان و آفریدگان خود هیچ ستمی روا
نمیدارد:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما
رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ» (فصلت - 46)
ترجمه: هر كس عمل صالحى كند به نفع خود كرده و هر كس بدى كند به ضرر
خود كرده و پروردگار تو- ستمگر بر بندگانش نيست.
ب – چنین نیست که هر کس که معصیتی انجام داد، مستحق و دچار عذاب ابدی
الهی شود، چنان چه هیچ کس هم با یک یا دو عمل خوب و مقطعی از اجر زندگی
ابدی در بهشت بهره نمیبرد. بلکه اصل بر پاک شدن، تطهیر و کمال انسان
برای یافتن قابلیت قرار گرفتن در «جنبالله» و حیات ابدی در جنت خلد
است. برای این تطهیر و تکامل و قرت به کمال مطلق (الله جل جلاله)،
راهکارهای متفاوتی از آسان تا سخت وجود دارد و انتخاب به دست خود
انسان سپرده شده است. به عنوان مثال: آسانترین راه، پیشهکردن تقوای
الهی و دوری از گناه است. این آسانترین و نیز با حلاوتترین راه است.
چرا که گناهان همه به خاطر به دست آوردن لذتی زودگذر یا مظهری فانی از
مظاهر دنیای دون صورت میپذیرد، پس انسان توان این را دارد که به
راحتی آن خواسته ناحق را که خود ضررش را هم میداند کنار بگذارد. اما
اگر نشد و احیاناً غفلتی دست داد و معصیتی صورت پذیرفت، آسانترین راه
بر طرف کردن این رجس و آلودگی، توبه و طلب مغفرت است که اگر بندهای
بخواهد و از راه خطا برگردد و طلب مغفرت نماید، خداوند رئوف، رحمان،
غفور و رحیم همهی گناهانش را میبخشد:
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا
تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ
جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» (الزمر -53)
ترجمه: بگو اى بندگانم كه بر نفس خود ستم و اسراف كرديد از رحمت خدا
نوميد مشويد كه خدا تمامى گناهان را مىآمرزد، زيرا او آمرزنده رحيم
است.
فرمود: نماز گناه را میشوید. به مسلمان گفته شده که در هر روز، هر
ساعت و هر لحظه آلوده میشوی. برایت نماز را قرار دادیم که روزی پنج
نوبت خودت را پاک و مطهر کنی. خوب از این راحتتر و زیباتر چه؟ همین که
در محضر حقتعالی قرار میگیری، پاک و طاهر میشوی.
اما اگر معصیت مؤمنی بیشتر از این حد بود و یا حتی در توبه و استغفار
کوتاهی داشت، عذابهای دنیا، مانند گرفتاریها، صدمهها، مصیبتها و
... - حتی یک تب کردن – موجب تطهیر او میشود. اگر به این حد نیز تمام
نشد، جان کندن بر او سخت میشود. اگر آنجا نیز کاملاً تطهیر و لایق خلد
در جنت الهی نگردید، عذاب قبر (کم یا زیاد به تناسب گناهش) تطهیرش
میکند و دیگر به جهنم نمیرود. اگر باز چیزی ماند، عذاب برزخ مطهرش
میکند. اگر باز هم ماند، شفاعت به کار و مددش میآید، اما اگر باز
چیزی ماند که تطهیر از آن مستلزم سوختن باشد، وارد جهنم میگردد.
طبقهی هفتم جهنم، مخصوص این دسته از مؤمنین است. آنها که همیشگی
نمیمانند. چون در هر حال مؤمن بودند. همین طور است دیگران. هر وقت پاک
شدند، از بهشت خارج و وارد جنت میگردند. پس فقط یک عدهی خاصی که
خداوند متعال در قرآن کریم از آنها نام برده است، خلود پیدا میکنند.
یعنی همیشه در عذاب جهنم میمانند. مثل:
«وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ
النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ» (البقره - 39)
ترجمه: و كسانى كه كافر شوند و آيههاى ما را دروغ شمارند اهل جهنمند و
خود در آن جاودانند.
ج – اما راجع به خلود همین عده نیز باید توجه داشت:
1- آخرت نتیجهی دنیاست. پس کسی که در تمامی عمر خود در دنیا کفر
ورزیده و آیات خداوند را دروغ شمرده و یاظلم کرده است، در آن جا نیز
چیزی جز همین آتشی که خود برافروخته و با خود برده ندارد. آتش جهنم از
وجود خود او سر میکشد، وجودش جز آتش چیزی ندارد، پس با همین آتش باید
به سر برد. نباید گمان کنیم که عمل ما چیزی است و جهنم چیز دیگری، بلکه
روح و نتیجهی عمل است. این همان عمل است که با انسان عامل میماند.
چنان چه میفرماید، کسی که مال یتیم میخورد، در همین جا در شکم خود
آتش جای میدهد و نیز میفرماید آن که کتاب و آیات خدا (دین) را ارزان
میفروشد، در شکم خود آتش فرو میبرد.
«إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما
يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً» (النساء -
10)
ترجمه: آنان كه مال يتيمان را به ستمگرى مىخورند در حقيقت آنها در شكم
خود آتش جهنم فرو مىبرند و به زودى به دوزخ در آتش فروزان خواهند
افتاد.
« إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ
يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في
بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ
الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ» (البقره –
174)
ترجمه: بدرستى آنهايى كه از كتاب خدا آنچه را كه خدا نازل كرده كتمان
مىكنند و با كتمان آن ثمن (مال) اندك بدست مىآورند آنها آنچه
مىخورند جز آتشى نيست كه به درون خود مىكنند و خدا روز قيامت با آنها
سخن نخواهد گفت و تزكيهشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت.
2- همانطور که انسان جسمش میمیرد، ولی روح او مرگ ندارد و تا ابد
میماند، اعمال نیز جسم و روحی دارند. پس این جسم اعمال است که محدود
به دنیای محدود، فانی و زودگذر است، اما روح عمل تا ابد میماند. چه با
بهشتی و چه با جهنمی. و بهشتی کسی است که روح آتشین معصیت، به هر شکلی
از او جدا شده است.
3- ما ظاهر اعمال [ چه خوب و چه بد] را میبینیم که کوتاه و فانی هستند
و از آثار اعمال غافل هستیم. اما هر عملی اثر و آثاری در پیدارد و چه
بسا آثار آن تا قیام قیامت باقی بماند. فرد و جسم عبادت کوتاه و
زودگذرش (مثل دو رکعت نماز صبح) میمیرند، ولی آثار آن تا قیامت
میماند و هم چنین فرد و لذت زودگذر حرامش میمیرند، اما ظلم او که
نیتجهی معصیت اوست، هم چنان تا قیامت باقی مانده و اثر میکند. به
عنوان مثال آیا غیر از این است که آثار سوء غصب خلافت الهی از
امیرالمؤمنین علیهالسلام، آثار به شهادت رساندن او و فاطمهی زهراء و
سایر ائمهی اطهار علیهمالسلام هنوز باقیست و نه تنها انسان را از
نعمت «ولایت» محروم ساخته، بلکه دچار سلطهی طواغیت و ستمگران و جاهلان
دوران کرده است.
اما خداوند متعال، هم عمل را مینویسند و هم آثار عمل را. یعنی برای
انسان فقط همان عملی که با دست خود و مستقیم انجام داده نمیماند، بلکه
آثارش نیز باقی است. چه عمل صالح و چه خدایی ناکرده معصیت. پس، کسی که
وجودش و عملش در زمان حیات دنیا سرتاسر کفر و ظلم بود و آثار سوء عملش
نیز تا قیام قیامت باقی ماند، مانند آن است که خودش تا قیامت باقی
مانده و به کفر و ظلم ادامه داده است. پس عذابش نیز دائمی است:
« إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ
آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» (یس – 12)
ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مىكنيم و آنچه كردهاند و آنچه از
آثارشان بعد از مردن بروز مىكند همه را مىنويسيم و ما هر چيزى را در
امامى مبين برشمردهايم.
x-shobhe.com |