ش (رشت): مگر
خداوند ستارالعیوب نیست، پس چرا گاهی انسان را بین مردم رسوا میکند؟

قبل از پاسخ شبهه، باید به این نکتهی
بسیار مهمتر توجه داشت که گاه برخی از انسانها منکر وجود خداوند
متعال گردیده و به او کافر میشوند، این یک مبحث است؛ اما گاهی عدهای
سعی دارند تا خدا را محکوم کنند و بغض و کینهی او را در دل باور
کنندهی خدا بیاندازند. این دیگر عین بیچارگی شخص ابلیس است که سعی
دارد انسانهای دیگر را که همیشه موجب حسادتش بودند سرایت دهد. چرا که
او نیز به اصل وجود خداوند متعال یقین داشت، ولی از روی کبر و حسادت
سعی کرد تا او را محکوم کند!
ما باید دقت داشته باشیم که گوینده یا خدا را باور ندارد، آنگاه سخن
گفتن از فعل یا صفت خدا با او بیمورد است و باید با او در اصل وجود
بحث کرد. و یا باور دارد. آن وقت باید بداند، آن خدایی که توسط بنده و
مخلوقش محاکمه شود و به حق نیز محکوم گردد، که خدا نیست. یعنی او خدا
را درست نشناخته است. چرا که در صورت محکومیت، آن هم از سوی مخلوق
نادان، معلوم میشود از چنین خدایی غفلت و ضعفی بزرگی سر زده است! و
غفلت از جهل است و جهل کاستی است و این کاستیها از صفات مخلوق است و
نه خالق.
اما در پاسخ سؤال فوق به نکات ذیل دقت شود:
الف – خداوند متعال، ستار العیوب است، چنان چه رحمان، رحیم، علیم،
حکیم، کریم، سخی و ... نیز هست. لذا عالم هستی را بر اساس قوانین
لازمهاش خلق نموده است و قرار نیست که به صورت جادو و جنبلی نظام هستی
را سامان بخشیده و هدایت کند. لذا هر چیزی تعریف و قانونی دارد. به
عنوان مثال: خداوند علیم است، پس هر انسانی از آن جهت که تجلی آن علیم
است، کم یا بیش از علم او بهره میبرد (چه بخواهد و چه نخواهد)، اما
انسانی که خود را در معرض دریافت علم قرار داده است، به مراتب بهرهی
بیشتری برده و بیشتر علم خدا را متجلی میکند. همینطور کسی که از
چارچوب رحمت خدا خارج شده، بهرهی کمتری از این رحمت میبرد، تا کسی که
خود را در مسیر نسیمهای خوش رحمت قرار داده است. ستارالعیوبی هم
همینطور است. خداوند کریم برای همه و حتی برای کفار، مشرکین، ظالمین و
بدتر از همه منافقین نیز ستار العیوب است، اما اگر کسی تلاش کرد تا خود
را از مسیر ستاریت خداوند خارج کند، او خودش به خودش ظلم کرده است.
نظام خلقت، یک نظام حق است و در نظام حق به هیچ احدی ظلم نمیشود. اگر
چه ستارالعیوبی از لطف و کرم و رحمت است و ظهور عیوب بر دیگران ظلم
نیست، بلکه خواست بنده است:
«وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» (الجاثیه - 22)
ترجمه: و خدا آسمانها و زمين را (به خيال و پندار خلق نكرد) بلكه به
حق آفريد. آرى آفريد تا هر كسى را به آن چه مىكند جزاء دهد و در اين
جزا به كسى ظلم نمىشود.
بدون شک هر بدی، ظلم، گرفتاری و مصیبتی که به انسان وارد میشود، به
دست خودش انجام گرفته است. و البته باز خدا رحمان و رحیم و ستار است و
فقط بخشی از این ظلم و بدی را آشکار میکند تا تذکر و تنبهی گردد، باشد
که انسان هوشیار شده و تا فرصت باقی است از مسیر انحراف و انحطاط
برگردد:
« ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي
النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ
يَرْجِعُونَ» (الروم - 41)
ترجمه: در دريا و خشكى فساد ظاهر گشت به خاطر كارهاى بد مردم، ظاهر گشت
تا خدا به اين وسيله بعضى از آثار كار بد را به ايشان بچشاند
ب – در یک نظام حق، ممکن نیست که هیچ گاه عیب هیچ انسانی، اگر چه خودش
اصرار به پردهدری داشته باشد، به هیچ مقداری آشکار نگردد، چرا که آن
وقت فساد عالم را فرا میگیرد و دیگر نظام، یک نظام حق نخواهد بود. فرض
کنیم، هیچ گاه عیب دزدی دزد، جنایت جنایتکار، فحشای فاحشه، ریای
ریاکار، فریب دغلکار و ...، آشکار نگردد! و آنها بتوانند با خیال راحت
و با تکیه به «ستارالعیوبی» خدا به فساد در زمین ادامه داده و بر همگان
ظلم کنند، آیا آنگاه به غیر از بروز هرج و مرج و مسدود شدن راه هدایت و
رشد و کمال، انتظار دیگری میرود.
بیائیم یک قانون مثل «ستارالعیوبی» را در ذهن خود تعمیم دهیم و ببینیم
به راستی اگر هیچ معلوم نشود که دزد، دزد است، چه میشود؟ اگر با
پردهدریهای پیاپی و سوزاندن فرصتهای بازگشت و هدایت، چهرهی کثیف
یزیدیهای زمان در هر عصری معلوم نشود چه میشود؟ آیا دیگر هدایت و
امنیتی باقی میماند؟!
ج – در عین حال باز خداوند متعال رحمن، رحیم و ستارالعیوب است. یعنی
همان گناهکاری که با سعی و لجاجت خود از مسیر ستاریت خدا خارج شده و با
اصرار پردهدری کرده و تصمیم گرفته هر طور که ممکن است فضاحت خویش را
بر دیگران آشکار سازد، اگر به خود و آن چه هست و آن چه کرده توجه کند،
میبیند که فضاحتش به مراتب بیشتر از رسوایی انجام پذیرفتهاش به دست
خود است و به رغم اصرارش، خداوند نخواسته که بیش از این رسوا گردد، تا
شاید برگدد. وگرنه آن چه او انجام داده، موجب رسواییهای بیشتر است.
آیا آن هنگام که در انسان خوی سگی یا خوکی یا میمونی غلبه پیدا میکند،
اما او هنوز به شکل یک آدم در جامعه حاضر میشود و رفت و آمد میکند،
ستارالعیوبی خدا را درک نمیکند؟
پس، خدا «ستارالعیوب» است. چنان چه در دعای کمیل میخوانیم، چه بسیار
گناهانی انجام میدهیم که خداوند حتی آنها را از ملائک کاتب پنهان
میدارد و فقط خود از آنها خبر دارد و میخواهد تا بندهاش برگردد و
این گناهان هیچ گاه بر کسی آشکار گردد.
x-shobhe.com |