عبدالله سبرخی برای این ادعای سروش که قران
کلام رسول اکرم است نه خداونداستدلال می کنندکه ادبیات قران مربوط به
شرایط اقلیمی حجاز است نه کل بشریت.آنهابه آیاتی مثل افلاینظرون الی
الابل کیف خلقت اشاره می کنند ومیگویند انسانهای مناطقی که شتری درانها
یافت نمی شود و شناختی ازاین حیوان ندارند چگونه میتوانند مخاطب این
آیه کتاب جهان شمول قران واقع شوند.
اولاً اساس ادعای سروش مبنی بر نزول مضمون وحی از
ناحیهی خداوند و ساختن صورت آن از جانب نبی، نه تنها با آیات صریح
قرآن کریم، بلکه با ملاکهای عقلی نیز منطبق نمیباشد. خداوند متعال
میفرماید در آیات بسیاری تأکید نموده است که مضمون و صورت وحی از
ناحیهی خودش نازل گردیده است و پیامبر (ص) از ناحیهی خود سخنی
ندارد. مانند:
سورهی النجم: مَا ضَلَّ صَاحِبُكمُ وَ مَا غَوَى(2) وَ مَا يَنطِقُ
عَنِ الهوَى(3) إِن هُوَ إِلَّا وَحىٌ يُوحَى(4)
ترجمه: گفتگو کنندهی با شما (پیامبر اکرم ص) نه گمراه شده و نه به راه
کج رفته است – و سخنی از روی هوای نفس (از خود) نمیگوید – نیست این
سخن (قرآن) جز آن چه به او وحی شده است.
سورهی القیامه: لَا تحَُرِّك بِهِ لِسَانَكَ لِتَعجَلَ بِهِ(16)
إِنَّ عَلَينَا جَمعَهُ وَ قُرءَانَهُ(17) فَإِذَا قَرَنَاهُ
فَاتَّبِع قُرءَانَهُ(18) ثمَُّ إِنَّ عَلَينَا بَيَانَهُ (19)
ترجمه: به تعجيل زبانت را برای خواندن قرآن به حرکت درنیاور، (16) كه
گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست. (17) چون خوانديمش، تو آن خواندن را
پيروى كن. (18) سپس بيان آن بر عهده ماست. (19)
پس اگر کسی معتقد بر صورتسازی آیات قرآن توسط شخص باشد، هم منکر آیات
کریمه شده است و هم منکر ایمان و عصمت پیامبر اکرم (ص)
و اما راجع به استناد به آیهای که ذکر فرمودید و استناد به یافت نشدن
شتر در همهی مناطق و استدلال به عدم جهان شمول بودن قرآن به آن خاطر!
دقت بفرمایید که این گونه استدلالها، بهانهای بیش نیست.
قرآن کریم فقط از شتر سخن به میان نیاورده است که بگوییم در بسیاری از
مناطق یافت نمیشود. هر چند که نه تنها شتر، بلکه اغلب گیاهان،
جانواران و جامدات برای انسانها – به ویژه در عصر حاضر – شناخته شده
است، بلکه به بسیاری از آیات و نشانههای خداوند در خلقت اشاره نموده
است، چنان چه در ادامهی همین آیه مذکور به نشانههای دیگر هم اشاره
نموده است: سورهی الغاشیه: أَ فَلَا يَنظُرُونَ إِلىَ الابِلِ كَيفَ
خُلِقَت(17) وَ إِلىَ السَّمَاءِ كَيفَ رُفِعَت(18) وَ إِلىَ
الجبَالِ كَيفَ نُصِبَت(19) وَ إِلىَ الأَرضِ كَيفَ
سُطِحَت(20) فَذَكِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ(21)
ترجمه: آيا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده؟ (17) و به آسمان كه
چگونه برافراشته (مرتفع) شده است (18) و به كوهها كه چگونه
بركشيدهاند (بر زمین نصب شدهاند)؟ (19) و به زمين كه چسان گسترده شده
است؟ (20) پس پند ده (یادآوری کن)، كه تو پند دهنده (یادآورنده) هستى.
(21)
اگر سخن گفتن از «شتر» دلیل بر شرایط اقلیمی یک منطقه باشد و استدلال
(یا بهتر بگوییم بهانهای) برای سخن شخص بودن کلام وحی تلقی گردد، سخن
گفتن از آسمانها، ستارهها، مدارها، دریاهای شور و شیرین ... و سایر
آیات و نشانههای جهان مادی و سخن گفتن از عوالم فطرت – عقل – ملائک –
برزخ – قیامت – بهشت – جهنم و ... را چگونه باید توجیه کنیم و به کدام
شرایط اقلیمی میتوان نسبت داد؟!
ملاک وحی منزل بودن آیات قرآن کریم و جهان شمولی این کتاب آسمانی،
جامعیت آن در جهانبینی و قانونگذاری، انطباق آن در هر زمان با عقل و
علم ... و عجز بشر از دسترسی و بیان علوم و تدوین نه یک کتاب یا صد
آیه، بلکه حتی یک آیهی مشابه است، نه مثال آوردن از خلقت شتر، عنکبوت،
زنبور، موریانه و یا حیوانات دیگر. اگر چه دقت با بصیرت به آنها نیز
موجبات فراهم آوردن زمینههای معرفت و ایمان را مساعدتر مینماید.
x-shobhe.com |