آقای مشایی گفته است: «به تمام نمازهایی كه خواندهام قسم میخورم منطقی كه صفبندی
میكند باطل است، باطل است، باطل است.» نظر یا پاسخ شما چیست؟
9 تير 1391-
x-shobhe : قبل از پاسخ لازم است
که به دو نکتهی مهم توجه شود: اول آن که امید است نمازهای ایشان و همه
مسلمین نزد پروردگار عالم مقبول باشد. خداوند متعال ضمن تصریح ها و
تأکیدهای بسیار بر ضرورت اقامه نماز در قرآن کریم، آیه مبارکه «فَوَیلٌ
لِّلْمُصَلِّینَ ... – وای بر نمازگذاران» را هم نازل کرده است و در
ادامه به نمازگزاران اهل غفلت و اهل ریا اشاره نموده است، تا گمان
نکنیم که اولاً هر نمازخوانی حتما اهل نماز قلمداد میگردد و ثانیا هر
نمازی حتما مقبول است. اما ضمن دعا و به فرض مقبولیت، لازم به ذکر است
که نماز آقای مشایی یا هر نمازخوان دیگری، از مصادیق قسم نیست که دلیلی
برای صحت ادعا یا ضرورت و اطمینانی برای قبول مطلب قلمداد گردد. و دوم
آن که در پاسخ به مطلب توجه میشود و نه به شخص گوینده.
الف – اگر منظور از «صف بندی» بین انسانها صف بندی
خاصی است، باید به همراه سخن بیان و تشریخ گردد که نه تنها ایجاد و
القای شبهه ننماید، بلکه زمینه را برای ایجاد اعوجاج ذهنی و فکری (آن
هم به نام اسلام) فراهم نکند تا مستلزم اصلاح یا بیان «منظورم این
نبود، آن بود» نباشد. اما اگر منظور مطلق صفبندی و یا هرگونه صف بندی
میباشد، اندیشه و بیان کاملاً خطایی است، چرا که انسانها چه بخواهند
و چه نخواهند، در صفوف متفاوتی قرار میگیرند.
ب – بدیهی است که منظور بیشتر به صفبندی اعتقادی و
بالتبع عملی (دینی) بر میگردد. در اینجا باید تصریح و تأکید نمود که
اولین صفبندی اعتقادی و دینی را خداوند متعال ایجاد و بیان نموده است
و محکمترین منطق که صف بندیهای متعددی بیان نموده، منطق کلام الله در
قرآن مجید است. پس می توان قسم جلاله (که از مصادیق قسم درست است) یاد
کرد که هر اندیشه ای که این صفبندی را باطل بداند، یقینا و به حکم عقل
و شرع باطل است.
ب/1 – صف بندی بر اساس «ولایت»:
خداوند متعال اولین صفبندی را در چگونگی ولایت و ولایتپذیری که تبیین
و ترسیم کننده اهداف، جهت حرکت و بالتبع عملکردها (برای رسیدن به هدف)
میباشد، ایجاد و بیان نموده است:
«اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ
إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ كَفَرُواْ أَوْلِیآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ
یخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ
أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند، ولی و سرپرست (دوست و کارساز) کسانی
است که ایمان آوردهاند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد.
(اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند، که آنها را از
نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند، آنها اهل آتشند و همیشه در آن
خواهند ماند.
ب/2 – صف بندی بر اساس «حزب»:
حزب الزاما انحصار به تشکیلاتی ندارد که طبق قوانین هر کشوری به ثبت
رسیده باشد، بلکه انسانهایی که در زندگی نگاه واحد، هدف واحد، منافع
واحد، برنامهی واحد و در نتیجه عمل واحدی دارند، جبههبندی و حزب
واحدی نیز دارند. لذا خداوند متعال بر اساس همان محور ولایت که یا
«الله جل جلاله» است و یا هر چیز دیگری که باشد از مصادیق «طاغوت» است،
انسان ها را صفبندی نموده و میفرماید:
«لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ
یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ
أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ
كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ
وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ
فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ
اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَّ» ﴿المجادله،
22﴾
ترجمه: قومى را نیابى كه به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و]
دوست بدارند كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند هر چند
پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند، در دل
اینهاست كه [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تایید
كرده است و آنان را به بهشتهایى كه از زیر [درختان] آن جویهایى روان
است در مىآورد همیشه در آنجا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آنها از
او خشنودند اینانند حزب خدا آرى حزب خداست كه رستگارانند.
«اسْتَحْوَذَ عَلَیهِمُ الشَّیطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ
أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّیطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیطَانِ هُمُ
الْخَاسِرُونَ» (المجادله، 19)
ترجمه: شیطان بر آنها چیره شده و یاد خدا را از خاطر
آنها برده است، آنها حزب شیطانند بدانید حزب شیطان زیانكارانند.
ب/2 – صف بندی بر اساس «جهت حرکت و عملکرد»:
پس از آن که انسان ها بر اساس «ولایتپذیری الله یا طاغوت» إله و هدف
خود را تعیین و انتخاب نمود و بر همان اساس در حزب و تشکیلات منطبقی
قرار گرفت، حرکت او برای رسیدن به هدف در جهتی خاص آغاز میگردد. البته
این نوع حرکت، از نوع حرکتهای نباتی یا حیوانی یا فیزیکی انسان نیست،
بلکه هدفدار و برای رسیدن به مقصود و منافع است، لذا جنبهی مبارزهای
به خود میگیرد. او باید همه موانع فیزیکی، طبیعی یا انسانی را از
مقابل خود بردارد. به این نوع تلاش مبارزهای «جهاد» گفته میشود.
خداوند متعال نیز انسانها را در موضع جهاد [بر اساس همان دو محور الله
یا طاغوتگرایی] به دو صف تقسیم نموده و میفرماید:
«الَّذینَ آمَنوا یقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذینَ كَفَروا
یقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِیاءَ الشَّیطانِ ۖ إِنَّ
كَیدَ الشَّیطانِ كانَ ضَعیفًا» (النساء، 76)
ترجمه: کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار
میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [بت، هوای نفس و افراد
طغیانگر ... و هر چیزی غیر از خدا]. پس شما با یاران شیطان، پیکار
کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف
است .
ج – و بر همین اساس صف بندی محب و محبوبهای درگاه
الهی صورت پذیرفته و بیان شده است و بر همین اساس نیز صف بندیهای محشر
صورت می پذیرد. بدیهی است که اگر در دنیا صفبندی نباشد یا باطل باشد،
بهشت و جهنم نیز نخواهد بود و همه چیز باطل و عبث میشود.
x-shobhe.com |