اگر امام حسین
(ع) الآن بودند چه میکردند؟ در هیئات حضور یافته و گریه میکردند یا
...؟ میخواهم بدانم وظیفهی ما هیئتیها چیست؟ برویم هیئت و به سر و
سینه بزنیم و یا ...؟

در گذشته (قبل از انقلاب) نیز این شبهات
را برای دور کردن اذهان مسلمین و عاشقان خدا و اسلام و اهل بیت (ع) به
شکلهایی متفاوت بسیار مطرح میکردند. مثلاً میگفتند: آیا عبادت خدا
این است که مرتب نماز بخوانیم، یا این که برویم به مردم خدمت کنیم. و
بعد شعر میخواندند که «عبادت به جز خدمت خلق نیست»، یعنی همان شعار
ماتریالیستهای کمونیست یا سرمایهدار! حالا هم به بهانهی توجهات فکری
و عقلی [که البته ندارند] میگویند: چرا به هیئت رفته و سینه بزنیم؟!
باید به اهداف امام، راه امام و عمل امام حسین (ع) توجه کنیم!
اما سؤال اینجاست که: ما چرا باید یک بُعدی باشیم و تک محوری عمل
کنیم؟! خدا به انسان هم عقل داده و هم قلب – هم فکر داده و هم عشق – هم
معرف داده و هم محبّت. حال چرا باید حتماً یکی از این دو را تعطیل
کنیم؟! یا به فکر و عقل تکیه کنیم، بدون هیچ محبتی و یا به نام محبت به
احساسات بسنده کنیم، بدون هیچ فکری؟! خدا دو بال برای پرواز تکاملی
داده و با یک بال نمیشود پرواز کرد. هر دو لازم است.
خداوند حکیمی که در آیات متفاوت انسان را به علم، عقل، تفکر، تدبر و
عمل دعوت کرده، در یک آیه میفرماید: ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست
دارید، مرا تبعیت کنید و نتیجه این تبعیت از روی محبت را نیز محبت
متقابل خوانده که از هر نعمتی بالاتر است.
« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ
اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»
(آل عمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست مىداريد (كه بايد هم بداريد) بايد مرا
پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان بيامرزد كه خدا
آمرزگار و مهربان است.
دقت شود که علم و عقل چراغ راه هستند نه عامل حرکت. و عامل حرکت فقط
«محبت» است. لذا فرمود بگو: نتیجه و اجر رسالت من، در محبت و مودّت اهل
بیت (ع) است. و الاّ میتوانست بفرماید در معرفت آنهاست.
این شبهات فقط به خاطر حرص و بغضی است که از هیئات و آثار آنها دارند.
هیئتها عشق را بیدار میکنند و عشق موجب حرکت میشود. اما دلیلی نیست
که فکر یا تعقل در این حرکت نباشد.
*- سخت نیست که بدانیم اگر امام حسین علیه السلام الان بودند، چه
میکردند؟ همان کارهایی را میکردند که در قید حیات انجام دادند. هم
برای فراق رسول خدا (ص)، مظلومیتهای پدر، مادر و برادر بسیار گریه
میکردند و هم نماز میخواندند و هم قرآن تلاوت میکردند و هم خود صراط
مستقیم و معدن علم، حکمت و مخزن وحی الهی بودند.
ایشان در صحنهی کربلا، هم اقامه نماز میکردند، هم تلاوت قرآن
مینمودند، هم مردمان فریب خورده را موعظه میکردند، هم بر جنازهی
برادر [ابوالفضل العباس] و پسر [علی اکبر] میگریستند، هم میجنگیدند و
هم با خدا عشقبازی میکردند و زیبایی میآفریدند تا همگان در همهی
زمینهها بیدار شوند. لذا خواهرش زینب (ع) در پاسخ یزید که میخواست
نظام دنیا را جبر نمایش دهد و گناهش را به گردن خدا بیاندازد و پرسید:
آیا دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟ فرمود: «وَ مٰا رأیتُ الاّ جَمیلاً»
یعنی: جز زیبایی ندیدم. یعنی آن چه فعل خدا بود، همه عشق و عاشقی و
حکمت و نعمت و زیبایی بود و ادامه دادند: اما آن چه تو کردی همه ظلم و
جنایت و جهل و شرک و کفر بود.
اهل بیت (ع) همه مراسم سوگورای برگزاری میکردند و امام حسین (ع)
امروز، حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف است که در زیارت ایشان
عرض مینماید: از غم شما خون گریه میکنم.
پس ما نیز اگر میخواهیم به ایشان و ائمه تأسی کنیم، نباید فریب این
شعارهای به ظاهر منطقگرایانهرا بخوریم و باید از موهبت «عقل و عشق»
توأمان بهره ببریم.
x-shobhhe.com |