آیا نسخ آیات پس از مدتی از نزول آنها
- كه بارها در زمان نزول قرآن اتفاق افتاده است – بیانگر این نیست كه
زمان در احكام اسلامی مؤثر است؟ آیا نمیتوان انتظار داشت كه امروز پس
از گذشت صدها سال، برخی آیات قرآن تغییر یابد و اصلاح شود تا متناسب با
شرایط روز مسلمانان شود؟

البته که احکام الهی
متناسب با زمان و حتی مکان یا محیط است و اگر غیر از این بود، خداوند
متعال انبیای متعدد را ارسال نمینمود. چرا که اصل «دین» یک چیز است و
تغییری در آن نیست، اما «شرایع» متفاوت بوده است. لذا دین حضرات نوح،
ابراهیم، موسی، عیسی و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت محمد مصطفی صلوات
الله علیه و آله، فرقی با هم نداشتند و همه همان دین اسلام میباشد،
لذا فرمود: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ – به تحقیق که
دین نزد خدا اسلام است»؛ اما شریعت (احکام) هر کدام متفاوت بوده است.
چنان چه میدانیم قبلهی حضرت ابراهیم علیهالسلام کعبه مکرمه بود،
قبلهی حضرات موسی و عیسی علیهماالسلام بیت المقدس بود و قبله پیامبر
خاتم (ص) مجدداً به کعبه بازگشت. یا میدانیم که به قوم یهود امر شد که
روز شنبه صید ماهی نکنند و به امتهای دیگر امر نشد. یا ازدواج همزمان
با دو خواهر مجاز بود و بعد ممنوع اعلام شد و همینطور است احکام نماز
و روزهی هر شریعتی. به حضرت موسی علیه السلام نیز، به محض انزال وحی،
امر به اقامه نماز شد «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی»؛ و یا در قرآن
میخوانیم که روزه را بر شما نوشتهام (واجب است)، چنان چه بر امتهای
پیشین نوشته بودم؛ اما قطعاً نماز و روزهی آنها مثل شریعت اسلام نبوده
است.
الف – منتهی دقت نماییم که «شریعت یا احکام»، یعنی امر و نهی الهی. لذا
اوست که تشیخص میدهد چه قوانینی را در چه زمانی و برای چه امّتی وضع
نماید؛ نه این کسی بگوید: حالا که متغیر بوده، پس ما تشخیص میدهیم که
امروز بایدها و نبایدهای اسلام (احکام) چگونه باشد.
ب – آیات منسوخ را نیز خداوند متعال نسخ نمود، نه بشر. پس اگر لازم بود
باز هم آیات دیگری را برای امّت آخرین پیامبرش نسخ نماید، خودش نسخ مینمود،
نه این که بشر امروز بگوید: چون آن موقع برخی آیات نسخ شد، پس لابد
باید اکنون نیز قرآن دیگری نازل شود.
ج – چون انبیای الهی در گذشته آمدهاند، ذهن بشر ناخودآگاه گمان میکند
که پس لابد دین متناسب با شرایطی زمانی و مکانی گذشته بوده است. و حال
آن که اگر دین و مکتبی بشری باشد، این معنا صدق میکند، اما به دین
الهی صدق نمیکند، چرا که برای خدا گذشته و حال و آینده وجود ندارد.
لذا اگر انقضای دین اسلام را نیز لازم میدید، نبوت را ختم نمینمود و
پیامبر و دین و کتاب جدیدی میفرستاد، اما فرمود: دین را کامل و نعمت
را تمام نمودم و این دین و این کتاب برای همیشه و همه انسانهاست.
د – انسان باید در اعتقادات خود تفکر و تأمل نماید. اگر اساساً خدا را
نمیشناسد و قبول ندارد، نباید وارد فروع گردد و باید مطالعات خود را
از نقطهی دیگری (توحید) آغاز نماید. اما اگر قبول دارد، نباید گمان
نماید که او بیشتر از خدا میداند. مثلاً بگوید: بله، خدا هست، هدایت
هم میکند، انبیا و رسولان را نیز فرستاده است، به همراه آنها کتاب و
شریعت هم داده است، ختم به نبوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز
نموده است، اما به نظر من میرسد که این قرآنش مال آن زمان بوده و
امروز باید تغییر یابد؟
منبع:x-Shobhe
|