چرا باید زن پس از طلاق سه ماه عده نگهدارد؟
علم امروز به راحتی اثبات میکند که زن باردار است یا نه؟ چرا زن سه
ماه محروم بماند ولی مرد نه؟!
ابتدا دقت کنیم که «دین الهی»، سریال تلویزیونی نیست که با نگاه فیلم
هندی یا جنگ فمینستی که در فیلمها و سریالهای ایرانی تبلیغ و ترویج
میگردد و زور میزنند تا تشابه حقوق را به جای تساوی حقوق القا کنند و
زن را مرد و مرد را زن کنند، به آن نگاه کنیم.
احکام اسلامی، همه فروع دین هستند، یعنی شاخههای اصولی هستند چون
توحید، نبوت و معاد. لذا فردی که اصول را قبول ندارد، دیگر جایگاهی
ندارد که از چرایی اصول بپرسد و کسی که قبول دارد، میداند هر چند خوب
و لازم است که در مورد حکمت و آثار و تبعات احکام الهی تحقیق کند و
مطلع گردد، اما اگر به نتایج مطلوبی نیز دست نیافت، باز میداند که
احکام صادره از سوی خداوند علیم و حکیم، حتماً علیمانه و حکیمانه بوده
و منطبق با نظام خلقت و ضامن رشد، سلامت و کمال است، هر چند که او علل
و حکمتها خاصش را نداند.
عدهی زنان، فقط سه ماه نیست، بلکه عده طلاق پاک شدن از سه حیض و عدهی
مرگ همسر چهار ماه و ده روز است و هر دو حکم عین صریح آیات قرآن کریم
(یعنی کلام و امر الهی در وحی) میباشد. چنان چه در مورد سه نوبت پاکی
زنان مطلقه فرمود: «وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ
ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ ... – البقره 228» و در مورد عدهی چهار ماه و ده
روز زنان بیوه فرمود: «وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ
أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ
وَعَشْرًا ... – البقره، 234»
الف – بدیهی است که تنها علت و حکمت عده نگهداشتن،
اثبات عدم بارداری نیست که آن در همان ماه اول و دوم مشخص میگردد و
امروزه علم در همان آزمایش اول مشخص میکند، هر چند که احکام مبتنی بر
زمان در اسلام، بر مبنای طبیعت است که برای همگان مشهود است و نه بر
مبنای نتایج آزمایشگاهی. مثل آگاهی از هلال ماه، افقهای روزانه، عادت
ماهانه زنان و ... که هر کسی میبیند. لذا احکامی که باید در زمان
انجام شود، مثل نماز، روزه و حج، همه بر اساس طبیعت مشهود و ثابت و بلا
شک است.
پس لابد حکمتهای دیگری هم وجود دارد، خواه انسان به لحاظ علمی و عقلی
برخی از آنها را کشف کند و خواه نکند و هر چه کشف کند نیز، هنوز
حکمتها و آثار یک حکم نیز به پایان نمیرسد (رجوع
به پاسخ چرا گوشت خوک حرام است).
ب – در مورد حکمتهای عده نگهداشتن زنان مطلقه و
بیوه نیز حکمتهایی بیان شده است، هر چند که همه حکمتهایش نیست، از
جمله:
*- ممانعت هر چه بیشتر از فروپاشی خانواده در عده طلاق: خانواده،
مقدستری و اصلیترین کانون اجتماعی است که بیشترین نقش را ساختار
فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی یک جامعه دارد و به
همین دلیل است که نظامهای دینی و اخلاقی سعی در حفظ و استحکام آن
دارند و نظامهای استکباری سعی در تخریب و فروپاشی آن مینمایند.
طلاق حتماً به دلیل بروز اختلافات صورت گرفته است، اختلافاتی که پس از
محبتها، تفاوهمها، همزیستیها و همسوییها (همسری) واقع شده است. پس
«عده» ایجاد فرصتی برای بازگشت به حالت اولیه و بازسازی مجدد خانواده
قبلی میباشد و نمونهی تحقق آن نیز به کرات و مستمر اتفاق افتاده و
میافتد. عده برای زن از ازدواج مجدد نسنجیده به خاطر انتقام و سرکوفت
به همسر سابق و ازدواج مجدد مرد به خاطر حرص، عصبیت و ... جلوگیری
میکند. زمانی ایجاد می کند تا آتش عصبیتها، کینهها و بغضها فروکش
کند، علل منطقی بررسی شده و قضاوت شود و تصمیم ادامه یا قطع کامل با
حاکمیت عقل صورت پذیرد. مردان مسلمان و اهل سلامت و اخلاق نیز چنین
نیستند که بلافاصله پس از طلاق به سراغ سایر زنان روند، بلکه همان فشار
جنسی نیز سبب میل و رغبتشان به سوی بازگشت به همسرشان میگردد.
*- عده (طلاق یا مرگ همسر) از سوی دیگر حفظ احترام خانواده است و متضمن
تغییر نگاه صرفاً جنسی به زن، مرد، ازدواج، روابط زناشویی و ...
میگردد و نشان میدهد ارزشها و حرمتهای دیگری هم هست که باید پیشتر
و بیشتر مدّ نظر گرفته شود. به ویژه اگر خانواده صاحب فرزند هم باشند.
*- روابط جنسی آزاد و مبتنی بر شهوت جنسی صرف، بار و تعهد حقوقی برای
کسی ایجاد نمینماید و به همین دلیل سبب بروز فجایع و ظلمهای بسیار
میگردد، اما خانواده، نظمی تعهدآور برای زن، مرد، فرزندان، اقربا و
جامعه است. از تعهدات حقوقی نفقه، ارث، ارتباط جنسی، ازدواج با محارم و
... گرفته تا سایر حقوق مدنی در کار، دستمزد، مأموریت، نظام وظیفه و
...، بدیهی است بر هم زدن چنین کانونی با این همه نظم و تعهدات حقوقی،
باید مبتنی بر نظم و تعهدات حقوقی دیگری نیز باشد. این نظم، تعهدات یا
قوانین حقوقی یا باید از سوی بشر و منطبق با اهداف و منافع حاکمان
اعتبار گردد و یا از سوی خالق کریم و منطبق با علم، حکمت، مشیّت او و
منطبق با نظم کارگاه هستی.
*- آرامش روحی و روانی زن، از حکمتهای دیگر عده است. دقت شود که مرد
میتواند در آمیزش با همسر خود که معشوقهاش نیز هست و محبت فراوانی به
او دارد، صرفاً شهوت جنسی را مدّ نظر قرار دهد، اما زن اگر فقط به خاطر
شهوت جنسی نیز به آغوش مردی در آید، باز مورد توجه قرار گرفتن به لحاظ
خواسته شدن، دوست داشته شدن، انتخاب شدن، محبوبه شدن و ... همه برایش
اولویت دارد. مرد اگر بداند که همسرش او را دوست دارد، برای روانش
کافیست، اما برای زن هر چند میداند، ولی نمودهای مکررش مؤثر است، لذا
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بدین مضمون فرمودند که دوست داشتن
را با زبان به همسرتان بگویید.
از این رو، زن پس از طلاق دچار لطمات روحی و روانی و شکست عاطفی
سنگینتری میگردد که آرامش بخشیدن به آن بسیار اولیتر از آرامش
بخشیدن به شعله نیاز جنسی است. و «عده»، فرصت این آرامش را به او
میدهد تا پس از آن تصمیمهایش برای تنهایی، پذیرش رجوع مرد، ازدواج
مجدد و یا حتی لذتهای جنسیاش منفعل و توأم با اضطرابهای روانی و
عاطفی نباشد و بیشتر ضربه نبیند.
دقت شود که در فرهنگ اسلام، ازدواج اولی است و بهترین راه ارضای سالم
غرایز جنسی نیز قلمداد شده است، لذا فرض اول بر این است که زن پس از
طلاق یا مرگ شوهر، به فکر ازدواج باشد، نه صرفاً برآوردن نیاز جنسی.
لذا نیازمند به این آرامش پس از طوفان شکست در زندگی مشترک قبلی به
واسطه طلاق یا مرگ شوهر است.
و البته صدها حکمت دیگر برای سلامت جنسی، جسمی، روحی، روانی، فردی،
اجتماعی، حقوقی و ... نیز وجود دارد و هم چنین حکمتهای ناشناختهی
دیگری که با پیشرفت علوم شناخته میشود.
د- در خاتمه دقت شود که مبحث «چرایی احکام» یا به
تعبیری شناخت حکمتها، موضوعی چون «فلسفه حقوق» است که باب مفصل علمی
در فقه و اصول میباشد و تحصیل آن نیز شاید یک دهه به طول انجامد (مثل
سایر رشتههای حقوق) – لذا فرمودند یا بروید وقت بگذارید، تحصیل کنید و
مجتهد گردید، یا در احکام تقلید کنید (مثل رجوع به حقوقدان و وکیل و هر
متخصص دیگری)؛ اما نکته مهم این است که اگر چه همه احکام دارای وفاید و
منافعی برای رشد فردی و اجتماعی انسان است، اما مهمترین حکمت آن بندگی
خداوند متعال است که در حاکمیت قوانین ابلاغی او (شرع) بر مملکت وجود
تجلی مییابد. باید و نبایدهای این حاکمیت یا از سوی شخص و اشخاص است و
یا از سوی خدا. و مسلمان حاکمیت خدا را بر میگزیند.
منبع:x-Shobhe
|