بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 احکام وحقوق/شبهه2


 ش (اصفهان): فلسفه تشریع متعه، یا همان ازدواج موقت چیست؟ و اندیشمندان و علمای معاصر در این زمینه چه نظری دارند؟ و آیا اساسا این امر دست آویزی برای تبلیغ علیه تشیع و همچنین موجب تبعیض میان زن و مرد نیست؟

 سؤال مطروحه دارای چند بخش متفاوت با یک دیگر می‌باشد که هر کدام بحثی مجزا می‌طلبد. در مورد متعه یا همان «ازدواج موقت»، قبلاً نیز مباحثی در سایت درج گردیده است (1)، اما در این بحث نظر مخاطبین گرامی به نکات ذیل جلب می‌گردد:

الف – دین مبین اسلام، دین کامل الهی است و دین کامل نیز دینی است که به همه‌ی نیازها، ضروریات و علایق بشر داشته باشد و برنامه‌ای متناسب با هدف که منطبق با عقل و فطرت آدمی است ارائه دهد. لذا اسلام اصیل که اهل عصمت علیهم‌السلام مبین آن بوده و هستند، در هر زمینه‌ای از استعدادها، نیازها و علایق انسان و هم چنین مسائل فردی یا اجتماعی،‌ قوانین بسیار متقنی دارد و هیچ خلائی در آن یافت نمی‌شود. و اساساً دینی که در موردی از موارد احتیاجات انسان سخن و قانونی نداشته باشد و انسان را سر خود رها نموده باشد، دین نیست.

ب – نیاز آدمی به همسر از جبنه‌های متفاوت و از جمله «رابطه‌ی جنسی»، هم چون نیاز به ضروریاتی دیگری چون خوردن و آشامیدن، یکی از بارزترین و ضروری‌ترین نیازهای مادی و معنوی می‌باشد که کتمان آن از سوی هر فرد یا دین یا مکتبی و یا سکوت در باره‌ی قوانین آن، به مثابه‌ی نقص عقل یا مکتب است. از این رو هیچ دین الهی یا مکتب بشری وجود ندارد که به مبحث «رابطه جنسی» توجه نکرده باشد و تعاریف و قوانینی منطبق با اهداف مکتب ارائه نداده باشد.

اسلام نیز نه تنها به موضوع «شهوت جنسی» و نیاز زن و مرد به آن توجه دارد، بلکه برای آن اهمیت و جایگاه ویژه‌ای قایل است، چرا که اگر دیگر مکاتب آن را فقط از جبنه‌ی ارضای غریزه جنسی نگاه می‌کنند، اسلام به آن را نوعی رابطه بین زن و مرد که می‌تواند مهم‌ترین کانون اجتماعی که خانواده است را تشکیل دهد و بزرگ‌ترین مسئولیت بشر که تعلیم و تربیت نسل است محقق نماید و ... . بدیهی است که چنین کانون و روابط گسترده‌ی وابسته‌ای، نیاز به چارچوب‌ها و قوانین معینی دارد که از جمله مسائل مربوط به چگونگی روابط وابستگان طرفین (محارم و غیر محارم)، ممنوعیت‌های ازدواج و حقوق اقتصادی چون: نفقه، ارث و ... می‌باشد.

ج – اینک به اصل موضوع برگردیم و این سؤال را مطرح نماییم که آیا رابطه‌ی جنسی بین زن و مرد که از مهم‌ترین و مؤثرترین کشش‌ها و نیازهای آنان است، نیاز به قانون و چارچوبی دارد یا خیر؟ و از آنان که ماده‌گرا (ماتریالیسم) هستند و به جز جهان مادی هیچ باور و اعتقادی ندارند نیز سؤال می‌کنیم که آیا درعالم خلقت هیچ حیوانی یافت می‌شود که رابطه‌ی جنسی‌اش با جفت خود در چارچوب تعریف شده‌ای نباشد؟!

بدیهی است که بهترین چارچوب انسانی، عقلایی و تکامل یافته، «ازدواج – در هر دین یا مکتبی» می‌باشد، لذا ازدواج (البته با سنت‌های متفاوت)، از انسان‌های عصر حجری گرفته تا عصر فضا، الکترونیک، ارتباطات و ... (امروز) و در میان همه‌ی اقوام وجود داشته و بسیار مبارک و مقدس است.

اما به دلایل متفاوتی که همگان اطلاع دارند، نه تنها ازدواج برای همه میسر نیست، بلکه بسیاری از ازدواج‌ها نیز به دلایل متفاوت (طلاق و مرگ به علل گوناگون) با شکست مواجه می‌شود و یا به انتها می‌رسد. حال این عده [و به ویژه زنان]، برای رفع ضروری‌ترین نیاز مادی خود و سپس نیازهای دیگر روحی در این زمینه چه باید بکنند؟ بدیهی است که پاسخ از سه راه حل بیشتر نمی‌تواند باشد:

1- قبول تعطیلی زندگی، رفتن به انزوا و ریاضت. (مثل مصریان و رومیان و ... باستان که زن زنده را به همراه همسر مرده‌اش زنده به گور می‌کردند). بدیهی است اسلام که دینی الهی است و هم چنین عقل و فطرت که گواه صدق اسلام عزیز هستند، این راه جاهلانه را نمی‌پذیرد.

2- برداشتن کلیه‌ی چارچوب‌ها و به اصطلاح آزادی جنسی. همان گونه که همه‌ی مکاتب بشری (به ویژه در دو سه قرن اخیر) از مارکسیسم گرفته تا کاپیتالیسم، یا از مدرنیسم گرفته تا فمینیسم و ...، توصیه و پیشنهاد می‌کنند! این راه نیز مطلوب و مورد تأیید عقل و فطرت بشری نیست، چرا که اگر چه ممکن است تا حدودی ارضای شهوت جنسی را سهولت بخشد، اما همه‌ی شیرازه‌های فردی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی را به هم می‌ریزد و ناهنجاری‌ها، معضلات و مظالم زیادی را (به ویژه بر علیه جامعه‌ی زنان) به وجود می‌آورد (چنان چه در آمریکا و اروپا چنین شده است). و به همین دلیل حکم عقل و فطرت است که حتی در جوامعی که روابط جنسی را آزاد اعلام کرده‌اند، هنوز ازدواج عقلانی و مقدس است و روابط آزاد را هرزه‌گری می‌دانند.

3- نوعی ازدواج که نه مسئولیت‌ها و بالتبع چارچوب‌ها و حقوق ازدواج دائمی را به طرفین تحمیل کند و نه بی‌قیدی و رهایی از هر گونه مسئولیتی را به ارمغان آورد.

طریق خدا که همان قوانین اسلام است، راه سوم را در قالب ازدواج موقت امر و توصیه می‌نماید. دقت شود که ازدواج دائم باموقت، با حفظ تعریف‌ها، به جز تفاوت‌هایی در حقوق تعریفین که مسئولیت‌شان را در قبال یک‌دیگر کاهش می‌دهد ندارد. هر دو ازدواج است و از یک تعریف، قوانین و چارچوب برخوردار هستند و تفاوت اصلی آنها (در تعریف) تعیین مدت زندگی مشترک در قالب ازدواج است.

هر ازدواجی سر انجام به جدایی (با طلاق یا مرگ) می‌انجامد، منتهی در ازدواج دائم، کسی طلاقی پیش‌بینی یا معین نمی‌کند و از مرگ نیز کسی اطلاع ندارد. اما در ازدواج موقت، تاریخ پایان زندگی مشترک از سوی طرفین تعیین و اعلام می‌شود. و همه‌ی قوانین دیگر در تعریف حقوق و ارتباطات مثل محرمیت زن و مرد، محارم، نفقه‌ی اولاد، حق ارث و ... همان است. در این ازدواج برای زن سهولتی قرار داده شده است که دیگر وظیفه‌ی اصلی او حفظ کانون خانواده نمی‌باشد و لذا در بسیاری از امور مانند ازدواج موقت، موظف به اخذ رضایت از شریک زندگی خود نمی‌باشد و مرد هم تکلیفی در قبال نفقه‌ی زن ندارد و زن نیز ارث نمی‌برد.

حال عقول همه‌ی عالم قضاوت کنند که آیا برای چارچوبی عقلانی و مفید برای تکامل فردی و اجتماعی در روابط زناشویی ازدواج، چه بلند مدت و چه کوتاه مدتش بهتر است، یا ریاضت یا بی‌بند و باری؟! راه چاره‌ای نیست. ریاضت مردود است. لذا اگر ازدواجی مشروط و توافقی تحت عنوان «ازدواج موقت» جاری نگردد، زنا جای آن را می‌گیرد. چنان چه حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: اگر او متعه را حرام نکرده بود، زنایی اتفاق نمی‌افتاد، مگر از ناحیه افراد شقی.

د – اما در خصوص مسئله‌ی ظلم به زنان که بسیار شایع می‌کنند، دقت شود که اولاً مردان با اجنه یا ملائک ازدواج موقت نمی‌کنند، بلکه با زنان ازدواج می‌کنند، پس ازدواج موقت برای آنان نیز جایز است. اما تفاوت در ازدواج مجدد است که آن هم به تفاوت شرایط طبیعی زن و مرد بر می‌گردد که علم در این خصوص مباحث بسیاری مطرح و تثبیت کرده است. در هر حال زن نیز می‌تواند به صورت متعدد ازدواج موقت داشته باشد و البته لازمه‌‌اش آن است که در زمان واحد همسر دو مرد نباشد که با شرایط روحی، فطری و جسمی خودش نیز سازگاری ندارد. چنان چه در میان همه‌ی ملل عالم این معنا مشهود و متعارف و مقبول است.

به راستی اگر زن بی‌همسری نیاز جنسی داشته باشد (که طبیعی هم هست و باید داشته باشد)، و نتواند یا نخواهد که ازدواج کند، و یا می‌خواهد ازدواجی داشته باشد، اما مسئولیت‌های کمتری متوجه او شود و اصلاً کسی هم نفهمد، چه باید بکند؟! ریاضت بکشد؟ یا العیاذ بالله هرزه‌گی کند؟ یا به صورت موقت، اگر چه یک شب، با مردی که مایل به اوست ازدواج کند و با طلاقی زودرس و توافق شده از او جدا شود؟! تمامی افراد یا مکاتبی که ازدواج موقت را ظلم به زن خواندند، او را به رذالت زنا و استثمار دعوت کردند. و اکثر هجمه‌های گسترده در جنگ نرم بر علیه «ازدواج موقت» به خاطر این است که راه زنا را سد می‌نماید و بالتبع کفار و زیاده‌طلبان و استثمارگران را در راه رسیدن به اهداف، منافع و مطامع‌شان نا امید می‌سازد. آیا هیچ فکر کرده‌ایم که اگر زنا و سوء استفاده‌ی جنسی از زنان (تحت عنوان آزادی جنسی یا هر عنوان دیگری) جمع یا محدود شود، فقط در بعد اقتصادی چه ضررهای کلانی را متوجه جیب کثیف سرمایه‌داران خوش‌گذران و سران زر و زور و تزویر می‌کند.

ھ – دانشمندان عصر جدید نیز به دو دسته تقسیم می‌گردند، آنان که به دنبال دنیای خود و اربابان هستند، به طور کلی ضرورتی برای ازدواج نمی‌شناسند و روابط آزاد، حتی به نوع هم جنس‌گرایی را جایز و ترویج می‌کنند. اما آنان که بر اساس تفکر و تعقل تعریفی از جهان دارند (هر چند غلط)‌، قانونمندی در روابط جنسی را که بهترین نوع آن ازدواج است، ترجیح می‌دهند. چنان چه برتراند راسل در بحث خود بدون این که نامی از «متعه یا ازدواج موقت» در اسلام بیاورد، برای ارائه‌ی راه‌کاری مناسب در رفع نیاز جنسی و نیز جلوگیری از ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی روابط آزاد، ازدواج موقت اسلام را با تمامی قوانینش، تحت عنوان «ازدواج آزمایشی» پیشنهاد می‌دهد. (رجوع شود به کتاب نظام حقوق زن در اسلام – استاد شهید آیت الله مطهری).

و – پس نه تنها ازدواج موقت (مثل همه‌ی احکام الهی)، متقن، عقلی و فطری است و نمی‌تواند دستاویز دیگران قرار بگیرد، بلکه این توصیه به ریاضت جنسی یا روابط آزاد و سبوعیت حاکم بر آن جوامع است که باید موجب نقد جدی واستیضاح [به ویژه در دفاع از حقوق زنان] قرار بگیرد.

 

x-shobhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات احکامی و حقوقی

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved