تولد
يدالله گودرزىلحظهها
لحظههاى ناگوار و تيره بود
بر سكوت باستانى زمين
ظلمتى عميق چيره بود
آمدى
- مثل ماه -
در ميان رودى از ترانه و سرود
با تنى كبود
هاتفى
در ميان آسمان شب
از طلوع روشن تو گفت
ناگهان
يازده ستاره
درادامهات شكفت!
آخرين قبيله شرقى /35