پروتکل شماره 12
- واژه آزادی را می توان به صورتهای متعددی تعبير كرد. اما تعريفی كه ما از آزادی بدست می دهيم به شرح زير است:
- آزادی يعنی حق انجام دادن هر عملی كه قانون آن را مجاز بداند. چنين تعريفی از آزادی می تواند به بهترين وجهی ما را در رسيدن به هدفهايمان كمك كند. زيرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهيم بودكه هر آنچه را می خواهيم، از قانون حذف و هر آنچه را كه می خواهيم، به قانون اضافه كنيم.
- نحوه عملكرد مطبوعات در قلمرو حكومت ما به شرح زير خواهد بود:
الف - از آنجا كه مطبوعات نقش بسيار بزرگی در برانگيختن و فرونشاندن احساسات مردم دارند، لذا ما می توانيم به موقع از چنين احساساتی در جهت رسيدن به هدفهايمان استفاده كنيم.
ب - از آنجا كه اكثريت مردم نمىدانند مطبوعات در خدمت چه كسانی هستند، لذا ما آنها را به خدمت خود در مىآوريم و حتی عواملی هم كه ممكن است مطبوعات را مورد حمله قرار دهند، زير نظارت و كنترل شديد قرار مىدهيم.
ج - امروزه تأسيس، چاپ و نشر مطبوعات دارای هزينه های فوق العاده سنگينی است. ولی وقتی كه ما به قدرت رسيديم، تنها در قبال دريافت ماليات، حق تمبر، و اخذ سپرده های سنگين، اجازه تأسيس مطبوعات را به افراد مىدهيم و از اين طريق پول قابل توجهی هم به خزانه دولت ما سرازير مىشود. از سوی ديگر، وضعی پيش مىآوريم كه دولت ما از خطر حمله انتقاد مطبوعات مصون بماند و مطبوعات نتوانند روی لغزشهای دولت ما انگشت بگذارند.
د - هرگاه بخواهيم، مطبوعات را به بهانه متشتت كردن افكار عمومی تعطيل مىكنيم.
ه - بعضی از عواملمان را وامىداريم كه گاه به گاه در مطبوعات، بعضی از سياستهايمان را كه خود مىخواهيم، مورد حمله قرار دهند. البته غرض از اينكار رد گم كردن است.
ما مطبوعات را كنترل مىكنيم
- مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما كمترين خبری را در اختيار مردم بگذارند. البته در زمان حاضر ما تا حدودی به چنين هدفهايی رسيدهايم. زيرا تمام كانونهای خبری جهان اطلاعات خود را از چند كانون خبری محدود دريافت مىكنند. اين چند كانون خبری محدود كه در آيندهای نزديك تماماً به دست ما خواهند افتاد و هر آنچه را كه ما به آنها ديكته مىكنيم، در سراسر جهان پخش مىكنند.
- اگر تدابيری را كه در مورد مطبوعات انديشيده ايم، به مرحله اجرا درآوريم، ذهن و فكر غيريهوديان به تسخيرمان درمىآيد و آنان وقايع جهان را از پشت عينكهای رنگينی كه ما به چشم آنها مىگذاريم، مىنگرند.
به راستی اگر در زمان حاضر، كشوری وجود نداشته باشد، كسی مىتواندمانع تشكيل كشور ما كه غيريهوديان احمق، آن را دولت نامرئی مىنامند، بشود؟ مسلماً با نابودی كشورهای جهان همه دولتها به فرمان ما گردن مىنهند.
- بگذار آينده مطبوعات را مجدداً بررسی كنيم. كسانی كه بخواهند به كارهايی چون چاپ و نشر كتب و روزنامه بپردازند، آنها را ملزم به داشتن مدرك و اجازه نامه ويژه مىكنيم تا در صورت تخلف بلافاصله ازمزايای چنين اجازه نامهای محروم گردند. با اعمال چنين روشی مدرك تحصيلی نشانه لياقت فكری خواهد شد و صدور مدرك به دست دولت خواهد افتاد تا توده مردم، از راهی كه مىخواهيم گمراه نشوند و به بهانه پيشرفت و ترقی دنبال اين و آن راه نيفتند.
آيا كسی از شما هست كه نداند اتكاء به انديشه و خيال آدميان، راه نامطلوبی است كه آدمی را به خيالبافىهای احمقانه سوق مىدهد و ماحصل آن هرج و مرجی است كه بر سرقدرت بين انسانها به وجودمىآيد؟
واژه پيشرفت، آزادی از هر نوع قيد و بندی را به ذهن متبادر مىسازد و هر نوع محدوديتی را مىشكند. اگر اين اصل در همه موارد صدق نكند، لااقل در زمينه هرج و مرج فكری مصداق دارد. در چنين شرايطی هر كس به تصور آزادی به شكار رقيب خويش مىپردازد و همگی در شبكهای از هرج و مرج گرفتار مىشوند و همه به همديگر اعتراض مىكنند.
- اينك ما توجه خود را معطوف و متوجه مجلات مىكنيم. از مجلات و نشريات ادواری، همانند روزنامه، ماليات، حق تمبر و نيز سپرده احتياطی وصول مىكنيم. چنين وجوهی برای كتب كمتر از 30 صفحه دو برابر خواهد شد زيرا ما اينگونه كتب را «جزوه» تلقی مىكنيم. اصولاً مجلات، زهرآگين ترين نوع مطالب چاپی به شمار مىروند و كوشش ما آن است كه از سويی تعداد اينگونه نشريات كاهش يابد و از سويی ديگر نويسندگان مجبور شوند مطالب بلند بنويسند و حجم مطالب زياد شود و خواننده از خواندن مطالب بلند، خسته شود.
به ويژه وقتی كه اين نوع نشريات گران تمام شوند، رغبت مردم نسبت به اينگونه نشريات كم مىشود. در ضمن آنچه كه ما خودمان منتشر مىكنيم، روی ذهن خواننده در جهت منافعمان اثر مىگذارد به علاوه آنها را به بهای ارزان در دسترس قرار مىدهيم، تا مردم آنها را حريصانه بخوانند.
وصول ماليات و اعمال مجازات، نويسندگان را وابسته مىكند و اگر نويسنده ای بخواهد عليه ما چيزی بنويسد كسی مبادرت به چاپ آن نخواهد كرد. ضمناً اگر مطلبی بخواهد چاپ بشود، ناشر يا چاپ كننده بايد برای چاپ و نشر آن از مقامات مسئول اجازه بگيرد. بنابراين ما از قبل خواهيم فهميد كه چه نيرنگهايی عليه ما در كار است.
- ادبيات و روزنامه نگاری دو عامل مهم تربيتی بشمار مىروند. بنابراين، دولت ما اكثريت روزنامه ها را به تملك خويش درمىآورد. چنين اقدامی تاثير نامطلوب مطبوعات و روزنامه های خصوصی را خنثی ساخته و ما را در موقعيتی قرار مىدهد كه روی افكار عمومی تاثير به سزايی بگذاريم. اگر اجازه و امتياز انتشار ده نوع روزنامه را به مردم بدهيم، امتياز انتشار سی روزنامه را به خود اختصاص مىدهيم. البته اين كار طوری بايد صورت گيرد كه در مردم سوءظن ايجاد نكند. برای احتراز از ايجاد سوءظن، روزنامه هايی كه خود منتشر مىكنيم، به ظاهر نظراتی مخالف خودمان ابراز مىدارند و بدين طريق بدگمانی مخالفانمان نسبت به ما كاملاً برطرف شده، و به زودی در داممان گرفتار مىشوند و نمىتوانند ضربه ای وارد كنند.
- مخالفان ما در سه رده جای دارند. در رده اول ارگانهای رسمی هستند كه هميشه عليه منافع ما قدعلم مىكنند، اما تاثير آنها چندان قابل ملاحظه نيست.
- در رده دوم ارگانهای نيمه رسمی قرار دارند كه حملات آنها ملايم و كم اهميت است.
- در رده سوم كسانی قرار دارندكه به ظاهر، مخالفمان هستند اما در واقع ما خود آنها را تعيين كردهايم. در نوشته های اين دسته، مطالبی وجود دارد كه به نظر مىرسد با ما اصطكاك دارند. مخالفان واقعىمان اينگونه مخالفتهای ظاهری را از نوع مخالفتهای خود تلقی كرده و باعث مىشوند كه ما آنها را شناسايی كنيم.
- محتوای تمام روزنامه های ما تركيبی خواهد بود ازمطالب گوناگون و حتی افكاری چون اريستوكراتيك، جمهوری خواهی، انقلابىگری و هرج و مرج طلبی (آنارشيسم) كه به وسيله اين گونه روزنامه ها تبليغ مىشوند. روزنامه ها همچون ويشنو معبود هندی صد دست دارند كه بر سر هر دست انگشتی قرار دارد و وظيفه آن نظارت و سلطه برافكار عمومی است. هنگامی كه ضربان قلب تشديد مىشود، حركت دستها نيز شدت يافته و افكار عمومی در جهت منافع ما سوق داده مىشود. زيرا وقتی فردی به هيجان مىآيد، قوه قضاوتش را از دست مىدهد و هرگونه نظر و پيشنهادی را مىپذيرد. به علاوه افراد ناآگاهی كه به تكرار مطالب روزنامه های ما مىپردازند، و فكر مىكنند كه روزنامه ها بيان كننده نظرات آنها مىباشند، سخت در اشتباهند. زيرا روزنامه ها صرفاً بيانگر خواست و نظر ما هستند. افرادی هم كه سنجيده از احزاب دفاع مىكنند، در واقع به دنبال بيرقی راه مىروند كه ما برايشان برافراشته ايم.
- برای آنكه روزنامه های مبارزهجوی خود را به حركت درآوريم، بايد نهايت دقتمان را در تنظيم و ارائه مطالب بكار ببريم. البته موسسه ای را تحت عنوان بخش مركزی مطبوعات تأسيس مىكنيم و به گردآوری نوشته ها و مطالب مىپردازيم. عوامل ما در اين مركز بدون آنكه توجهی را جلب كنند، تصميم مىگيرند كه چه مطالبی را متناسب با روز منتشر كنند. ضمناً بحثهای متناقض و جنگی دروغين در قلمرو مطبوعات به راه مىاندازند تا ما بتوانيم هر چه بيشتر نظرات خود را بيان كنيم.
فقط مطالب دروغ چاپ مىشود
- روشی كه ما برای تنظيم و ارائه مطالب در پيش گرفته ايم، به دليل آنكه برای مردم نامحسوس مىباشد، اعتماد كامل آنان را نسبت به حكومت ما جلب مىكند. ما از كاربرد اين روش بسيار راضی هستيم زيرا مىتوانيم گاه به گاه احساسات مردم را نسبت به مسايل سياسی برانگيخته و يا فرو نشانيم. گاه حقيقت را مىگوييم وگاه دروغ و زمانی هم مطالب متناقض ارائه مىكنيم. ما مطمئنيم كه بر دشمنانمان غلبه مىكنيم، زير آنان نمىتوانند همچون ما نظرات خود را از طريق مطبوعات ابراز كنند.
- گفتيم كه مخالفان ما كه در رده سوم قرار دارند و مخالفتهای ظاهری خود را در مطبوعات ابراز مىدارند، هرگاه لازم باشد در ارگانهای نيمه رسمی خود، انتقادات آنها را قوياً تكذيب مىكنيم.
- حتی اگر امروزه، مطبوعات فرانسه را به عنوان مثال در نظر بگيريم، به نشانه های همكارىهای فراماسونری به خوبی در آنجا پی مىبريم. تمام ارگانهای مطبوعات به طور اسرارآميزی با هم در ارتباطند و چون پيشگويان قديم منبع اطلاعات را افشا نمىكنند مگر آنكه همگی تصميم به افشای منبع بگيرند. و تا زمانی كه اسرار، در اختيار تعداد محدودی باشد، پرستيژ و منزلت روزنامه نگاران توجه اكثريت مردم كشور را جلب كرده و توده مردم با شور و شوق به دنبال آنها راه مىافتند.
- ما بايددامنه فعاليتهای حساب شده خود را در زمينه مطبوعات به سطح استانها گسترش دهيم. يعنی برانگيختن اميدها و انگيزه هايی كه تسلط ما را بر مراكز كشورها موجب مىشوند، برايمان ضرورت تام و تمام دارد. به پايتختها وانمود مىكنيم كه اينگونه خواستها، خواستهای مستقل مردم استانها هستند. البته منبع واقعی بروز اينگونه حوادث در استانها ما هستيم. آنچه كه مىخواهيم اين است تا آن موقع كه حداكثر قدرت را در اختيار داريم، بايد پايتخت كشورها را در محاصره افكار عمومی مردم استانها قرار دهيم.
- بريدن از رژيم گذشته و پيوستن به رژيم جديد كه به نظر ما منجر به غلبه كامل بر تمام رژيمها مىشود، «دوره انتقالی» نام دارد. در اين دوره نبايد به مطبوعات اجازه داد كه نادرستىها و كژىهای مردم را منعكس كنند. برای رژيم جديد ضروری است، همه را متقاعد كند كه جنايت به كلی ريشه كن گرديده است.
اگر مواردی از جنايت به وقوع پيوست، فقط بايد قربانيان و شاهدان آن از موضوع با خبر باشند نه كس ديگر.