شهید آوینی


شب اول: مسلم بن عقیل (ع)

در مدح و مصائب حضرت مسلم علیه السلام

 

محرم,ویژه نامه,ویژه نامه محرم,امام حسین,حسین,شهادت امام حسین,کربلا,عاشورا,سیدالشهدا,مسلم

مرحبا مسلم كه هست از رفعت آن گردون جناب‏

خسرو لب تشنگان را ابن عم و نایب مناب‏

گر چه در ملك شهادت نیست شاهى جز حسین‏

لیك شد حصن شهادت را ز مسلم فتح باب‏

سعى مسلم داد بر اسلام رونق تا به حشر

بر روان او سلام مسلمین از شیخ و شاب‏

صورت او چون حسین و سیرت او چون حسن

در مروت مصطفى و در فتوت بوتراب‏

روز هیجا چون كشیدى تیغ بران از غلاف‏

گفتى از ابر سیه گشتى درخشان آفتاب‏

كوفیان كردند از وى دورى و نبود عجب‏

روبهان را باشد اندر دل ز شیران اضطراب‏

میهمان خویش را كشتند بى جرم و گناه‏

باد بر آن میزبانان لعنت حق بى حساب‏

داشت جاى آن كه از بهر پسر عمش حسین‏

با زبان حال بنویسد كه‏ اى عالى جناب‏

سوى این بى آبرو مردم میا ترسم ز كین

بر تو و بر اهل‌بیت مضطرت بندند آب

زین سفر بگذر كه ترسم اكبرت گردد شهید

وز غم گیسوى او لیلا شود بى صبر و تاب‏

زین سفر بگذر كه ترسم دست و پاى قاسمت

گاه دامادى شود در كربلا از خون خضاب‏

زین سفر بگذر كه ترسم حنجر اصغر شود

پر ز خون از تیر اعدا چون دل زار رباب‏

زین سفر بگذر كه مى‏ترسم شوند از كین اسیر

آل پیغمبر به دست فرقه دور از ثواب‏

زین سفر بگذر كه ترسم عابدینت را برند

با غل و زنجیر نالان جانب شام خراب‏

زین سفر بگذر كه مى‏ترسم یزید دون زند

چوب خیزران بر لب لعل تو در بزم شراب‏

از جفاى كوفى و شامى مگو دیگر صغیر

ز آتش نظم تو جان خلق عالم شد كباب‏

 

"مصیبت نامه، صغیر اصفهانى"

 

مسلم ام...

مسلم ام نایب پور زهرا
گشته آواره ی کوی  و صحرا
کوفه گشته دگر قتلگاهم
بشنو یا سیدی سوز و آهم

یا حسین یاحسین یا حسین جان

 

ای حسین ای حبیب دل من
کوچه ی کوفه شد منزل من
کوفه میا دگر جان زینب
کودکانت میاور دل شب

یا حسین یاحسین یا حسین جان

 

بام دار الاماره حسین جان
گشته قتلگه جسم بی جان
من ز حجر تو طاقت ندارم
سر به دار عدو می گذارم

یا حسین یاحسین یا حسین جان

 

کوفه هرگز وفایی ندارد
غیر ظلم و جفایی ندارد
جسم من را به هر سو کشاند
داغ من بر دلت می گذارد

یا حسین یاحسین یا حسین جان

 

شهید اوّل

من پرستويم و مانده ز سفر بال و پرم

گرچه خاکسترم اما ز غمت شعله‌ورم

من سفير توام و بانگ انالحق زده‌ام

آخرين کار نمازيست که بر دار برم

ملک‌الموت به اعجاز سرانگشت غمت

جان طلب کرد به شوق تو فقط جان سپرم

شوق پرواز بود از قفس تنگ تنم

تا مگر همره باد از سر کويت گذرم

قاصد باد به سوي تو فرستم که ميا

مهر اين نامه به خون جگر و اشک ترم

سر به راه تو نهادم همه جا تا دم مرگ

که سر راه تو و خواهرت افتاده سرم

پيش مرگ توام و جان من اي دوست تويي

بي تو من شمع فنا گشته پاي سحرم

حميد فرجي

حماسه سراى كوفه

كوفه اى كعبه جانبازى من

كوفه اى سنگر سربازى من

كوفه تو خاطره عشق منى

تو نمايشگر سر مشق منى

كوفه ‏اى شاهد شمع ازلى

شاهد سوز مناجات على

سرخ محراب تو از خون خداست

كوفه بام تو مرا كوى مناست

كوفه اهل تو مرا چون ديدند

دستم اول همگى بوسيدند

جمله گفتند كه مهمان آمد

نائب مظهر قرآن آمد

ليك پيمان زجفا بشكستند

شب در خانه برويم بستند

كوفه يك تن برخم در نگشود و

آنكه بگشود بجز طوعه نبود

كوفه ايكاش عزيز زهرا

نكند رو سوى اين قدم دغا

 

گرم بازار تو همچون آتش شود از داغ حسين و آلش

بزير تيغم و اين آخرين سلام من است

عزيز فاطمه، سوى تو اين پيام من است

به كوى عشق، نخستين فدائى تو منم

هزار شكر، كه سربازيت مرام من است

ميا به كوفه اگر چه نوشته‏ام كه بيا

زپيشگاه تو اين خواهش ختام من است

بروى بام كنون زير تيغ جلادم

شفق گرفته زخون چهر سرخ فام من است

در حريم كعبه مى‏گردى چو اى سيمرغ عشق

عبد سرگردان خود را هم دعا كن يا حسين

عيد قربان است فردا و منم قربانيت

چون ندارم صبر امروزم فدا كن يا حسين

چونكه دور افتاده ‏ام اى زائر بيت الحرام

بام قصر كوفه را كوه منا كن يا حسين

 
 راهنماى تبليغ 6 ويژه امر به معروف و نهى از منكر صفحه 122
نمايندگى ولى فقيه در سپاه

 

Copyright © 2003-2025 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo