اقامتگاه فاطمه معصومه (س)
محمد اصغرىنژاد
سراى «موسى بن خزرج» كه حضرت معصومه (س) چند صباحى در آنجا به سر برد، به مدرسه معروف «ستيه» است.
اين سرا در محله «ميدان مير» وسط شهر قم در يكى از محلههاى قديمى بود و عبادتگاه آن حضرت به نام «بيت النور» در وسط آن، قرار داشت.
موسى بن خزرج پس از رحلت آن بانوى گرانقدر، محراب ايشان را به همان حال باقى گذارد، و ديگر نقاط خانه خويش را نيز به احترام ايشان، مسجد كرد.
اصل محراب فاطمه معصومه (س) كه در نزد عوام به «تنور» مشهور است تاكنون پابرجاست و مردم از قديم الايام تاكنون براى تيمن و تبرك و خواندن زيارت و دعا بدان جا مىروند.
محراب مزبور كه غرفه كوچكى بيش نبوده، تجديد بنا شده و به صورتى زيبا در آمده است.و در كنار آن، مدرسهاى براى طلاب علوم دينى ساخته شده كه به «مدرسه ستيه» معروف است.
نيز در ضلع غربى و و جنوبى آن، مسجدى بنا گرديده است.
سراى موسى بن خزرج در آن روزگار به هنگام ورود حضرت معصومه (س) در منتهى اليه جنوب غربى شهر قم قرار داشت.
زيرا بر اساس آثارى كه موجود است، شهر قم در آن عصر در شمال شرقى شهر فعلى قرار داشت و به تدريجبه سمت غرب و جنوب كشيده شد.
البته در حال حاضر محل نامبرده در اواسط قسمت قديمى شهر به سمت جنوب است.
ناحيهاى كه آستانه مقدسه با مدارس و مساجد تابع آن در آنجا قرار دارد، پيش از رحلتحضرت معصومه (س)، احتمالا باغ آباد و مصفايى از املاك موسى بن خزرج بود.
چون در آن دوران، متداول و معمول بود كه رؤسا و بزرگان عرب علاوه بر خانههاى مجللى كه داخل شهر داشتند، هر يك به تناسب موقعيت و مقام خويش در باغهاى اختصاصى خود در سواحل رودخانه، كاخ و قصرى مشرف بر آب براى تفريح در ايام بهار و تابستان بنا مىنمودند.
با توجه به وضعيت محل مذكور و موقعيت متناسب «بابلان» همان محلى كه امروزه پيكر مقدس حضرت معصومه (س) قرار دارد.و شخصيت موسى بن خزرج، حدس زده مىشود كه كاخ ييلاقى موسى در همان ناحيه قرار داشت.و به طورى كه از قراين برمىآيد، باغ و كاخ مزبور را موسى فوق العاده دوست مىداشت.و به همين جهت آن را نثار مقدم حضرت معصومه نمود و محل دفنش را در آنجا نهاد.
ظاهرا موسى بن خزرج با مشاهده وضع مزاجى نامناسب و وخامتحال حضرت معصومه (س) ايشان را به باغ ييلاقى خويش دعوت نمود تا از آن رهگذر از ازدحام مردم در امان بماند.
علت برگزيدن شهر قم بر اساس سخن مشهور: پس از اينكه فاطمه معصومه (س) به شهر ساوه رسيد، بيمار شد.
و چون در خود توان رفتن به خراسان را نديد، و يقين پيدا كرد كه ديگر هرگز برادرش امام رضا (ع) را نخواهد ديد، تصميم گرفتبه قم كه از پيش مىدانست در آنجا به لقاى حق خواهد شتافت.
يكى از نويسندگان درباره علت رفتن حضرت معصومه (س) به شهر قم گويد:«اين مجلله در اوائل سال 201 هجرى به مقصد «مرو» از مدينه طيبه بيرون آمده، بين راه در ساوه كه شهرى معظم و مردمش «شافعى مذهب» و بسيار هم متعصب بودند.
به شدت مريضه و ناتوان گشته، بواسطه فقدان اصحاب وفاق و وجدان ارباب نفاق و به علت نبودن طبيب معالج و نداشتن پرستار دلسوز و مكان مناسبى براى آسايش خود، مجبور مىشود كه از راه مقصد، اندكى منحرف گشته، خود را به شهر قم كه از بلاد مستحدثه شيعيان و مراكز موالى و دوست داران آن خاندان، مىدانستبا آنكه در مسير او نبود.
و از قرائن، مستفاد مىشود كه فاطمه (س) قبل از ركتخود از ساوه به طرف قم، رؤساى قم را از مقدم خويش به ساوه، خبردار كرده بود...
معلوم مىشود موقعى كه بىبى بيمار مىشود، به جهاتى كه نگارش يافت، خود را از حركتبه طرف قم ناچار مىديده، از طرفى هم نمىخواسته است كه بدون سابقه دعوت بدان شهر كه از مسير او دور است، وارد شود.
بنابراين، از ورود خود به ساوه «آل سعد» را آگهى مىدهد تا آنان به طلب وى از قم بيرون آيند.»برخى درباره سبب روى آوردن حضرت معصومه (س) به قم، گويند: بىترديد مىتوان گفت كه آن بانوى بزرگ، روحى ملهم و آيندهنگر داشت و با توجه به آينده قم و محوريتى كه بعدها براى اين سرزمين پيش مىآيد -محوريتى كه آرامگاه ايشان مركز آن خواهد بود- بدين ديار، روى آورد...
اين جريان به خوبى روشن مىكند كه آن بانوى الهى به آينده اسلام و موقعيت اين سرزمين توجه داشته است و خود را با شتاب بدين سرزمين رسانده و محوريت و مركزيت آن را با مدفن خود پايهريزى كرده است.
پرواز سوگمندانه حضرت معصومه (س) هفده روز بيشتر پس از ورود به قم، زنده نماند و سپس دعوت حق را لبيك گفت و به سوى هشتبرين پرواز كرد.
اين حادثه به سال 201 هجرى رخ داد.
سلام بر اين «بانو» از سپيده خلقت تا قيام قامت