امام علی و تربیت فرزند
سخنرانی برخی کارشناسان در باب
تربیت فرزند را برای مشاهده
کلیک کنید
مقوله تربیت از ابتدایي ترین و اساسي ترین نیازهای
زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی
كه متن آن بوده و بلكه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای
از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است كه بهعنوان
موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست
یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مينماید؛ از
این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف
دارد زیرا انسانی كه گردنبند مروارید دانه دین و بندگی
خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی
به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، از سویی دیگر
چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج
به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصبالعین قراردادن
دیدگاههاو سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت را
بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد
نایل آید، از این رو معصومین علیهم السلام ـ كه از گوهر
عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند.ـ بهترین و
مطمئنترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو كشف و
عرضه سیره تربیتی آنان یك ضرورت انكارناپذیر برای پویندگان
عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه
دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی علیه السلام ـ كه خود
"اَب الائمه" و سرسلسله جانشینان بهحق نبوی و سرآغاز
تجلیگاه امامت معصومین علیهمالسلام و نخستین تشكیل دهنده
حكومت اسلامی علوی است. ـ بر ضرورت این كار ميافزاید.
مبحث اول: اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و
هدف نهایی از آن:
الف) اهمیت تربیت فرزندان:
تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ،
انسان به سعادت مطلوب نائل ميآید . بزرگ مربی اسلام، علی
علیه السلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر
مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و
پیامدهای منفی بيتوجهی به آن را بیان داشتهاند. امّا پیش
از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش
و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم. بر خلاف
برداشت و نگرش برخی افراد كه از فرزند بیشتر به عنوان
ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی
برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین
نگریسته ميشود، امام علی علیه السلام به فرزند بسی فراتر
از این نگریسته و آن را عطیهای الهی بر شمردهاند كه در
پرتو توجه و تربیت والدین به رشد كافی رسیده و در پی
نیكوكاری و احسان به والدین بر ميآید. در نهجالبلاغه
آمده است كه: "در حضور امام علی علیه السلام مردی به دیگری
تولد پسرش را این چنین تبریك گفت:"گوارایت باد رزمجویی
سواركار!" آن حضرت از نوع تبریك گفتن او نهی نمود و تبریك
گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود:" امید كه بخشندهاش را
سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مباركت باد، او به رشد
دلپذیر برسد و تونیز ازنیكی و خیرش بهرهمند شوی."(1) پس
از آن كه از نگرش علی علیه السلام نسبت به فرزند آگاه
شدیم، اینك به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت
اشاره ميكنیم؛ آن حضرت درسخنی كوتاه و در عین حال عمیق و
ظریف، تربیت و ادبآموزی را میراثی بی مانند تلقی
نمودهاند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و
مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی
متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ،
خانه و ماشین در نظر كوته نظران، بزرگ و مهم جلوه مينماید
امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیه السلام ، میراثی به
مانند ادب و تربیت وجود ندارد"لامیراث كالادب"(2) و هرگز
املاك و دارایيهای باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث
گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. واز این
روست كه در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:"گرانبهاترین چیزی كه
پدران برای فرزندانشان به ارث ميگذارند، ادب است."(3)
علی علیه السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند
صالح و پیامد بيتوجهی به امر خطیر تربیت را "رشد یافتن
فرزند ناصالح " برشمرده و برای هریك از این دو، آثار و
نتائج مثبت و منفی بیان نمودهاند. از دیدگاه آن حضرت
فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا ميفرماید:
"انس و آرامش در سه چیز است: همسری كه با شوهرش توافق
داشته باشد، فرزندی كه صالح باشد و برادری كه موافق و هم
رأی انسان باشد."(4) همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را
نیكوترین یادگار و بلكه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده
از والدین، معرفی مينماید: "الولد الصالح احد الذِكرین"
مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر "غررالحكم و
دررالكلم" ذیل این حدیث ميگوید: "فرزند صالح نیكوتر دو
یاد است؛ یعنی اسباب یاد كسی به نیكویی دوتاست: یكی فرزند
صالح كه از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح
نیكوتر از همه آنهاست یا اینكه فرزند صالح را با هر سببی
بسنجند، از آن سبب نیكوتر است"(5)
از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش
فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان
صدیق خود را از بيتوجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر
داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف
و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناك كننده پیشینیان خود
معرفی مينماید.(6) و در كلامی دیگر از فرزند ناصالح به
آلوده كنندهپیشینیان خود و فاسد كننده اولاد و بازماندگان
یاد
ميكنند.(7) همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی
دانسته(8) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین
مصیبتها معرفی نمودهاند(9). فرزند ناصالح نه تنها خویشتن
خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست
ميدهد، كه گاهی ممكن است پدر صالح و شایسته را به انسانی
ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه السلام درباره زبیر فرمود: "
پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهمالسلام بود تا اینكه
فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا
كرد."(10)
ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان
از دیدگاه امام علی علیه السلام :
برای موجوداتی كه در طریق تغییر، تحول، رشد و تكامل هستند
معمولاً موسم مناسبی وجود دارد كه در آن به بهترین و
مناسبترین رشد خود ميرسند و آثار مورد انتظار از آنها
تجلی ميیابد، گلها در موسم بهار ميرویند، چشمه ها در فصل
زمستان جاری ميشوند. ابرها در زمستان بارور می گردند و
قطرات بارانش میهمان زمین ميگردند و ... تربیت فرزند نیز
موسم مناسب خود را دارد كه در آن بهتر و آسانتر به بار
مينشیند. موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره
كودكی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه كه فرزند هنوز
قلبی آسمانی و بيآلایش دارد، آنگاه كه هنوز هواهای نفسانی
و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ،
آنگاه كه هنوز پلیديها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او
نگشته و كشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی
دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز
همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ كه امری ظریف و در عین حال
پیچیده است.ـ را ندارند زیرا آنگاه كه بهار عمر والدین به
روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و
حافظهشان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت
و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای
فرزندان عاجز ميگردند. علی علیه السلام مربی بزرگ بشریت
در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیه السلام در به
این نكته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی
ارائه نموده است؛ آن حضرت فرمودهاند: "فرزند دلبندم! چون
دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتادهام، بدین
وصیت برای تو مبادرت نمودهام و خصلتهایی رادر آن بر شمردم
پیش از آنكه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه
دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصان بهم
رساند یا پیش از نصیحت من پارهای خواهشهای نفسانی بر تو
غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتری
گریزان و نافرمان باشی. و بهدرستی كه دل جوان همچون زمین
ناكشته است، هرچه درآن افكنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت
پرداختم پیش از آنكه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر
گیرد..."(11) و در قسمت دیگر آن، ميفرماید:"... چون به
كار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت
همت گماشتم،چناندیدم كه این عنایت در عنفوان جوانيات به
كار رود و در بهار زندگانی كهنیتی پاك داری و نفسی صاف و
بيآلایش..."(12)
ج) هدف نهایی از تربیت فرزند:
در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از كلیديترین مباحث بوده
و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا كه بدون داشتن هدف و تعیین
آن، امكان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به
آسانی ممكن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی،
داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین كننده است.
اكنون سؤال این است كه در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت
چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای
جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف
تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام
رسانیدن امور آن است؟ و یا اینكه علاوه بر اینها، اهداف
مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی
اسلام، علی علیه السلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن
چیست؟
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی علیه السلام آشكار
ميشود كه در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن
فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت
انسانی است كه مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد.
امیرمؤمنان علی علیه السلام درضمن حدیثی پیش از تولد
فرزند، هدف نهایی از تربیت را بهطور غیر مستقیم بیان
نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف
تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت
نمودهاند. مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل
ميكند كه فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره
و نیكوقامت ننمودهام، بلكه از
من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیكوقامت
ننمودهام، بلكه از پروردگارم خواسته ام فرزندانم مطیع او
باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر
افكنم مایه چشم روشنی من باشند.
پروردگارم خواسته ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او
بترسند تا اینكه وقتی با این صفات به آنها نظر افكنم مایه
چشم روشنی من باشند."(13)
مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی
علیه السلام :
انسان موجودی است كه از ابعاد گوناگون برخوردار است و
به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد كه خود به اقسامی تقسیم
ميگردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت
اجتماعی و... درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این
ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی كامل
و مفصّل هر یك از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یك
مقاله مستقل وبلكه یك كتاب است ولی از آنجا كه موضوع این
مقاله، عام بوده وامكان بررسی مفصل هركدام دراین مقاله
وجود ندارد، بهناچار بصورت اشاره واگذرا بدان نظر
مي افكنیم.
تربیت دینی:
مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است، هر چند تربیت دینی
بهیك معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی
انسان ميگردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل
تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه
مربوط به عقاید و احكام عبادی از دین را شامل ميگردد.
تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امامعلی
علیه السلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به
نمونههایی از آن اشاره ميكنیم:
1 - نماز:
یكی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلكه مهمترین نمود آن
در حوزه احكام و عبادات، نماز است. نماز بزرگترین
فریضه الهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. علی
علیه السلام در طول عمر با بركتشان زیباترین جلوهها را در
نماز بهنمایش گذاشتند، او در حالت جنگ و صلح، بیماری و
سلامت،در خانه و مزرعه، برمسند حكومت و خانهنشینی 25 ساله
و در همه حالات و شرائط، نماز مهمترین عمل او بود و
فرزندان خود رابدان سفارش مينمود. در وصیتی به امام حسن
علیه السلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز
سفارش كرده ميفرماید: "از خدا بترسید، از خدا بترسید
درباره نماز زیرا كه نماز بهترین كارهاو ستون دین شماست
"(14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت ميدادند
كه همه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و
سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن، فرا خوانده اند. آن
حضرت فرمود: "علّموا صیسانكم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا
الحلم" "در كودكی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام
بلوغ، آنان را به نماز وا دارید."(15) فریضهنماز درتربیت
دینی چنان مهم است كه حتی در پیش از بلوغ، تنبیه مختصر
فرزند بهخاطر ترك آن، روا دانسته شده است. علی علیه
السلام خطاب به یكی از اصحاب فرمود: "كودكان اهل
خانهات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به
سن ده سالگی رسیدند، آنان را بر ترك آن، تنبیه بدنی نما
ولی از سه بار بیشتر تجاوز نكند."(16) نكته قابل توجهی كه
در این دو حدیث وجود دارد، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز
روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است، زیرا در
مورد نماز بین دوره كودكی و بلوغ فرق گذاشتهاند، در دوره
كودكی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز
نمودهاند و تنها به اقدام زبانی و سفارش كلامی اكتفا
نمودهاند، در این مرحله تأكید بر آمادگی و زمینه سازی
برای اقامه نماز شده است. اما در سن ده سالگی هر چند هنوز
بهحّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب كودك در این سن و
تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص، تأكید عملی بر اقامه
نماز است و آنگاه كه به سن بلوغ رسیدند تأكید بر واداشتن
آنها به نماز و ترك نكردن آن است.
2 ـ آموزش قرآن:
قرآن كتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است، قرآن سرچشمه
معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد. علی
علیه السلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امامحسن
علیه السلام بعد از آنكه براهمیت تربیت و تسریع در آن
تأكید مينمایند، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن
و معارف و احكام حلال وحرام آن بیان ميكند:"... واَنْ
ابتدئك بتعلیم كتاباللّه و تأویله وشرایع الاسلام و
احكامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالك بك الی
غیره..."،"نخست تو را كتاب خدا بیاموزم وتأویل آن رابهتو
تعلیم دهم و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر
تو آشكار سازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن
نپردازم."(17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن
حنیفه، فرمود: "...برتو باد به خواندن قرآن و عمل كردن به
آنچه در آن است و اینكه به مقررات و دستورات حلال و حرام
آن و امر و نهی آن پایبند باشی. همچنین خواندن قرآن رادر
شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا كه قرآن
عهدنامه اي است از سوی خداوند تبارك و تعالی به خلق خود،
پس واجب است بر هر مسلمانی كه در هر روز به عهدنامه خود
بنگرد ولو پنجاه آیه باشد."(18)
3 ـ تعلیم دعا:
در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهای
دارد. دعا ابزاری است كه بنده را به خالق پیوند ميدهد و
از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر
متعال در میان ميگذارد و در پرتو آن به سكون و آرامش نایل
ميآید. علی علیه السلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا
اهمیت زیادی قائل شدهاند. آن حضرت هم دعاهایی را به
فرزندان خود تعلیم ميدادند و هم آنان
قرآن عهدنامهاياست از سوی خداوند تبارك و تعالی به خلق
خود، پس واجب است بر هر مسلمانی كه در هر روز به عهدنامه
خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد.
را بر مداومت بر آن توصیه مينمودند. امام حسین
علیه السلام ميفرماید: "پدرم مرا به خواندن دعای جوشن
كبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش كردند كه
در هنگام وفاتشان آن را بر كفنشان بنویسم و آن را به
خانوادهام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن
برانگیزانم."(19)
هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأكید
قرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده، امّا
علی علیه السلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را
مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته، برای
نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیه السلام
را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه
و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا
برای توان عبادت بیشتر، اشاره مينماید؛ آن حضرت فرمود:
"فرزندم! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه
آبی را منوش الاّ اینكه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا
را بخوانی "اللّهمّ انّی اسئلك فی اكلی و شربی السلامة من
وعكه والقوّة به علی طاعتك و ذكرك و شكرك فیما بقیته فی
بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتك و ان تلهمنی حسن
التحرز من معصیتك.."(20) امام علی علیه السلام به دلیل
اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی، نه تنها در طول زندگی
خویش به فرزندان خود تعلیم دعا مينمودند بلكه در واپسین
لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل
نبودند، چنانكه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش
امامحسن علیه السلام دعایی راتعلیم نمودهاند(21).
4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهمالسلام
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهمالسلام و سخنان و
عقاید مربوط به آنان، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در
فرهنگ شیعی و علوی است. بر والدین ضروری است كه ضمن آشنا
نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به
آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهمالسلام را در
دلهای آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی، متقن و
روشنگر اهلبیت علیهمالسلام آشنا نمایند. تعلیم معارف و
محاسن دانش ناب اهلبیت علیهمالسلام به فرزندان آنها را در
حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و
اندیشههای ناپاك مصون ميدارد. مرحوم صدوق با سند خود در
حدیث چهارصدگانه از علی علیه السلام نقل كرده است كه حضرت
فرمود:"علّموا صبیانكم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب
علیهم المرجئة برأیها"،"به كودكان خود آن مقدار از دانش ما
كه بهحال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر
مرجئه(22) برآنان غالب نگردد."(23)5 ـ رعایت آداب و سنن
اسلامی در هنگام تولد فرزند:
در سیره تربیتی معصومین علیهمالسلام از لحظه تولد نوزاد،
فعالیتهای تربیتی آغاز ميگردد و با اینكه نوزاد توان
بالفعل درك اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام
برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او درآینده مؤثر است،
از این رو علی علیه السلام در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به
اصحابش، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت
فرزندانشان توصیه نمودهاند:"...در روز هفتم برای
فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن موهای سر فرزندتان
نقره صدقه دهید. رسول خدا صلياللهعلیهوآله نسبت به حسن
و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود."(24) و در
قسمت دیگر حدیث ميفرماید:" فرزندان خود را روز هفتم ختنه
كنید و گرما و سرما شما را از این كار بازندارد كه این
باعث پاكیزگی بدن نوزاد است..."(25)
پی نوشت ها:
1 ـ نهجالبلاغه، قصارالحكم، شماره354 و عبدالمجید
معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
2 ـ خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6،
ص353.
3 ـ همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب).
4 ـ همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجةالموافقه
والولدالصالح و الاخ الموافق).
5 ـ همان، ص23.
6 ـ همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف).
7 ـ همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف).
8 ـ همان، ج6، ص224 ( ولدعقوقٌ محنة و شوءمٌ).
9 ـ همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف).
10 ـ نهجالبلاغه، قصارالحكم، شماره453 (قال علیه السلام :
مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم
عبدالله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج البلاغه مثل
شرح ابن ابی الحدید و شرح نهجالبلاغه علامه خویی و ما آن
را از معجمالمفهرس نهجالبلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل
كردهایم كه تحت شماره453 در قصارالحكم آمده است.
11 ـ نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه
نهجالبلاغه اثر دكتر سید جعفر شهیدی، ص297.
12 ـ نهجالبلاغه، همان با استفاده از ترجمه دكتر شهیدی،
ص298.
13 ـ مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98.
14 ـ رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه
علیهمالسلام با ترحمه فارسی ، ص184.
15 ـ خوانساری،محمد، شرح غررالحكم و دررالكم، ج4ص353.
16 ـ محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج1،ص75 به نقل از
تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390.
17 ـ نهجالبلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دكتر شهیدی،
ص298.
18 ـ راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163.
19 ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرك
الوسائل، ج2، ص232.
20 ـ طبرسی، حسنبنفضل، مكارم الاخلاق، ص74.
21 ـ ر.ك: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92 ص179.
22 ـ المرجئة فی مقابلة الشیعة، من الارجاء بمعنی التأخیر
لتأخیرهم علیا علیه السلام عن مرتبته و قد یطلق فی مقابلة
الوعیدیة (ر.ك: الكافی، ج6، ص47 ) و نیز ر.ك: طریحی، مجمع
البحرین ج1، ذیل ماده "رجاء".
23 ـ حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197
بهنقل از خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی،
تحفالعقول، ص68.
24 ـ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح
احمد فهری، ص751.
25 ـ همان، ص776 و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
منابع:
1.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6،
ص353، .
2.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6،
ص353، .
3.خوانساری، محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی، ج6،
ص353، .
4.نهجالبلاغه، قصارالحكم، شماره354 و عبدالمجید
معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
5.نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهجالبلاغه
اثر دكتر سید جعفر شهیدی، ص297.
6.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98.
7.رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم
السلام با ترحمه فارسی ، ص184.
8.محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج1،ص75 به نقل از
تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390.
9.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرك
الوسائل، ج2، ص232.
10.طبرسی، حسنبنفضل، مكارم الاخلاق، ص74.
11.حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197
12.خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی، تحفالعقول،
ص68.
13.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح
احمد فهری، ص751.
14.حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
منبع:نشریه فرهنگ كوثر ،
شماره 34
نویسنده:علی همت بناری