از پاریس تا مسجد ارک
به یاد برادران مجابی، شهیدان حادثه مسجد ارک
میر سیف الدین مجابی در آبانماه سال 51 از پدری ایرانی و
مادری فرانسوی در پاریس متولد شد، دو سال بعد نیز مجد
الدین به دنیا آمد. اولین ارتباطشان با مراسمهای مذهبی از
جلسات تفسیر قرآنی شروع شد که در منزلشان و با حضور اعضای
انجمن اسلامی دانشجویان تشکیل می شد.
* * *
روبروی خانه مجابی ها کلیسایی وجود داشت که مسئولان آن
برای تامین مخارج، طبقه تحتانی را که جزو کلیسا محسوب نمی
شد کرایه می دادند. از آنجا که در شهر پاریس مرکز اسلامی
شیعیان وجود نداشت دانشجویان مسلمان پاکستانی در ایام محرم
این سالن را کرایه می کردند و در آن اقامه عزا می کردند.
آشنایی این دو برادر با مجالس عزای اباعبدالله هم به
حضورشان در همین مراسم برمی گردد که گهگاه همراه پدر خود
در آن شرکت می کردند.
* * *
وقتی به ایران آمدند سیف الدین 10 سال داشت و مجدالدین هم
8 ساله شده بود. چند سال بعد هردو به عضویت بسیج مسجد حضرت
امیر(ع) در آمدند و در تامین امنیت محله خود و مبارزه با
منافقین نقش به سزایی ایفا کردند.
* * *
از تصویب قطعنامه چیزی نگذشته بود که سیف الدین برای تفحص
پیکرهای شهدا، عازم کردستان عراق شد و از همان جا بود که
به همراه دو نفر از دوستانش مخفیانه برای زیارت مرقد ابا
عبدالله (ع) عازم کربلاگردید. در مسیر برگشت از کربلا هردو
همراهش به شهادت رسیدند اما هنوز نوبت به سیف الدین نرسیده
بود.
* * *
این دو برادر که همواره خود را جا مانده از خیل شهیدان می
دانستند در سال 71 هیاتی با نام «محبین شهادت» را بنا
نهادند که هر هفته 3 شنبه شبها تشکیل می شد. مجدالدین در
هیات مداحی می کرد و سیف الدین هم میان دار بود. آشنایی من
با این دو عزیز نیز از همین هیات آغاز شد.
* * *
برادران مجابی هر هفته در مساجد اطراف محل سکونت خود برگه
هایی را نصب می کردند که حاوی جملاتی از امام راحل و
مرادشان رهبر فرزانه انقلاب بود. برگزیده وصیتنامه شهدا را
هم در مساجد محل توزیع می کردند.
* * *
یکی از ماندگارترین آثار این دو برادر نشریه هفتگی « راه
زینب (س) » بود که در تیراژ محدود منتشر می شد و سیف الدین
هر هفته آن را در نماز جمعه میان دوستان خود توزیع می کرد.
تداوم و پیوستگی این نشریه که در خلال سالیان سال ادامه
یافته بود مایه شگفتی کسانی بود که هر هفته نشریه به
دستشان می رسید.
* * *
یکی از محلهای ثابت ملاقات ما مراسم هایی بود که در مسجد
ارک تهران برگزار می شد. در تمام این مراسمها این دو برادر
عملا میان داری هیات را برعهده داشتند و چنان پرشور و با
صلابت بر سر و سینه می زدند که کمتر کسی تاب همراهی با
آنها را در عزاداری داشت. مراسمی نبود که این دو برادر در
حلقه اول شور عزاداران مسجد ارک نباشند.
شب قبل از حادثه نیز که برای آخرین بار موفق به دیدارشان
شدم با همان شورو حال همیشگی و با تمام وجود بر سرو سینه
می زدند و حسین وحسین می گفتند. چنان عزادار و ماتم زده
بودند که گویی برای اولین بار بود این مصیبتها را می
شنیدند.
* * *
شب حادثه وقتی به مسجد رسیدم که کار از کار گذشته بود. نه
از سیف الدین خبری بود و نه از مجد الدین. این «محبان
شهادت» را دیده بودند که برای نجات کسانی که در آتش مانده
بودند بارها به داخل مسجد برگشته بودند و هربار پس از نجات
یک مجروح به میان شعله ها شتافته اند تا «راه زینب(س)» را
ادامه دهند ...
* * *
پیکر مجد الدین چنان سوخته بود که جز اهل آسمان کسی چهره
او را نمی شناخت. سیف الدین نیز پس از آنکه دود راه نفسش
را بست موفق شد شمیم بهشت را استنشاق کند.
* * *
برادران مجابی از نوادگان محمد عابد فرزند امام موسی کاظم
بودند(ع). فرزند محمد عابد که جد برادران مجابی محسوب می
شود سید ابراهیم مجاب نام دارد و در کنار حرم مطهر حسینی
مدفون است. نام مجاب را از آنجا بر او نهادند که چون وارد
حرم شد و صدا زد «السلام علیک یا اباه» حاضران شنیدند که
صدایی در جواب او گفت : «و علیک السلام یا ولدی».
این دو برادر نیز در شامگاه چهارم محرم الحرام سال 1426
هجری به اثبات رساندند که فرزندان خلفی برای جد خود بوده
اند، سلام آنها نیز پاسخ داده شد و خواسته هایشان به اجابت
مولایشان رسید.
* * *
از سیف الدین دختری 5 ساله به یادگار مانده است و از مجد
الدین نیز دختری 7 ساله و دختری 2 ساله. یقین دارم از این
پس سرپرستی فاطمه و زینب و لیلا و مادرانشان را عمه سادات
خود عهده دار خواهد شد.
والسلام