حج ابراهیمی از دیدگاه امام خمینی(ره)
نویسنده: محمّد صدقی
مقدمه
"حج بی روح و بی تحرّك و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و
شرك برنیاید حج نیست"1(امام خمینی ره)
ماه ذی الحجة الحرام، ماه مهمانی خدا، ماه وصال عاشقان به معشوق در راه است. حج
گزاران كه به مهمانی خدا دعوت شده اند، آماده میشوند تا در ضیافت خاص الهی شركت
جویند. آنان كه به ندای ابراهیم خلیل الرحمان لبیك گفتهاند، به سفری عازم اند كه
همه شعور و آرزوست ؛ آرزوی رسیدن به معشوق تا با طواف كعبه عهد و پیمان با ابراهیم
بت شكن ببندند كه دیگر جز كعبه به گرد چیزی نگردند و با كشتن قربانی در منا، همه
مظاهر غیرالهی را سر ببرند و با پرتاب سنگ به سوی شیطان، از هر چه رنگ غیر خدایی و
شرك دارد برائت جویند و با شركت در اجتماع پرشكوه و كنگره عظیم حج تمام عوامل
اختلافانگیز را كنار گذاشته، در برابر كفر جهانی یگانه شوند و با وحدت خود، عزّت
اسلامی را نمایش داده، پشت كفر را بلرزانند.
نوشته حاضر را بدین مناسبت و به لحاظ اهمیت سیاسی این فریضه الهی به حج گزاران و
همه علاقهمندان حج تقدیم میكنیم و در آن كوشیدهایم به آیات قرآن كریم و سخنان
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) به عنوان مبنای
دیدگاه امام خمینی(ره) اشاره كنیم تا بر غنای آن افزوده گردد و با بیان گوشههایی
از اهمیت این كنگره عظیم الهی و فریضه مذهبی، برخی از وظایف حج گزاران ـ كه یكایك
آنان نماینده كشور جمهوری اسلامیاند ـ یادآوری شود به آن امید كه رعایت آنها موجب
برائت عملی حج گزاران و مسلمانان از شیاطین، به خصوص شیطان بزرگ شود و با ارمغان
استقلال امت اسلامی، به عزّت آنان بیفزاید.
كعبه مظهر قیام و پایداری امّت اسلامی
با اندك تأمل در منابع حج در قرآن وسنت و سیره مبارك پیش روان مكتب توحید به خوبی
درمییابیم كه آثار و منافع این فریضه عظیم الهی بیش از آن است كه بتوان كاملاً
بیان كرد.
حج از بعد سیاسی ـ اجتماعی
در حیات سیاسی و اجتماعی مسلمانان، بلكه در سرنوشت بشر نقشی بسیار ارزنده دارد.
نخستین خانهای كه برای مردم بنا گردیده و مشعل هدایت انسان خوانده شده، كعبه است.
امام خمینی (ره) با توجه به این مسئله میفرماید:
"یك همچو مجلس هایی كه اسلام درست كرد مثل حج هیچ قدرتی نمیتواند درست كند؛ هیچ
قدرتی، همه ممالك اسلامی و سران ممالك اسلامی جمع بشوند كه نیم میلیون جمعیت را یك
جایی ببرند نخواهند موفّق شد... این اجتماعات، اجتماعات سیاسی است. باید در این
اجتماعات گویندگان و نویسندگان همه بلاد مسلمین در آن جا مسائل اسلام را مسائل بلاد
مسلمین، گرفتاری هایی كه دارند، مسلمین از دست كی گرفتاری دارند و آن باید چه بكند،
دولت هایی كه با مسلمین چه میكنند با او چه بكند كوشش كنند."2
در جای دیگر میفرماید:
"در حج.... باید بررسی از اوضاع مسلمین در هر سال بشود كه مسلمین در چه حال هستند.
این سفر حج برای این مسائل بوده است، برای "قیام ناس" بوده است، برای این بوده است
كه مسلمین مشكلات مسلمین را درك كنند و در رفعش كوشش كنند."3
قرآن كریم میفرماید: "انّ اوّل بیت وضع للناس للّذی ببكة مباركاً و هدی للعالمین؛4
نخستین خانهای كه برای مردم قرار داده شد، همان است كه در سرزمین مكه است كه
پربركت و مایه هدایت جهانیان است."
و در آیه دیگر، خانه خدا را عامل قیام و پایداری مردم معرفی كرده است "جعل الله
الكعبة البیت الحرام قیاماً للناس...؛5 خداوند كعبه بیت الحرام را وسیله استواری و
سامان بخشیدن به كار مردم قرار داده است."
"ناس" واژهای است برای همه مردم و فرزندان آدم بدون نام و مشخّصه و بیرنگ و
فراگیرترین كلمهای است كه در
فرهنگ قرآن به كار رفته است. از آن رو كه دین وسیله سعادت و فلاح آدمیان است، همه
انسانها مخاطب قرآن اند و مشخّصههای انسانی آن را محدود نمیسازد. همین واژه در
آیات مربوط به حج و بنای كعبه و دعوت ابراهیم(ع) محور قرار گرفته است. همه جا سخن
از ناس یعنی تودههای انسانی به میان میآید: آن جا كه قرآن از بنای كعبه سخن گفته
و آن گاه كه نقش این خانه را در قوام و استواری انسان یاد آورده، واژه ناس را مطرح
كرده است، چرا كه این خانه مایه بركت و هدایت و رستگاری همه عالمیان است.
امام خمینی (رض) در این باره میفرماید:
"فریضه حج در میان فرایض، از ویژگی خاصی برخوردار است و شاید جنبه سیاسی و اجتماعی
آن بر جنبههای دیگرش غلبه داشته باشد، با آن كه جنبه عبادیاش نیز ویژگی خاصی
دارد."6
ائمه(ع) با توجه به این اهمیت، حج را وسیله تقویت دین الهی نامیده و كعبه را پرچم
رفیع اسلام معرفی كردهاند. یعنی تا حج برپا است و عظمت دارد، دین الهی مقتدر و
پرچم آن در اهتزاز خواهد بود.
علی (علیه السلام) میفرماید: "والحج تقویة للدین؛7 خداوند متعال حج را مایه تقویت
دین قرار داد" و در جای دیگر میفرماید: "جعله الله سبحانه و تعالی للاسلام علماً؛8
خداوند پاك و بلند مرتبه حج را پرچم اسلام قرار داده است."، چه پرچم نماد و نشانه
بقای یك ملت و كشور و استقرار و پایدار آن است، لذا در میان تمام ملل و اقوام نشانه
عزت و استقلال تلقی شده و آن را مقدس دانستهاند و برای نگهداری آن از گزند زمان و
در افراشته داشتن آن فداكاریها كردهاند. اسلام از این نیز فراتر رفته و بزرگترین
نماد توحید و هدایت یعنی كعبه را پرچم معرفی كرده است تا امت را در زیر سایه خود
جمع كند و از تفرقه نگه دارد و مسلمانان با قبله قرار دادن آن و طواف به دور آن این
یگانگی را عملی سازند. عظمت و عزّت اسلام و استقلال مسلمانان در سایه این پرچم
پرافتخار است، بنابراین باید همواره افراشته بماند.
طبیعی است این نقش در صورتی جامه عمل خواهد پوشید كه حج، با روح و تحرّك انجام
بگیرد و وحدت واقعی كه جز با طرد بیگانگان و دشمنان اسلام و برائت جستن از آنها
امكان نخواهد داشت به وجود آید. لذا دشمنان اسلام تلاش میكنند ابعاد اجتماعی و
سیاسی حج برای مسلمانان تبیین نگردد و گاه حركت سیاسی را در حج متناقض با روح معنوی
حج میدانند و این یكی از دردهای بزرگ جامعه اسلامی است.
حضرت امام خمینی (ره) میفرماید:
"بزرگترین درد جوامع اسلامی این است كه هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احكام الهی را
درك نكرده و حج با آن همه راز و عظمتی كه دارد، هنوز به صورت یك عبادت خشك و یك
حركت بیحاصل و بی ثمر باقی مانده است."9
و در ادامه در باره اهمیت حج از بعد سیاسی ـ اجتماعی و وظیفه حج گزاران میفرماید:
"حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بسان
قرآن است كه همه از آن بهرهمند میشوند ولی اندیشمندان و غواصان و دردآشنایان امت
اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیك شدن و فرورفتن در احكام و سیاستهای
اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهر هدایت و رشد و حكمت و آزادگی را بیشتر
صید خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت و همان اندازه
كه آن كتاب زندگی و كمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان شده است و این
گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاك كج فكریهای ما دفن گردیده است، حج نیز به
همان سرنوشت گرفتار گشته است ؛ سرنوشتی كه میلیونها مسلمان هر سال به مكه میروند
و پا جای پای ابراهیم واسماعیل و هاجر میگذارند ولی هیچ كس نیست ازخود بپرسد
ابراهیم (ع) و محمد(صلی الله علیه و آله) كه بودند و چه كردند و چه هدفشان بود، از
ما چه خواستند. گویی به تنها چیزی كه فكر نمیشود همین است مسلّم حج بی روح و بی
تحرّك و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و شرك برنیاید حج
نیست."10
از این جااست كه استمرار و قوام دین بر قیام كعبه پیوند میخورد. امام صادق (علیه
السلام) میفرماید: "لایزال الدین قائماً ما قامت الكعبة؛11 دین پیوسته برپا خواهد
بود تا زمانی كه كعبه پابرجاست."
و از این رو دشمنان اسلام میكوشند اجتماع با عظمت مسلمانان را در مراسم حج كم رنگ
و آن را از محتوای عالی سیاسی ـ اجتماعی خالی كنند و آثار مهم و نقش عظیم آن را در
عزّت بخشیدن به امت و استحكام دین الهی بی ثمر سازند و به همین جهت است كه امام رضا
(علیه السلام) حج و اجتماع مردم در آن را سرچشمه سود و خیر و منفعت برای جمیع خلق
میداند و میفرماید: "... مع ما فی ذلك لجمیع الخلق من المنافع لجمیع من فی شرق
الارض و غربها و من فی البرّ و البحر ممن یحجّ و ممن لم یحجّ؛12 با منافعی كه حج
برای تمام انسانها، در شرق و غرب عالم، در خشكی و در دریا، آنانی كه حج میگذارند
و یا نمیگذارند، دارد."
حج عبادت صرف نیست
قرآن كریم آن جا كه مردم را به حج دعوت میكند فلسفه آن را چنین بیان میدارد:
"لیشهدوا منافع لهم و یذكروا اسم الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم...".13
یعنی حج گزاران از هر نقطه عالم بیایند تا بر منافع خودشان گواه باشند و در روزهای
معینی یاد خدا بكنند. پس فلسفه حج این است كه حاجیان در این كنگره عظیم شركت كنند
و بر منافع خود شاهد باشند.
در باره این آیات نكاتی را تذكر میدهیم:
1) طبق این آیه حج عملی چند بعدی است: عبادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و... تنها
یك عمل عبادی صرف نیست.
2) شهادت بر منافع در این آیه كریمه نه تنها در مقابل یاد خدا آمده، بلكه مقدم ذكر
شده است و از این تقدیم به نظر میآید كه بُعد غیر عبادی حج بیش از بعد عبادی آن
مورد توجه قرار گرفته و اهمیت دارد و این در حالی است كه بعد عبادی حج در مقابل
اعمال دیگر عبادی عظمت بسیار بزرگ دارد.
حضرت امام (ره) در این مورد میفرماید: فریضه حج در میان فرایض از ویژگی خاص
برخوردار است و شاید جنبه سیاسی و اجتماعی آن بر جنبههای دیگرش غلبه داشته باشد با
آن كه جنبه عبادی اش نیز ویژگی خاص دارد."14
3) كلمه "منافع" در آیه فوق جمع است و مفهومی عام دارد و شامل تمام منافع دنیوی و
اخروی میباشد، لذا مفسران این كلمه را به گونه عام معنا كردهاند ؛ مثلاً طبری در
تفسیر خود بعد از ذكر احتمالات متعدد معنای عام را ترجیح میدهد.
شیخ شلتوت رئیس اسبق دانشگاه الازهر مصر در تفسیر این آیه میگوید: منافعی كه حج
وسیله شهود و تحصیل آن میباشد به صورت اولین فلسفه حج در آمده است و شامل تمام
منافع میباشد ؛ اگر تزكیه نفس منفعت است مشاوره در ترسیم خطوط گسترش علم و فرهنگ
نیز سود است و دعوت مسلمین بر اتحاد منفعت دیگر است و همین طور...15
پس دقّت در معنای آیه میرساند كه آن چه با مصالح و سعادت مسلمین در ارتباط است و
هر چه مایه قوام حیات و كیان آنها و عزت و استقلال مسلمانان به شمار میرود در این
مراسم تأمین میشود؛ حال چه مصلحت و منفعتی بالاتر از یك عمل سیاسی كه در برابر
دشمنان اسلام مسلمانان را یگانگی و وحدت بخشد و در صف واحد قرار دهد.
شایسته توجه است كه قرآن كریم بعد از آیات یاد شده در مورد حج، كه همگی بیانگر شئون
و منافع حج است سخن را به آیات جهاد معطوف داشته، گویا بین حج و جهاد ارتباطی منطقی
و واقعی وجود دارد كه این دو را كنار هم قرار داده است و این یكی منافعی را تأمین
میكند كه آن دیگری تأمین میكند. بااین بیان اگر جهاد برای عزت اسلام و برای از
بین بردن توطئهها و دشمنیهای دشمنان اسلام است، لابد حج هم باید همان نقش را
داشته باشد. بنابراین، حجّی میتواند چنین نقش را داشته باشد كه به قول حضرت امام
خمینی (ره) بی روح و بی تحرك و قیام و بی برائت و بی وحدت نباشد در یك كلمه حجّی كه
اركان كفر و شرك دشمنان كیان وعزت مسلمانان را به لرزه در آورد. براین اساس، منفعت
سیاسی حج بسیار عظیم خواهد بود و مسلمانان موظف اند در این كنگره بزرگ آن را شهود
كنند و به دست آورند.
پس این همایش بزرگ سالانه، مظهر اقتدار امت و وسیله نیرومندی است كه مسلمانان جهان
اختلافات جزئی خود را كنار گذاشته، به خود آیند و یك هدف مشترك را كه همانا عزت
اسلام و امت است ـ و این جز با برائت از دشمنان اسلام و یهود و امریكا، كه امروز
بزرگترین دشمن مسلمانان و اسلام است، ممكن نخواهد بود ـ وجهه همّت خود سازند و
هویت اسلامی خویش را با به دست آوردن عظمت از دست رفته خود باز یابند و به مصالح
جهان اسلام بیندیشند تا وظیفه الهی خود را در عزّت بخشیدن به اسلام و مسلمانان آن
گونه كه شایسته امت بزرگ اسلام است ادا كنند و عملاً شایستگی و امت وسط بودن خود را
نشان دهند. كه قرآن كریم اولین فلسفه حج را شهادت و تحصیل منافع مسلمانان قرار داده
است. طبیعی است اگر از این وسیله اقتدار و عزت اسلام استفاده بهینه نشود، امت
اسلامی نه تنها در پیشگاه الهی جواب گو نمیتواند باشد، در نزد ملل جهان به عنوان
مردمان زمانه شناس و شایسته جلوه نخواهد كرد و چنین مردمی سزاوار استقلال و عزت
نخواهد بود.
4) در آیه فوق حج، این فریضه بزرگ نقطه التقای عبادت با سیاست معرفی شده است و مركز
پیوند خدا با دیگر مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میباشد پس كل اسلام نه تنها یك
مجموعه سیاسی است بلكه تك تك عبادات آن، به خصوص حج نیز سیاسی است پس دیدگاهی كه
سیاست را از دین اسلام جدا میداند نشانه ناآگاهی از اسلام است.
حج تعطیل پذیر نیست
به سبب نقش حیاتی و اهمیت حج است كه در روایات منقول از معصومان (ع) به هیچ وجه
تعطیلی آن روا دانسته نشده است و بر حكومت اسلامی در اقامه و برپاداشتن حج مسئولیتی
ویژه مقرر شده كه در هیچ یك از فرایض دینی بدین صورت نمیباشد و آن این كه اگر مردم
در رفتن به حج تساهل كنند، بر حاكم اسلامی واجب است كه الزاماً آنان را به حج
بفرستد و هر گاه توان مالی نداشتند از بیت المال هزینه سفر آنان را تأمین كند تا با
اجتماع مسلمانان در حج عظمت و وحدت و عزّت مسلمانان نمایش داده شود.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: "لو عطّل الناس الحج لوجب علی الامام ان یجبرهم
علی الحج ان شاوءا و ان ابوا، فانّ هذاالبیت وضع للحج؛16 اگر مردم حج را تعطیل كنند
بر امام واجب است كه آنها را به حج اجبار كند چه بخواهند یا نه، زیرا این خانه
برای حج قرار داده شده است." لذا در احادیث و متون دینی به آنان كه حضور در مراسم
حج و انجام فریضه الهی حج را ترك كنند هشدار داده شده كه مستوجب هلاكت و عقوبت الهی
خواهند شد17 مسلماً تاركان حج قبل از گرفتاری و عقاب آخرت، عذاب و بدبختی در دنیا
را خواهند چشید و ذلت پراكندگی را تحمل خواهند نمود.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: "یا علی! من سوّف الحج حتی یموت بعثه
الله یوم القیامة یهودیاً او نصرانیاً؛18 یا علی! هر فردی كه حج را تأخیر اندازد تا
بمیرد خداوند وی را در روز قیامت یهودی یا نصرانی برمیانگیزد." گویا این تعبیر
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای آن است كه حج نگهدارنده و موجب یگانگی و اتحاد
امت اسلامی است و هنگامی كه حج از اسلام گرفته شود، اسلامی نمیماند پس باید در
قیامت به صورت یهودی یا نصرانی برانگیخته شود.
حال كه حج پرچم اسلام و نشانه عزّت است پس حضور در آن، هرچه بیشتر باشد عظمت اسلام
بیشتر خواهد بود، لذا در روایات به تكرار حج تأكید و توصیههای بسیار شده است و
خود رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) مكرراً آن را به جا
میآورند. نقل شده است كه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) بیست بار حج گذارد كه هفت
بار آن، قبل از بعثت بوده است19 و در برخی روایات آمده است كه امام (علیه السلام)
از شخصی پرسید: "چه مانعی تو را از حج گذاری در هر سال باز میدارد؟ عرض كرد: فرزند
و عیال. امام (علیه السلام) فرمود: با اهل و عیال حج به جا آور گر چه با قناعت در
خوراكی باشد."20
تأكید بر عدم ترك حج و ادای آن در هر سال به قدری مهم است كه برخی از علمای قدیم
شیعه به وجوب حج فتوا دادهاند، زیرا در روایات آمده است كه حج را، هرچند با قرض
گرفتن یا اجاره دادنِ خود (نایب شدن) ترك نكن.21
هیچ عملی هر چند صالح جایگزین حج نمیشود
اهمیت زیاد حج و نقش عظیم آن باعث شده است كه هیچ عمل عبادی نتواند با آن برابری
كند و یا جایگزین آن شود. از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود:
"... امّا انه لیس شیء أفضل من الحج الاّ الصلوة و فی الحج هیهنا صلوة...؛22 چیزی
برتر از حج نیست جز نماز و در حج، نماز هم هست."
در حدیث دیگر نقل شده است كه شخص ثروتمندی كه حج (مستحبی) از او فوت شده بود خدمت
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) آمد از آن حضرت خواست عملی را به وی معرفی كند تا
بدین وسیله به ثواب حج از دست رفته نایل گردد، ایشان فرمودند: "اگر به وزن كوه
ابوقبیس طلای سرخ داشته باشی و در راه خدا انفاق كنی برابر با ثواب حج نمیشود."23
بلی باید هم چنین باشد، زیرا حج در مقایسه با اعمال عبادی دیگر تنها عبادتی است كه
اگر با روح و تحرك انجام بگیرد و به خصوص اگر با برائت از مشركین همراه باشد امت
اسلامی اسیر یهود زمان نخواهد بود و هیچ عملی نمیتواند چنین اثری داشته باشد.
كعبه مظهر آزادگی
كعبه بنای عتیق و آزاد خانهای است كه تحت تملك و سلطه كسی نبوده و در گستره تاریخ
از تطاول و دست اندازی جباران مصون مانده و از اختصاص به غیر خدا چه شخصی یا گروه،
قوم و نژاد، دولت و حكومت آزاد بوده است و موحدان و خداجویان و آنان كه تنها طوق
بندگی خدا را در گردن دارند، همواره رو به سوی آن دارند و با طواف به دور آن، از
قصرهای شاهان و كاخهای جباران روی گردان و از سلطه ستمگران و زرق و برق دنیا داران
آزادند و این خود، در تشكیل و سازندگی جامعه مستقل اسلامی نقشی به سزا دارد ؛ یعنی
مسلمانان باید به دور خانه آزاد طواف كنند تا درس آزادگی و استقلال بیاموزند و سلطه
هیچ كس و هیچ چیز جز خدا را نپذیرند.
در قرآن كریم میفرماید: "ولیطوفوا بالبیت العتیق؛24 باید به دور خانه عتیق طواف
كنید." عتیق یعنی آزاد، زیرا این خانه آزاد بوده و هرگز مالكی جز خدا نداشته است ؛
آزاد از تملك انسانها و سلطه جباران.
از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد كه "چرا این خانه بیت عتیق نامیده شده است؟"
فرمودند: "كعبه تنها خانهای است كه از تملّك و تصرّف انسانها آزاد است و هیچ فرد
مالك آن نمیشود."25
بنابر این كعبه مظهر آزادگی است و به انسانهای موحد درس آزادگی میدهد كه سلطه هیچ
كس و چیزی را جز بندگی خدا نپذیرند تا به حقیقت آزاد باشند.
امام خمینی (ره) با توجه به آیات و روایات فوق، در پیام خودشان در سال 58 به زائران
خانه خدا فرمودند: "فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد (منظور فریاد
مظلومانه آفریقای مسلمان...است) گردش به دور خانه خدا نشان دهنده این است كه به غیر
از خدا، گرد دیگری نگردید و رجم عقبات رجم شیاطین انس و جنّ است، شما با رجم، با
خدای خود عهد كنید تا شیاطین انس و ابرقدرتها را از كشورهای اسلامی عزیز برانید.
امروز جهان اسلام به دست امریكا گرفتار است، شما برای مسلمانان قارههای مختلف جهان
پیامی از خداوند ببرید؛ پیامی كه به غیر از خدا بردگی و بندگی هیچ كس را نداشته
باشید."26
حج و برائت از مشركان و كافران
شخص موءمن به حكم انگیزه ایمانی و با پیروی از خدا و رسول خدا (صلیالله علیه و
آله) باید از هر چه سدّ راه خداست و از هر كس كه در مقام خصومت با خلق او است تبرّی
جوید و ارتباط روحی و عملی خود را با آنان قطع كند.
قرآن كریم میفرماید: لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادّون من حادّالله
و رسوله و لو كانوا ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئك كتب فیقلوبهم
الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیها رضی
الله عنهم و روضوا عنه اولئك حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون؛27 هیچ قومی را
كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی كه با دشمنان خدا و رسولش دوستی
كنند، هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنها باشند. آنان كسانی
هستند كه خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خود آنها را
تقویت فرموده و آنان را در باغ هایی از بهشت وارد میكند كه نهرها از زیر درختانش
جاری است، جاودانه در آن میمانند، خدا از آنها خشنود است و آنان نیز از خدا
خشنودند آنها حزب خدایند، بدانید كه حزب الله پیروزان و رستگارانند."28
بنابراین، برائت از دشمنان خدا و آن چه مانع رشد و تكامل انسان و سد راه خوشبختی او
است، قبل از آن كه مسئلهای سیاسی اجتماعی باشد جنبه اعتقادی و تربیتی دارد و
میتوان گفت برائت، سیاست اصولی مكتب اسلام، به خصوص در عمل حج است. بر این اساس،
بر حج گزاران و موءمنان است كه از دشمنان خدا و بتهای زمان و قطبهای شرك و الحاد،
كه مصمم بر نابود كردن اسلام و به ذلت و بدبختی كشاندن مسلمانان اند، برائت جویند.
برائت مقطعی نیست بلكه برگرفته از سرچشمه الهی است و آغازگر برائت، خدا و پیامبر او
است. پس همواره برای موءمنان باید به عنوان حقیقتی ایمانی سرمشق باشد.
اعلام برائت اقدام عملی و دفاع تبلیغی ـ روانی در مقابل كفر و شرك و مقابله با
استكبار و فساد است و این، سیاست خارجی اسلام را با جهان كفر در صحنه روابط بین
الملل و تبلیغ و جهاد مشخص میكند. از این رو بر مسلمانان است كه به خود اجازه
ندهند با الحاد و شرك و آنانی كه علیه مصالح اسلام توطئه میكنند رابطه دوستانه
داشته باشند. و از این جا معلوم میشود كه چرا با برائت مخالفت میشود و یا دشمنان
میكوشند مردم را نسبت به مسائل دین بی توجه كنند و از حساسیت مردم نسبت به مسائل
دین بكاهند. چون برائت حساسیت مسلمانان را نسبت به مسائل دین بالا میبرد و برای
دشمن و توطئهگران فرصت عملی كردن دشمنی و توطئه را نمیدهد، بنابر این برائت و
راندن دشمنان و توطئه گران و ایجاد حساسیت دینی درجایی باید انجام بگیرد كه فایده
بیشتر بدهد، لذا در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برائت، در روز حج اكبر
(قربان یا عرفه) با بانگ بلند اذان اعلام شد تا به گوش همه مردم برسد و قطع نامه
برائت، كه در خصوص روابط آینده مسلمانان و مشركان بود، به دستور رسول خدا (صلی الله
علیه و آله) توسط حضرت علی(علیهالسلام) خوانده شد.
خداوند متعال در آیات برائت، با تحریض و تشجیع مسلمانان به آنان توصیه میكند كه از
دشمن نهراسند و تنها از خدا پروا كنند، چه خدا به دست مؤمنان عذاب و گرفتاری را بر
دشمن میفرستد، پس برائت تشجیع مؤمنان است و تقویت جبهه توحید و از این جا است كه
برائت آزمایشی است برای مؤمنان و مجاهدان صادق، كه جز خدا و رسول را پناه و همراز
برنگزینند.
با توجه به مطالب یاد شده، نظام مقدس اسلامی جز با برائت قوام نخواهد گرفت، زیرا
برائت جنبه دافعه توحید و ولایت است كه این دو از یكدیگر جدا نیستند و از روز اعلان
برائت، اساس دولت اسلامی استقرار یافت.
نویسنده كتاب "حیاة محمد(صلی الله علیه و آله)" در مورد برائت گوید: هرگاه با دقت
به این آیات نگاه كنید، به حق آن را بنیاد معنوی در قویترین شكل آن برای دولت
نوپای اسلام خواهی یافت. اگر توجه شود كه نزول آیات برائت هنگامی بود كه جنگهای
پیامبر پایان یافته بود و طائف و حجاز، تهامه، نجد و بسیاری از قبایل جنوب شبه
جزیره به اسلام گرویده بودند حكمت تاریخی نزول این آیات كه شالوده معنوی دولت را
سامان میدهد روشن خواهد شد. یك دولت نیرومند باید دارای ایده و اعتقادی باشد كه
همه بدان ایمان آورده و با تمام توان از آن دفاع كنند و كدام عقیده برتر از ایمان
به خدای یگانهای كه شریك ندارد...29
امام خمینی (ره) در پیام تاریخی خود در مورد برائت با الهام از آیات مذكور
میفرماید: حاشا كه خلوص عشق موحّدین جز به ظهور كامل نفرت از مشركین و منافقین
میسّر شود و كدام خانهای سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و "الناس" كه در آن
به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا دون صفتی و نامردمی است عملاً و قولاً
پشت شود و در تجدید میثاق "الست بربكم" بت الههها و اربابان متفرق شكسته شود و
خاطره مهمترین و بزرگترین حركت سیاسی پیامبر در "و اذان من الله و رسوله الی
الناس یوم الحج الاكبر" زنده بماند، چرا كه سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و
اعلان برائت كهنه شدنی نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود
كه باید مسلمانان فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض
عملی نسبت به دشمنان خدا لبریز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردید آفرینان و
متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظهای از این آهنگ مقدس توحیدی و جهان شمول
اسلام غفلت نكنند."30
و در ادامه میفرماید: فریاد برائت ما فریاد برائت امتی است كه كفر و استكبار به
مرگ او در كمین نشستهاند و همه تیرها و كمانها و نیزهها به طرف قرآن و عترت عظیم
الشان رفتهاند و هیهات كه امت محمد (صلی الله علیه و آله) سیراب شدگان كوثر عاشورا
و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن دهند و هیهات كه
خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشركان و كافران به حریم قرآن و عترت رسول خدا و
امت محمد (صلی الله علیه و آله) و پیروان ابراهیم حنیف ساكت و آرام بماند و یا
نظارهگر صحنههای ذلت بار و حقارت مسلمانان باشد."31
اوج برائت در رمی جمرات
یكی از مناسك حج رمی جمرات و سنگ زدن به تندیس شیاطین است. این حكم نیز همانند سایر
مناسك حج ، برگرفته از سنت ابراهیم خلیل است كه موقع رفتن به منا برای قربانی كردن
اسماعیل، با وسوسههای ابلیس روبه رو شد و به او سنگ انداخت، او را دور كرد و
زیباترین جلوه ایمان و عشق را نشان داد، زیرا برائت و دور كردن شیطان خالص كردن
توحید و ایمان است و ابراز تنفر از شیطان، همزمان با تعبّد برای خدای یگانه همواره
در متن اعمال حج بوده و از آن جدا ناشدنی است.
بدیهی است مفهوم واقعی "رمی"، همان سنگ زدن به ابلیس و مجسمه سنگی آن نمیباشد بلكه
مفهومی وسیعتر و با ژرفای بیشتر ورای این عمل نمادین نهفته است و حكمت خدا بالاتر
از آن است كه رمی جمرات را به رمی ستونهای سنگی محدود كند بلكه بی تردید صف آرایی
و نبرد موءمنان را در برابر شیطان و صفات و مظاهر شیطانی و ابلیس صفتان در این مصاف
لحاظ كرده است و با بررسی آیات، این مطلب كاملاً واضح میشود.
بنابر این پیدا است كه چرا ایادی ابلیس دست به دست هم داده و به بهانههای واهی سعی
در جلوگیری از برائت از مشركین در مراسم حج دارند و از طرفی، عوامل داخلی آنان در
روزنامه و مجلات از حساسیت مسئله دشمن ستیزی كاسته، دشمنی استكبار را انكار میكنند
و با سرگرم كردن مردم مسلمان به مسائل انحرافی و با غوغا سالاری، آنان را از توجه
به سرنوشت واقعی خود باز میدارند. مسلّم اینان كاری میكنند كه مسیحیان و عوامل
ستون پنجم آنها در اندلس مسلمان (اسپانیا) انجام دادند؛ یعنی میكوشند حساسیت
مسلمانان و به خصوص نسل جدید را با عناوین فریبنده و مجمل، مثل تساهل و تسامح و
صلحطلبی و... نسبت به مسائل دینی از بین ببرند و در نهایت بتوانند با تغییر فرهنگی
و ایجاد وابستگی فكری هر كاری را انجام بدهند. بنابر این بر مسلمین لازم است نسبت
به مسائل دینی از خود حساسیت نشان دهند و به خصوص برائت از مشركان و توطئه گران را
جدی گرفته، در هر جایی به خصوص در كنگره عظیم حج انجام بدهند.
حج و وحدت امت اسلامی
حضرت امام (ره) فرمودند: عموم برادران و خواهران اسلامی باید توجه داشته باشند كه
یكی از مهمات فلسفه حج ایجاد تفاهم و تحكیم برادری بین مسلمین است."32
اجتماع حج یكی از عوامل موءثر در خنثی كردن توطئه هایی است كه برای تفرقه افكنی
میان مسلمانان چیده میشود و به طرق مختلف حتی گاهی تحت عنوان مذهب، برای برهم زدن
وحدت جامعه اسلامی و ایجاد تفرقه، كوشش هایی به كار میرود. اگر این كنگره عظیم
سالانه نبود، بی تردید توطئهها موءثر افتاده، همبستگی ضعیفی كه امروز در میان
میلیونها مسلمان با مذاهب متعدد وجود دارد، دیگر وجود نداشت. این اجتماع، با عظمتی
كه دارد جلو حركتهای تند انحرافی است كه گاه به نام طرف داری از توحید انجام
میگیرد.
حج ادامه فلسفه جماعت و جمعه و عید است و فراگیرترین عامل بازدارنده از پراكندگی
مسلمانان از هر ملت و كشور است. بدین سان حج به عنوان یكی از اركان عملی اسلام در
بنیان وحدت جامعه اسلامی جایگاه اساسی دارد.
عقیده به توحید و یگانگی خداوند متعال تنها رشته پیوندی است كه میتواند آحاد بشر
را در برگیرد. در هر یك از مناسك حج، توحید مبدأ و معبود، مقصد و مقصود به وضوح
تجلّی دارد آن گاه كه حج گزار تلبیه میگوید، تنها به خدای یگانه پاسخ میدهد و شرك
را طرد میكند: "لبیك اللهم لبّیك، لبّیك لا شریك لك لبیك" و چون بر محور كعبه طواف
میكند نقطه مركزی توحید را قبله قلب خویش میسازد و بر كعبه به عنوان سنگ نشانی
برای راه یافتن به كوی دوست نظر میكند و آن گاه كه به نماز میایستد، سر به آستان
محبوب میساید و چون به قربانگاه میرود تعلقات مادی را به مسلخ میكشد و محبتهای
غیر خدایی را ذبح
میكند و در جمرات مظاهر شیاطین و چهرههای نمادین آنها را سنگ میزند....33
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ضمن خطبهای در مسجد "خیف" به این وحدت اشاره
فرمودهاند:
"المؤمنون اخوة تتكافأ دماوءهم و هم ید علی من سواهم...؛34 مؤمنان برادرند، خون
هایشان با یك دیگر برابر میباشد و آنها در برابر دیگران یك دست و متحدند."
امام خمینی (ره) با الهام از فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این كه حج
عامل وحدت است میفرماید:
"حج تجلّی و تكرار همه صحنههای عشق آفرین زندگی یك انسان و یك جامعه متكامل در
دنیا است و مناسك حج مناسك زندگی است، و از آن جا كه امت اسلامی از هر نژاد و ملتی
باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد (صلی الله علیه و آله) پیوند بخورد و یكی
گردد و ید واحد شد، حج تنظیم و تمرین و تشكیل این زندگانی توحیدی است."35
آری اساس كعبه بر توحید نهاده شده و حج كانون پرستش موحّدان و تبرّی از مشركان است
و طهارت كعبه و حرم به مفهوم پاك سازی آن از شرك و مشركان و مظاهر استكبار است،
چنان كه در روایت آمده است كه خانه خدا را از آن جهت حرام نامیدند كه وارد شدن
مشركین در آن حرام گردیده است: "سمّیالبیت الله الحرام لانّه حرم علی المشركین ان
یدخلوه"36
نكته شایان ذكر این كه، بنا بر مطالب فوق، توحید شكل دیگری از برائت است ؛ یعنی
توحید واقعی در سایه طرد غیر خدا است
امامت و رهبری در حج
در روایات، زیارت و دیدار امام مكمّل حج و تمام كننده آن نامیده شده است، چه گویا
زائر خانه خدا هنگامی كه با اعمال حج با بنیان گذار مكتب توحید آشنا شد و عملاً درس
توحید را یاد گرفت و هدف توحیدی ابراهیم بت شكن را عملی كرد، باید با دیدار امام و
ملاقات وی و با اعلام
آمادگی بر نصرت وی، درس حج را پی گیرد و با پیوستن به امام و رهبری، درس توحیدی
ابراهیم را عملاً پیاده كند و به پایان برساند و با قرار گرفتن در حزب الهی در تحت
رهبری امام حج خود را معنا بدهد، زیرا پیروی امامت و داشتن ولایت كلید همه اعمال
است و بدون رهبری امت معنا پیدا نمیكند و مردم جز سرگردانی چیزی به دست نمیآورند.
امام زین العابدین (علیه السلام) میفرماید: "افضل بقاع الارض ما بین الركن و
المقام لو انّ رجلاً عمّر عمر نوح فی قومه، الف سنة الاّ خمسین عاماً یصوم النهار و
یقوم اللیل فی ذلك المكان ثم لقی الله عزّ و جل ّ بغیر ولایتنا لم ینفعه ذلك
شیئا؛37 بهترین نقطه روی زمین بین ركن و مقام است حال اگر كسی آن قدر عمر كند كه
نوح در میان قوم خود درنگ كرد (نهصد و پنجاه سال) و روزها را به روزه داری و شبها
را زنده داری كند در آن جا سپس خدای عزّ و جلّ را بدون ولایت ما ملاقات كند این
عبادتها به حال وی سودی نمیرساند."
پس عبادت و حج تنها با معرفت منزلت معنوی اهل بیت و پذیرش رهبری آنان، منشأ سعادت
دنیا و آخرت است و بدون معرفت امام و حق حرمت مقام ولایت اعمال ناقص و بی حاصل
خواهد بود.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: "انّما امر الناس ان یأتوا هذه الاحجار فیطوفوا
بها ثم یأتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم؛38 به مردم دستور داده شده
است به سوی این سنگها بیایند و پیرامون آن بگردند و طواف كنند آن گاه نزد ما
بیایند و به ما خبر بدهند كه ولایت ما را دارند و از ما فرمانبردارند و به ما عرضه
كنند كه آماده كمك به ما هستند."
پس مردم باید در پایان مناسك نزد امام بیایند و بر یاری او اعلان آمادگی كنند تا
حجشان كامل شود و مفهوم و معنا یابد.
بنابر این، میان امامت حق و رهبری امت از طرفی و كعبه از طرف دیگر، پیوندی است
ناگسستنی و گو این كه بنابراین پیوند معنوی است كه اراده خالق حكیم بر این تعلق
گرفت كه قطب دایره امامت و ولایت، علی بن ابی طالب (علیه السلام) در خانه كعبه چشم
به جهان بگشاید پس ولایت متمم و مكمّل حج و بلكه روح و حقیقت آن است. امام باقر
(علیه السلام) میفرماید: "تمام الحج لقاء الامام؛39 كمال و تمامیت حج دیدار امام
است." دیدار و زیارت امام (ع) عملی است دو بعدی كه از طرفی اعلان وفاداری بر امام و
طرفداری حق است و از سوی دیگر، تبرّی جستن از دشمنان حق و حقیقت میباشد. پس حول
محور امامت و ولایت قرار گرفتن، روی دیگر سكه برائت از مشركین است ؛ خواه در زمان
حضور ائمه (ع) یا در زمان غیبت آنها كه در این هنگام نایبان ائمه (ع) محور حق
میباشند و مسلمین با اعلان یاری ولی امر مسلمین در نظام امامت و در جمع امت قرار
گرفته، بدین وسیله حج خود را تمام میكنند.
بنابراین حج، تنها اخروی نیست كه اثر آن پس از مرگ هویدا شود بلكه عملی است كه اثرش
را فرد و جامعه باید پیش از مرگ و در زندگی ببیند پس اگر فردی وابسته به این جامعه
و فرهنگ ابراهیمی و ولایی است هرچه زودتر باید حج برود و ببیند و بیاندیشد و در
پایان با زیارت امام و ارتباط با ولایت امر به امت بپیوندد و به حج خود معنا بخشیده
و كامل كند. علاوه بر وظایف ذكر شده حج گزار باید به نكات زیر توجه بكند:
تقوا روح عمل است
چون محور پذیرش هر عملی تقوا و وارستگی است، خداوند متعال اساس كعبه و مناسك حج را
با تقوا پی ریزی كرد. مردم قبل از اسلام به حج و زیارت كعبه میپرداختند و در اطراف
كعبه طواف میكردند و برخی مناسك نظیر قربانی و مانند آن را به جا میآوردند ؛ اما
آمیخته با شرك. اسلام وقتی وارد عربستان شد فرمود: "لن ینال الله لحومهاو لا دمائها
و لكن یناله التقوی منكم؛40 خداوند این قربانی را با گوشت و خون نمیپذیرد". گوشت و
خون قربانی به خدا نمیرسد بلكه روح عمل كه تقوا و پرهیزكاری است به خدا میرسد پس
قربانی كه بخشی از مناسك حج است وقتی مقبول است كه با تقوا انجام بگیرد.
در دوران جاهلیت مردم اطراف كعبه طواف میكردند اما عبادت آنها سوت كشیدن و كف زدن
بود. قرآن میفرماید: "ما كان صلاتهم عندالبیت الاّ مكاءً و تصدیه"41 مشرك اگر در
كنار كعبه به زمزمه و نماز بایستد سوت میكشد اگر تكبیر بگوید، كف میزند، زیرا
تكبیر و زمزمه شرك آلود بیان انسانی نیست بلكه صفیر و سوت است.
كعبه خانه پاك برای پاكان
خدای متعال با ابراهیم و اسماعیل پیمان میبندد كه خانه او را پاكیزه كنند، چه اگر
ازیك طرف خانه از آن خدا است و از یك طرف دیگر، میهمانانی را فرا خوانده:
"و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهّرا بیتی للطائفین و العاكفین و الركع
السجود"42 پس این خانه خانه طهارت است و طواف آن، طواف حریم طهارت. نتیجه طواف كعبه
طاهر شدن است همان طور كه قرآن كتاب طاهر مطهّر و تنزیه رب العالمین است و فهم آن
جز با طهارت دل میسّر نیست (لا یمسّه الاّ المطهّرون). كعبه نیز خانه پاك خدا است و
كسی در حریم و اطراف كعبه طواف میكند كه پاك باشد قداست حریم ایجاب كرده كه كه
تخطی از دستورهای شرع و آلودگی به رذایل اخلاقی در آن حریم كبریایی به مثابه الحاد
تلقی گردد. قرآن میفرماید: "و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم"43.
در تفسیر آیه فوق، در المیزان از امام صادق نقل شده است كه: "و كل ّ ظلم یظلم الرجل
نفسه بمكة من سرقة أو ظلم أحد أو شیء من الظلم فانّی اراه الحاداً؛44 هر كار
ظالمانه كه شخص در مكه بر خودش روا میدارد مثل سرقت، ستمگری بر كسی یا هر ظلمی، من
آن را الحاد میدانم."
حرم، حریم كبریایی است كه علاوه بر انسانها همه جانداران و درختان و گیاهان و حتی
جمادات و خاك و سنگهای مسجدالحرام در آن امنیت دارند و نباید مورد تعرض قرار
گیرند.
فضای حج، فضای امنیت اخلاقی است. امام سجاد (علیه السلام) چهل بار با شتری حج گزارد
اما حتی یك تازیانه بر آن حیوان نزد.45
امنیت ناموسی در مكه نیز مهم است. پوشیدن دیده از نامحرم از آن رو كه زنان در حال
احرام نباید روی خود را بپوشانند، برای مردان تمرین و آزمایشی است كه بر نفس امّاره
تسلط یابند. امام باقر (علیه السلام) میفرماید: "انما سمّیت مكة بكة لانّه یبكّ
بها الرجال و النساء و المرأة تصلی بین یدیك و عن یمینك و عن شمالك و معك و لابأس
بذلك انّما یكره فی سایر البلدان؛46 مكه را از آن رو بكّه گویند كه مردان و زنان در
آن جا اصطكاك و برخورد دارند، زن پیش روی تو و در چپ و راست تو، با تو نماز
میخواند و مانعی ندارد، در حالی كه این امر در سایر شهرها ناپسند است."
تواضع و خودداری از غرور و تكبّر
یكی از حكمتهای مهم حج پرورش روح عبودیت و بندگی و تواضع و تذلّل در پیشگاه خدا و
مبارزه با خودبینی است لباس ساده و ترك زینت و زیور، خاك ساری در تمام اعمال و در
مطاف و مواقف و سعی همپای خلق حركت كردن، همه برای پرورش روح تواضع و تذلّل و خضوع
و خشوع و نفی كبر و غرور و فرو ریختن مرزهای طبقاتی است.
از امیر موءمنان (علیه السلام) پرسیدند چرا مكه را "بكّه" گویند؟ فرمود: بدان جهت
كه گردنكشان و تبهكاران را در هم كوبیده است: "لانّها بكّت رقاب الجبّارین
والمذنبین"47 بلی در این میعادگاه توحید، قدرت مداران روزگار باید به ذلّت افتند تا
عزّت بندگی خدا را بچشند.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: "سعی محبوبترین مكان است، چون جباران در آن جا
به ذلّت میافتند به ویژه هنگام هروله كه همه ساز و برگها از بدن فرو میریزد."48
خدمت در سفر حج :
خدمت به مؤمنان در سفر ـ به ویژه در حج ـ پاداش بسیار دارد و به آن سفارش شدهاست.
پاداش آنان كه برای رفاه حال زایران خالصانه خدمت میكنند از سایر زایران كمتر
نیست بلكه طبق روایتی بیشتر است. شخصی به امام صادق (علیه السلام) گفت: "هنگامی كه
به مكه رسیدیم یاران به طواف رفتند و مرا برای حفاظت وسایل خود گماشتند، حضرت
فرمود: اجر تو بیشتر است."49
ملازم بن حكیم گوید: من و محمدبن مصادف همسفر شدیم. چون به مدینه رسیدیم بیمار شدم،
او مرا تنها رها میكرد و به مسجد میرفت. از این موضوع به مصادف گله كردم. او این
مطلب را به عرض امام صادق (علیه السلام) رساند. امام برای وی پیام فرستاد كه "اگر
نزد او بنشینی فضیلت آن بیش از نماز خواندن در مسجد است."50
این سفر دارای مشكلات خاص خود است ؛ حتی با وجود امكانات رفاهی گسترده و شاید این
كه در قرآن میفرماید: "فمن فرض فیهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج؛51
كسی كه حج وعمره به جا میآورد در حج درشت گویی و فجور و جدال جایگاهی ندارد" ناظر
به این موضوع میباشد. پس حج گزار نباید همت خود را رفاه قرار دهد، زیرا در مواردی
به خصوص در منا و عرفات سختیهایی هست كه آمادگی خاصّ لازم دارد.
جز نیكی سخن نگوید
این سفر روحانی كه پس از انتظار بسیار به دست میآید، فرصتی است برای زائر كه به
تهذیب نفس بپردازد و با ذكر و دعا و خواندن قرآن، در تزكیه روح و غنی سازی آن تلاش
كند. امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید: "از خدا پروا داشته و زبان
هایتان را جز از خیر و نیكی نگه دارید و سكوت را اختیار كنید مگر از آن چه خداوند
به وسیله آن در امر آخرت به شما سودی رساند و اجری بدهد. بسیار لااله الا الله
بگویید و تقدیس و تنزیه حق كنید و ثنای او گویید و به او تضرع نمایید و به آن چه
نزد او است از خیر و نیكی ـ كه كسی نتواند قدر آن را تعیین كند و به كنه آن برسد ـ
راغب باشید و بدین وسیله زبان هایتان رااز آن چه خداوند منع كرده از سخنان باطل كه
اگر كسی ازآن توبه نكند و دست برندارد موجب خلود در آتش میشود، بر حذر باشید."52
در روایت دیگر میفرماید: "چون محرم شدی تقوای خدا كن و ذكر بسیار و سخن كم كن ؛
مگر سخن خیر، زیرا كمال حج وعمره به این است كه انسان زبان خود را جز از نیكی باز
دارد."53
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه: "ثم لیقضوا تفثهم" فرمودند: "و من التفث ان
تتكلم فی احرامك بكلام قبیح...؛54 خداوند میفرماید: آن گاه آلودگی را از خود
بزدایید و از جمله آلودگیها این است كه در احرام خود سخن زشت بگویی."
نشانه قبولی حج
ائمه (ع) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل كردهاند كه فرمود: "اگر كسی به
زیارت خانه خدا و حج موفق شد و پس از بازگشت انسان صالحی شد و دست و پای خود را به
گناه نگشود، این نشانه قبولی حج اوست، اما اگر چنین نشد حج او مردود است".55 این
نكته میتواند در نوبه خود بیانگر سرّ حج باشد، زیرا اسرار عبادات در قیامت ظهور
میكند كه روز ظهور باطن است و در آن روز هر كس میفهمد كه عمل او مقبول است یا
مردود. اما در حج انسان نه تنها در قیامت نتیجه و سرّ ردّ یا قبول شدن حجاش را
درمییابد، در دنیا نیز معلوم میشود كه آیا عملش قبول است یا مردود. پس حج عمل
واجب اخروی صرف نیست كه اثرش بعد از مرگ آشكار شود بلكه عملی است كه اثرش را باید
فرد و جامعه پیش از مرگ در زندگی ببیند.
پاورقیها:
10. همان، ص 229.
14. صحیفه نور، ج 15، ص 123.
1. صحیفه نور، ج 2،ص 229.
15. الشریعة و العقیده، ص 151.
16. وسائل الشیعة ،ج 8،ص 15، حدیث 1 و احادیث دیگر از باب 5.
13. حج (22)، آیه 28.
11. شیخ حر عاملی ،وسائل الشیعه (تهران، مكتبة اسلامیه، 1396 ق) ج 8،ص 14، حدیث 5.
17. همان، ص 13، احادیث باب 4.
12. همان، ص 7، حدیث 15.
19. همان، ص 93.
18. همان، ص 21، حدیث 2 باب 7.
21. همان، ص 99، احادیث باب 50و ص 94، احادیث باب 46.
28. حیاة محمد، ص 296.
20. همان ،ص 95، حدیث 3.
26. صحیفه نور، ج 9، ص 225.
27. مجادله (58) آیه 22.
2.همان ،ج 9،ص 199.
29. حیفه نور، ج 20، ص 111.
25. وسائل الشیعة، ج 9،ص 347حدیث 7 و علل الشرایع، ج ا،ص 399، احادیث باب 140.
24. حج (22)، آیه 29.
23. همان، ص 81، حدیث 7.
22. همان، ص 77، حدیث 2 باب 41 و احادیث دیگر همین باب و باب 42.
38. همان .
30. همان، ص 112.
39. حج (22) آیه 37.
31. صحیفه نور، ج 9، ص 176.
34. صحیفه نور، ج 2،ص 18، پیام ذی الحجة 1408.
35. صدوق، علل الشرایع، همان، ص 398.
32. مستدرك الوسائل، قطع رحلی، ج 2، ص 186، حدیث 5، باب 17.
3. همان، ج 18، ص 66.
33. شیخ كلینی، اصول كافی (چاپ چهارم، مكتبةاسلامیة، 1392ق، ج 2، ص 343.
36. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 159.
37. علل الشرایع، ج 1، ص 459.
41. بقره (2) آیه 125.
49. همان.
46. بحارالانوار، ج 99، ص 85.
42. حج (22) آیه 25.
48. كلینی، فروع كافی، ج 4، ص 545.
4. آل عمران (3)، آیه 96.
43. تفسیرالمیزان، ج 14، ص 413.
40. انفال (8) آیه35.
47. فیض كاشانی، مهجةالبیضاء، ج 2، ص 192.
44. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ص 191.
45. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص 398.
53. حج(22) آیه29.
50. بقره، آیه 197.
51. وسائل الشیعة، ج 8، ص 538.
55. بحار الانوار، كتاب حج، ص 59.
5. مائده (5)، آیه 97.
54. فروع كافی، ج4، ص543.
52. فروع كافی، ج 4، ص 338.
6. صحیفه نور، ج 15، ص 123.
7. نهج البلاغه كلمات قصار شماره 244(فیض الاسلام) و 252(صبحی صالح).
8. نهج البلاغه، خطبه1.
9. صحیفه نور، ج 20، ص 228.
منبع:نشریه پاسدار اسلام ،شماره 220