شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
99642
نام: علامه
شهر: فریمان
تاریخ: 12/10/2012 4:14:38 PM
کاربر مهمان
  عزیزان حداقل سالی یک بار رساله حضرت امام ره مطالعه فرمائید
99641
نام: محمدی
شهر: شهرزیبایی ها
تاریخ: 12/10/2012 4:07:48 PM
کاربر مهمان
  دوباره سلام یه دنیا سپاس ........ گرامی از زیر آسمون آبی، برای این دل مهربونت و پایداری این خوبی هات دعا می کنم که مهمترین دعاها عاقب بخیریه مهربان. موفق باشی ،

دخترم فاطیما از تهران :

هرچه زودتر با این همسایه ی ببخشید فاسد قطع رابطه کن که همنشینی با زنان فاسد مانند همنشینی با زابله است که باعث بیماری انسان می شود، همنشین فاسد هم انسان را خدای نکرده انسان را به تباهی می کشاند، خصوصاً که شما جوان هستید و کم تجربه، تنهایی و مونس قرآن و این سایت بودن از همه ی این همنشینی ها برتر است. امیدوارم این را از من که در مرز چهل سالگیم و یک مادرم بپذیری. منتظر خبرهای خوبی از طرف شما هستم.
یاحق
99640
نام: امین (ترنم)
شهر: جداماندگان
تاریخ: 12/10/2012 3:45:44 PM
کاربر مهمان
  خدایا!
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن
لذت ها را به بندگان حقیرت ببخش
مرسی نسرین جان حق با تو
چرا که بسیار مفلوکند ناشکیبایان
کدام زخم بوده که التیام نیافته به تدریج برای تو هم دعا میکنم
خدا با من قهره اما شاید دستای تورو بگیره
موفق باشی
99639
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 12/10/2012 3:45:30 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمات سرکار خانم محمدی از شهر زیبایی ها
انشاالله که به لطف حضرت دوست دوباره سلامتی کامل خودتان را بدست می آورید .
چرا فکر می کنید که اطرافیان از دیدن شما ناراحت و غمگین می شوند .
شاید ناراحتی دوستان و آشنایان به خاطر این باشد که هنوز شما بهبودی کامل را بدست نیاورده باشید و دیدن رنج بیماری که شما می کشید آنها را متاثر و غمگین می کند .
امیدوارم که حال شما کامل خوب شود و دوباره شاهد این باشیم که با نوشته های زیبایتان حال وهوای معنوی و مادران به این جمع زیبای حرف دل بدهید .

به امید ظهور هر چه سریع تر امام عصر(ع) و شفای کامل همه بیماران و برطرف شدن مشکل تمامی گرفتاران .
لطفا تمامی دوستان خوب حرف دل ، یک حمد و توحید و ده تا صلوات بفرستند .

در پناه خدا باشید .
یا حق
99638
نام: فرزان
شهر: تهران
تاریخ: 12/10/2012 3:44:53 PM
کاربر مهمان
  کاش اینجا معلم عرفان نشویم
عرفان را به سرچشمه های آن که همان معصومین هستند ارجاع دهیم و بدانیم که با عشق به آن ها به همه چیز می رسیم(البته همراه با عمل به دستوراتشان)
99637
نام: جعفر نائینی محمدی
شهر: پیشوا
تاریخ: 12/10/2012 3:43:11 PM
کاربر مهمان
  جهاد
سلام بر فارع التحصیلان دانشگاه الهی كه با مهر خون كارنامه خویش را از آموزگار شهادت حضرت سیدالشهدا آقا امام حسین (ع) به قبولی درگاه حق گرفتند.
سلام بر سبك بالانی كه در مدرسه عشق غیبت نداشتند و آموختند كه در میدان جهاد اصغر قلمی جز قلم عشق مؤثر نخواهد بود،
در مكتب سرخ شهادت، قلمها اسلحه بود، سرمشقها خط خون و جبهه كلاس درس علوم حبیب و محبوب الهی،
سلام بر دلشدگانی كه زمان را در حصار روز و ماه و فصل و سال قلمداد نكردند و دائم در حال عبادت و بندگی خاص خدای رحمان بودند. آنان در جنگ نماز بین عقل و عشق به حضرت عشق اقتدا كردند و دلخوش ایام الله بودند تا در رجب، شعبان، رمضان و دیگر ماههای نورانی بهانه ای برای راز و نیاز و نجوای حبیبانه داشته باشند كه زیباترین ثمره آن عمل صالح و قرب حضرت حق و لقاءا... بوده است. لحظه ای از یاد خدا غافل نبودند و شوق استمرار عبادت و بندگی خاص از سر و رویشان نمایان بود. به حق مصداق آیه شریفه فاذا فرغت فانصب و الی ربك فارغب بودند و نهایت لذت عبودیت را چشیدند، هم و غمشان رعایت حلال و حرام و انجام و اجبات و ترك محرمات بود تا جایی كه آرام، آرام توفیق ترك مكروهات و حلاوت و شیرینی مستحبات آنان را محو جمال حق كرده بود و ندا می دادند حسنات الابرار السیات المقربین، دفتر تقوایشان، حاسب قبل ان تحاسبوا بود.
یكی از دوستان بنام برادر ذبیحی فر همین سجایای اخلاقی را داشت، وقتی به شهادت رسید رفقا دفترجه خاطرات او را باز كردند این طور نوشته بود. به اسم جلال و جمال خدا قسم كه در این نقطه نورانی که تجلی حضرت حق افضل از جاهای دیگر است ،روزی سه بار شیطان را به عینه می بینم كه می خواهد مرا از صراط مستقیم منحرف كند.
به قول علمای اهل نظر شهدا كاری كردند كه ما سالها در حوزه نكردیم ، آنها با كمترین سن بلندترین قله انسانیت را فتح كردند و از چشم سر به چشم دل دست یافتند.
در آن ایام سراسر نور كسانی بودند كه هم سنگر دشمن خارجی را شجاعانه در هم شكستند و هم وجود نورانی خود را فتح كردند و روز به روز به منبع اصلی وصل می شدند و نور متجلی در قلب و ایمان راسخ، در ظاهر آنان نمایان می شد بطوریكه همه متوجه می شدند او مسافر لقاءا.. است و با مزاح و شوخی به او می گفتند نور بالا می زنید و چندی بعد در عملیات چنان رشادتی از خود نشان می دادند گویا در صف یاران امام حسین (ع) در كربلا می جنگند و جسم خاكی خود را آماج تیر و .... قرار می دادند و با كمال میل جان را تقدیم حضرت یار می كردند. خوشا به حال آنان كه رفتند و با ائمه اطهار مشحور شدند.
ای كاش در دل ذره ای شور و نوا بود احوال ما با حالت نی هم صدا بود
ای كاش شور جنگ در ما كم نمی شد این نامرادی شیوه مردم نمی شد
ای كاش رنگ شهر بازی ا م نمی داد در جبهه یا زهرای مرابرباد میداد
امشب دل از یاد شهیدان تنگ دارم حال و هوای لحظه های جنگ دارم


99636
نام: فاطیما
شهر: تهران
تاریخ: 12/10/2012 3:35:15 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
خیلی خوشحالم که جایی رو پیدا کردم واسه اینکه حرفی رو که تو دلم بزنم .
من و همسرم ۶ ماهه به منزل و محله ی جدیدی آمدیم.از سر تنهایی و اینکه کسی در اینجا نداشتم با یکی از همسایه ها رابطه ی نزدیکی رو شروع کردم اما بعد از مدتی متوجه شدم ایشون دروغ زیاد میگویند و با چندین مرد رابطه دارن. من بصورت تلفنی مشاهده کردم ولی از چیزای دیگه خبر ندارم. ۲۴ ساله هستم و به واجبات دینی توجه میکنم ولی در این شرایط احساس ضعف میکنم نمیدونم چه کار کنم همش میترسم در من اثر داشته باشه ایشون ۵۰ ساله هستن و تنها زندگی میکنن راهنماییم کنید.
99635
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 12/10/2012 3:31:58 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده و مهربان
شهادت امام سجاد (ع ) را به تک تک دوستان مهربانم و به امام عصر ( ع ) تسلیت می گوییم .
قسمت اول :
یاد نعمتهای خدا که می افتاد ، سجده می کرد .
آیه ی سجده دار قرآن را که می خواند ، سجده می کرد .
بعد از نماز ، سجده می کرد .
دو نفر را که آشتی می داد ، سجده می کرد .
جای مهر روی پیشانیش مانده بود .
به خاطر همین به او می گفتند : " سجاد "
قسمت دوم :
وضو می گرفت . بدنش می لرزید ، رنگش زرد می شد .
می گفتند : " چرا وقت وضو و نماز حالتان تغییر می کند ؟؟ "
می گفت : " مگر نمی دانید که در برابر چه کسی می ایستم .
و با چه بزرگی می خواهم حرف بزنم ؟؟ "
قسمت سوم :
حج ، احرام ، خواست مُحرِم شود ، شترش ایستاد .
رنگش زرد شد . بدنش لرزید .
نتوانست لبیک بگوید .
گفتند : " چرا لبیک نمی گویی ؟؟ "
گفت : " می ترسم در جوابم گفته شود : لا لبیک و لا سَعدَیک "
لبیک هم که گفت ، غش کرد ، از روی شتر افتاد زمین .
قسمت چهارم :
می گفتند : " ما تو را برای خدا دوست داریم . "
گریه کرد .
گفت : " خدایا !! پناه می برم به تو ، که مرا به خاطر تو دوست داشته باشند و تو مرا دشمن خود بداری . "
قسمت پنجم :
آب که می دید ، گریه می کرد .
پسرعمو عباس را که می دید ، گریه می کرد .
از خاک کربلا مُهر و تسبیح درست کرده بود .
آن ها را که می دید ، گریه می کرد .
قسمت ششم :
می گفت : روزی را می بینم ، که بالای قبر پدرم ، حسین ( ع ) ، حرمی ساخته اند و اطرافش بازارهایی و مدتی نمی گذرد که از همه جا به زیارت او می روند .
وقتی که دولت بنی مروان از بین برود .
و شد آن چه گفته بود .
برگرفته از کتاب آفتاب در سجده از مجموعه کتب چهارده خورشید و یک آفتاب

در پناه خدا باشید .
یاحق



99634
نام: .....
شهر: زیرآسمون آبی
تاریخ: 12/10/2012 3:25:05 PM
کاربر مهمان
  باهمه وجودم برات دعامیکنم(محمدی/شهرزیبایی ها)
99633
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 12/10/2012 3:07:50 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یکتا
سلام به تک تک دوستان خوبم
سر کار خانم عاشق شهدا از شهدا
سلام ، خوشحال شدم که گفتید تا حدودی آرامش به زندگی شما و خانواده محترم خواهرتان باز گشته است .
انشا الله به امید خداوند کریم خبر بعدی شما بر طرف شدن کامل این مشکل باشد .
خداوند روح این جوان تازه درگذشت را ، هم قرین رحمت بی کرانش قرار بدهد .
و همچنین به خانواده محترم آن مرحوم صبر و بردباری عنایت کند .
به امید خبر خوب بعدی شما در سایت حرف دل هستیم .

سرکار خانم عطیه از کربلا
سلام ، نوشته های روضه شما زیباست .
لطفا اگر برای شما زحمتی نیست ، تا جای که امکان نوشتن آن ، برای شما ممکن است ، بنویسید .
و در سایت خوب حرف دل قرار بدهید .
تا اربعین حسینی تنها بیست و چهار روز فاصله است .
لطفا هر روز ما را همراه اسرار دشت نینوا ، راهی کنید .
تا به سوی منزلگاه دوست برسیم .
مخصوصا با دیدن صحنه هایی زیبا از حرکت ضریح امام حسین ( ع ) به طرف کربلا بیشتر دلم هوای بین الحرمین را کرده .
انشاالله که ارجع این کار زیبای شما را خود حضرت عبدالله ( ع ) بدهند .

مدیریت محترم حرف دل
سلام ، خسته نباشید .
با نزدیک شدن به اربعین حسینی و راهی شدن کاروان ضریح پاک امام حسین ( ع ) و استقبال خوب مردم هر شهر از این کشتی نجات بشریت .
کاش در این سایت بخشی به منظور همراهی تمامی دوستان حرف دل با این کشتی نجات در نظر گرفته می شد .
تا هم دوستانی که خارج از ایران هستند و هم دوستانی که توفیق دیدن این ضریح زیبا و همراهی آن را نداشتن به توانند از دیدن صحنه های زیبای عبور این کاروان عشق از هر شهر و دیاری کشور و همچنین شور و نشاط مردم در استقبال از آن را ببینند و از تماشای این صحنه های زیبا و معنوی استفاده کامل و بهره لازم را ببرند .
باتشکر از زحمات بی دریغ شما دوستان


در پناه خدا باشید .
یاحق

*******************************
مدیریت حرف دل

باسلام و تشکر از نظرات شما
انشالله در صورت امکان، فیلم ها و مطالبی پیرامون این مطلب بر روی سایت قرار می گیرد.

ومن الله التوفیق
<<ابتدا <قبلی 9970 9969 9968 9967 9966 9965 9964 9963 9962 9961 9960 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved