اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
99572 |
نام:
دختر۲۸
شهر:
زرین دشت
تاریخ:
12/9/2012 4:28:37 PM
کاربر مهمان
|
یاامیر جمکران از دهاقان تشکر انشاالله شما هم حاجت روا بشید
|
|
99571 |
نام:
مسافر
شهر:
اسلام
تاریخ:
12/9/2012 4:21:24 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله سلام دوستان..
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: به سرگرمی و بازی بپردازید، زیرا دوست ندارم سختگیری و خشونت در دینتان مشاهده شود.۱
امیر مؤمنان سلام الله علیه در تفسیر آیه «لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا»۲ می فرمایند: سلامتی، توانایی، فراغت، جوانی، نشاط، بی نیازی و ثروت خود را فراموش نکن و با بهره گیری [سالم] از آنها در پی آخرت باش.۳
امام صادق سلام الله علیه می فرمایند: در حکمت داود آمده که برای مسلمان خردمند سزاوار است که جز میان سه کار نگردد: ترمیم زندگی، توشه یابی برای آخرت و لذتی در غیر حرام.۴
امام کاظم سلام الله علیه می فرمایند: بکوشید شبانه روز خود را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای مناجات با خدا، بخشی برای تأمین هزینه زندگی، بخشی برای همنشینی با برادران و دوستان مورد اعتمادی که با صفای باطن در عیب زداییِ شما سهم دارند و بخشی نیز برای لذت جویی از حلال.۵
همان حضرت می فرمایند: برای خویش از لذایذ حلال دنیا بهره ای در نظر بگیرید، تا حدی که به بی مبالاتی [دوری از مروّت] و اسراف نرسد و بدین وسیله به کارهای دینی بپردازید، زیرا روایت شده است: کسی که دنیایش را برای دینش رها کند از ما نیست.۶
منبع: ۱. الجامع الصغیر، ج۱، ص ۲۳۹. ۲. سوره قصص، آیه ۷۷. ۳. الدعوات، ص ۱۲۲. ۴. الکافی، ج۵، ص ۸۷. ۵. تحف العقول، ص ۴۰۹. ۶. تحف العقول، ص ۴۱۰. ۷. مفاتیح الحیاة، ص۲۰۳ و۲۰
|
|
99570 |
نام:
رحیمه
شهر:
معصومه جان
تاریخ:
12/9/2012 4:17:46 PM
کاربر مهمان
|
سید جان سلام ،دلم خیلی گرفته انگار یه غم بزرگ تو سینه ام دارم کاش پیشم بودین تا با حرفاتون آرومم میکردین،کاش فرصتی پیش می آمد تا چند ساعتی کنارتون باشم،به امید دیدار ، از دل و جان دوستتون دارم.
|
|
99569 |
نام:
نرگس
شهر:
کرج
تاریخ:
12/9/2012 3:47:16 PM
کاربر مهمان
|
هوالقیوم*** مهدیه گرامی از زاهدان ، الهی که حضرت مهدی عزیز دلها مولای خوبیها دعا گوی شما و همه حرف دلیها باشه . برای تک تک ما بودن در حرف دل سراسر افتخار است (در جمع محفل انس که دارای خروش آرام،شهاب خوش بیان، عبدالله خلاصه نویس،زینب بارانی ،سمیرای زلال ،الهام آسمانی،امید به رحمت الهی وقت شناس،جامانده از رحمت الهی از تهران قصه گو(امیدوارم همواره غرق رحمت ونعمات الهی شوی)خاک پای مولای اهل دل ،عاشق شهدای صبور،محمدی های دلنشین، عطیه با معرفت،مسافر اسلام کنجکاو،امربه معروف زیباو همه پاکان اهل دل،.
|
|
99568 |
نام:
یه سرگردان
شهر:
غلغله
تاریخ:
12/9/2012 3:33:43 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت همه حرف دلی ها.دلم گرفته از اینکه هنوز خودمو نشناختم .آخه خود شناسی زمینه خدا شناسی هست ولی من هنوز خودمو نشناختم حس می کنم خیلی از خدا دورم نماز هام باتوجه نیست اخلاقم تنده یعنی نمیدونم تو زمونه عجیب غریب چه جوری باشم پاک سردر گم هستم نمیدونم چه کاری درسته چه کاری اشتباهه.چه جوری به خدا برسم . یه جورایی از زندگی خسته شده ام همه چیز برام تکراری شده خلاصه اینکه نمی تونم هیچ چیز رو قشنگ بدونم خیلی از خودم دورم غافلم آقا شهاب اگه تونستین راهنمایی ام کنین ممنون.......
|
|
99567 |
نام:
تائب
شهر:
کربلا
تاریخ:
12/9/2012 3:24:54 PM
کاربر مهمان
|
هرجاكه سكوت محض و استبداد است خون شهدا رساترين فرياد است با اين همه در نهضت عاشورايي فرياد حسين خطبه سجاد است
|
|
99566 |
نام:
سفیر
شهر:
پشت دریاها
تاریخ:
12/9/2012 3:22:26 PM
کاربر مهمان
|
خطبه اول نهج البلاغه قسمت 7
رسالت پیامبران براى استخراج گنجهاى عقول: از میان فرزندان او پیامبرانى برگزید،و پیمان وحى را از آنان گرفت،و از آنها خواستکه امانت رسالتش را به مردم برسانند در زمانى که اکثر مردم پیمان خدا را تبدیل کرده بودند و حق او را نمىشناختند.و همتا و شریکانى براى او قرار داده بودند،و شیاطین آنها را از معرفت خدا باز داشته،و از عبادت و اطاعتش آنها را جدا نموده بودند،پیامبرانش در میان آنها مبعوث ساخت، و پى در پى رسولان خود را به سوى آنان فرستاد،تا پیمان فطرت را از آنان مطالبه نمایندو نعمتهاى فراموش شده را به یاد آنها آورند و با ابلاغ دستورات خدا حجت را بر آنها تمام کنند، گنجهاى پنهانى عقلها را آشکار سازند،و آیات قدرت خداى را به آنان نشان دهند آن سقف بلند پایه آسمان که بر فراز آنهاگرفته،و این گاهواره زمینکه در زیر پاى آنها گسترده،و وسائل معیشتى که آنها را زنده نگه میدارد،و اجلهائى که آنها رافانى مىسازد،و مشکلات و رنجهائى که آنها را پیر مىکند،و حوادثى که پى در پى برآنان وارد مىگردد،[همه اینها را به آنها گوشزد کنند).
|
|
99565 |
نام:
تنین
شهر:
تهران
تاریخ:
12/9/2012 3:16:00 PM
کاربر مهمان
|
سلام سميرای گرامی از شيراز من بر خلاف سنم انگليسيم خيلي خوبه اگه قابل بدوني كمكتتون كنم اما نتونستم ايملتون را پيدا كنم اما ايميل خودمو گذاشتم براتون
|
|
99564 |
نام:
سارو رضایی
شهر:
کردستان مریوان
تاریخ:
12/9/2012 2:59:43 PM
کاربر مهمان
|
از این سایت که بخاطر رضای خداست خیلی متشکرم ترو خدا برام دعا کنید سربازم مشکلات زیادی دارم حل شه فقط از خدا یاری بطلبید که هیچ کسو ناامید نمیکنه
|
|
99563 |
نام:
جعفر نائینی محمدی
شهر:
پیشوا
تاریخ:
12/9/2012 2:56:03 PM
کاربر مهمان
|
خشوع خاشع بودن مقدمه اطمینان و آرامش قلبی است و در این مقوله در دوران دفاع مقدس مردانی بودند که به این مرحله رسیده بودند . یکی از آنها سید بزرگواری بودکه در دبیرستان شهید مطهری در رشته علوم انسانی درس می خواند و با توجه به ویژگی های اخلاقی و معنوی خاصی که داشت تصمیم گرفت به شهر قم هجرت کند و در حوزه علمیه این شهر به کسب علوم دینی و فقه امام صادق(ع) مشغول شود. مدتی در حوزه ماند ، اما چون امام خمینی تاکید بر حضور در جبهه ها داشتند، حوزه را رها کرد و به جبهه آمد تا در کنار رزمندگان اسلام باشد. آرامش بالایی در اعضاء و جوارح داشت .قدمها را محکم و استوار بر می داشت و آرامش قلبی عجیبی در همه زمینه ها داشت. سکوت و اعراض از لغو گویی از خصوصیات بارزش بود،با نگاه به آدمها انقلاب می کرد، به طوریکه در هر مجلسی وارد می شد آنقدر حاضرین تحت تاثیر واقع می شدند که اگر در حال لغو گویی بودند ، یکدفعه ساکت می شدند.همه از حضورش در جمع لذت می بردند و آرزو می کردند که خدا آنها را هم مثل او گرداند.اخلاص در تمام حرکات وآداب و رفتارش اظهر من الشهر بود. همیشه کارهایی انجام می داد که دیگران شرمنده اش می شدند، مثلا کفش همه را واکس می زد یا لباسهایشان را می شست، اگر از کسی خطایی سر می زد طوری برخورد می کرد که انگار اصلا متوجه نشده است، اما قبل از اینکه کلامی جاری کند ، دیگران را متذکر می کرد. محبت او به اهل بیت اینقدر زیاد بود که نام مبارک هر کدام را که می آوردند چهره اش منقلب می شد و در مصائب آنها آنقدر محزون می شدکه همه را منقلب می کرد . از شب زنده داری و توسل نیمه شب به حضرت دوست و ائمه معصومین(علیهم السلام) هیچ گاه خسته نمی شد. می گفت به زودی شهید خواهم شد... از پدر و مادرش شنیدیم گویا از کودکی چنین طهارتی داشته است. در خصوص لقمه طیب صحنه های عجیبی از او دیدم. می توانم بگویم تنها چیزی را که با میل می نوشید فقط آب بود ، الباقی خوراکی ها را معمولا با بی رغبتی و از روی نیاز تناول می کرد ،خیلی وقتها متوجه می شدم از خوردن و خوابیدن لذتی نمی برد و تنها به اندازه نیاز ضروری استفاده می کند. یکی از بچه ها می گفت همیشه چهارده قاشق غذا می خورد به نیت چهارده معصوم... وقتی به نماز می ایستاد تمام اعضاءو جوارحش آسمانی می شد ، به طوری که همه را محزون می کردو........................................... دوستانش می گفتند ، روزهای اول که به حوزه آمده بود با سختی و مشقت مباحث را دنبال می کرد. بعضی وقتها دوستان می گفتند: سید حوزه را رها کن و به دبیرستان برگرد ، اما او توجهی نمی کرد تا اینکه مدتی نگذشت که یکی از بهترین طلبه های حوزه شده بود به طوری که زبانزد خاص و عام شد ه بود. در باب شهادت چنان رشادتی از خود نشان می داد که گفتنی نیست و یکی از دعاهای خاصش طلب شهادت در راه خدا بود. از روزی که دیدمش تا روز شهادتش هیچ کس به اندازه او علاقه نداشتم و هنوز هم در خلوت هایم یادش می کنم و بعضی وقت ها در رویا ها با هم گپ می زنیم... خدایش شفیع روز جزایمان گرداند.ان شاء ا...
|
|