اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
9892 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
7/20/2005 4:56:53 AM
کاربر مهمان
|
سلام به هر چی مهربون خداست
*************************
عرض تسلیت به مناسبت وفات ام البنین
مادر همه خوبیها ،
مادر همه نیک اخلاقیها ،
مادر یه جنس ناب خدا ،
مادر آقام حضرت عباس (ع)
**********************************
قربون دلای شکسته و پر درد همتون ، شما رو به خدا توی سایت چه خبره ؟ چرا اینهمه دلشکسته ، چرا اینهمه درد و ناراحتی و غصه ، !!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزای دلم هممون بدجوری داریم زمینی میشیم . بدجوری گیر دل افتادیم و این دل بدصاحب داره ما رو از هر چی عضق واقعی دور میکنه .
شما رو به خدا اینقدر دست به دامن درد و غصه نشید ، نمیدونم چرا حرفاتون رنگ غروب گرفته . چند وقتی بود فرصت سرزدن به سایت رو نداشتم ، حالا که امروز امدم ،........................................
ای وای دلم ترکید .
***********************************************
امام زمون برای اومدنش به همین دلای شکسته احتیاج داره . بیایید با دلای نازنینتون که بعضی زمینیها آش و لاشش کردن دعا کنیم زودتر بیاد و عشق اول و آخرمون بشه
بیایید برای صفای دل همدیگه دعا کنیم
بیایید بطپیم آما برای ظهورش
بیایید بشکنیم اما برای گرفتن حاجتی
بیایید دل گرو بگذاریم اما برای لایقش
***********************************************
ای پادشه خوبان - داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد - وقت است که بازآیی
یاعلی
|
|
9891 |
نام:
لیلای غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
7/20/2005 4:39:24 AM
کاربر مهمان
|
ی رب
بنده ی خوب خدای مهربون
گمنام از عشق اباد
سلام
حالا دیگه می خوای بری پیش امام رضا(ع) باید همه بدونن خوش به حالت ان شاءا..و که سفر خوبی داشته باشی
نمی خوام بگم برام دعا کن ولی
به یادم باش
اگه رفتی انجا بهش بگو دل لیلا خیلی برات تنگ شده توی صحن جمهوری (شک دارم ) همون جایی که گنبد طلا بیشترین دید را دارد همون جایی که امام غریب وایساده تا به زایراش سلام بده می دونم که میدونی کجا رو میگم وقتی دستتو رو سینت گذاشتی چشماتو ببند واز عمق وجودت یه سلام قشنگ بده
السلام علیک یا غریب الغربا
و اروم اروم وارد صحن شو
اگه وقت کردی یه سری هم به دخیلیا بزن پیش پنجره فولادی که عاشق اون دخیلیام خیلی دوسشون دارم
لیلا ی غریب
|
|
9890 |
نام:
خسرو
شهر:
دیواندره
تاریخ:
7/20/2005 4:25:21 AM
کاربر مهمان
|
بروجرد شهر اینده من یارم را به دست تو می سپارم )فرنوش)
|
|
9889 |
نام:
خسرو
شهر:
دیواندره
تاریخ:
7/20/2005 4:20:09 AM
کاربر مهمان
|
خدایا کمکی کن تا مردم شهرم امسال کشاورزی خوبی داشته باشند
|
|
9888 |
نام:
حرف دل
شهر:
همین جا
تاریخ:
7/20/2005 2:15:43 AM
کاربر مهمان
|
سالى ناصرالدين شاه با جماعتى به قم رفته بود. به درياچه قم كه مى رسد اطراق مى كند و ضمنا دستور نوشتن سفرنامه مى دهد. صحبت از محيط درياچه مى شود و هر يك از حاضرين حدسى مى زنند، ناصرالدين شاه مى گويد: دورش را ۲۴ فرسنگ بنويسيد. بعد مى گويد: عمقش را چگونه تعيين كنيم؟
اكبرخان سيف السلطان تعظيمى مى كند و مى گويد : قربان! با همان حسابى كه دورش را تعيين كرديد عمقش را هم تعيين بفرماييد.
|
|
9887 |
نام:
لیلای غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
7/20/2005 2:03:32 AM
کاربر مهمان
|
ی رب
خدای مهربونم دلم برت تنگ شده تا کی باید توی هجران و فراق بمونم
خدایا وصالم رو نزدیک کن.
|
|
9886 |
نام:
...........
شهر:
.............
تاریخ:
7/20/2005 1:38:17 AM
کاربر مهمان
|
اگر گفتن حرف دل باعث شكستن عهد نباشد پس مجازم ولي چه كنم كه حرف دلم همان حرف زبانم است پس سكوت تنها چاره و تلخترین آن .
عاشقان كشتگان معشوقند ...از گشتگان كي برآيد آواز
|
|
9885 |
نام:
حلاج
شهر:
تهران
تاریخ:
7/20/2005 12:39:36 AM
کاربر مهمان
|
...ادامه حرف دل شماره ۹۸۳۵
سخن به درازا کشید دوستان ببخشند ..
اگه حالی بود کتاب کیمیای محبت شیخ رجبعلی خیاط تالیف آقای ری شهری و طوبای محبت میزرا اسماعیل دولابی ( ۳ جلد)رو بخونید یا تو همین سایت به قسمت پیوندها برید و در سایت صالحین شرح حال این بزرگان رو ببینید و ببینید که خدا رو دیدن و خدارو خواستن در مشرب بزرگان چه جوریه ..بعد در میبایم که اگه میخوایم بقول شما حیرون نباشیم اول باید جای خدا رو پیدا کنیم بعد باهاش حرف بزنیم و
تو همه کارا بیاریمش ...و برا اون ببینیم ..برا اون حرف بزنیم برا اون بشنویم و برا اون بنویسیم ...
اونوقت تازه اول راهیم که بعد بگیم خدایا حالا خودت مارو با انوار نورانیت آشنا کن بهمون بگو اوتاد وابدل کیانند ..اولیا و خاصان درگاهت رو بهمون نشون بده تا از سرگردونی نجات پیدا کنیم ...بلکه بگیم مارو هم خدایی کن تا بیشتر حیرونت بشیم ..بیشتر آواره ت بشیم ...یه کاری کن ما وقتی میخوایم حرف بزنیم ببینیم تو هستی قبلش باهات هماهنگ کنیم بعد حرف بزنیم ...وبعد ببینیم حیرانی برای خدا خیلی قشنگتر است
خوب ببخشید اطاله کلام شد ....
پیروز باشید وهمیشه سبز در پناه حضرت حق
یا حق
|
|
9884 |
نام:
حلاج
شهر:
تهران
تاریخ:
7/20/2005 12:21:27 AM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
برای حرف دل شماره ۹۸۲۴
===============
سلام ...شما روز دوشنبه مطلبتون رو نوشتین و امروز چهارشنبه است ...
===
بدون مقدمه میگم ...
...کسی بر کسی تقدم وتاخر نداره ... واین اعمال آدما و خود ما هستیم که باعث میشیم پس وپیش بیافتیم ...اینکه ...چه کسی بهتر خدا را بهتر میشناسد بماند ..؟
اما گفتین در شک ماندن و حیران ماندن کجا در عاقبت بخیری است ...
بدانید که : از امام صادق علیه السلام نقل شد :
ظاهرا ( فراموشی از من است ) شخصی در بحبوحه نبرد احد به خدمت نبی مکرم اسلام آمد وگفت من شک دارم خدایی هست ..اطرافیان به او نهیب زدند و با او با شدت وعدت بر خورد کردند ...حضرت صحابه را نهی فرمودند و فرمودند این سوال عین ایمان ویقین قلبی است ...و .......
در مقام مورد امتحان بودن خودمان باید بدانیم کنکاش در مورد اینکه خخدای متعال ما را به خود واگذار کرده یا بقول شما حیران هستیم ..و به تعبیری معنای حرف شما اینست که ذات اقدس حق با عدالت رفتار نمیکند (نستجیربالله ) و یا ظلم روا میدارد ..بدانیم که :در سوره نسا آیه چهل و سوره کهف آیه ۴۹ خداوند متعال صریحا میفرماید که خدا عادل مطلق است و به کسی ظلم روا نمیکند ..و در بحار ج سه ص سیصد وشصت امام صادق علیه السلام هم
میفرماید : او (جل وعلی ) عدل مطلق است و به کسی ظلم روا نمیدارد ..
کلمه مطلق به این مفهوم است که حتی ذره ای در او خدشه وارد نیست ...پس چرا من وتو به خودمون اجازه میدیم که اینجوری فکر کنیم که ما رو به حال خودمان رها کردن و حیرانیم ....
حیرانی من وتو یک منشا دیگه داره ...
نمیگم گناه ..نمیگم بی توجهی ...و یا چیزای دیگه ...نه ..
من وتو بعضی وقتا یادمون میره که هدف از خلقت ابنا بشر این بوده که خدای متعال فخر کنه از خلقت چنین موجودی به ملایک ...یادمون میره که اگه داریم نفس میکشیم برا اینکه خدا اکسیژنه ..خدا دم وبازدمه ...خدا سلولهای بدنمونه ..خدا چشمه ..دسته ..سره ..قلبه ...زبانه ...
اگه اینجوری فکر کردیم ..اگه لینجوری دیدیم ..میبینیم که خدا کناره سفره مون نشسته ..
باهامون زیر بارون قدم میزنه ..و زیر سایه درخت نشسته تا حرفامونو گوش بده ...
نمیخوام شاعرانه براتون بگم یا ادای آدمای عارفو در بیارم .. ..ولی بدونیم که خدا در ما جاری است ...این خداست که منو خوشحال میکنه و گاهی ناراحت ..تا با ناراحتی لذت یادآوری به خودشو بهم بچشونه و متذکرم بشه که برم طرفش ..اون لذت میبره که منو گریان ببینه ..بعد اشکامو پاک کنه و بگه بازم برام گریه کن و درد دل بگو ...
خدا دوست داره سرم رو بالا بگیرم و بهش بگم منو مال خودت کن نه مال کسه دیگه ..نه اینکه عاشق نشم نه بلکه اگه عشقی هست یه جوری بشه که با مکملم با هم باهات صحبت کنیم و بیایم طرفت .....
.....دیدن دنیا از منظر آدمایی که عاشق خدا هستند خیلی قشنگه .....اگه یاد بگیریم که عبادت برای تفاخر نیست ..اگه یاد بگیریم که خدایی شدن به این نیست که خدا منتسب به کسی یا چیزی کنیم ...اگه یاد بگیریم که خدایی شدن نیازمند اینه که خودمون باشیم و فقط خودمون ...اگه بفهمیم که کمی شبهه در مورد عدالت خدا و صفات دیگر ربوبی ما رو به شرکهای خفی و جلی میندازه ....و ....هزار هزار از این دست ..اون وقته که میبینیم ...
وقتی میخوابیم خواب خدا رو میبینیم ...
وقتی بیدار میشیم خدا رو میبینیم ..
ومگر نگفت :
با یاد تو میخوابم
در خواب ترا بینم
از خواب چو برخیزم
با یاد تو برخیزم ..
....سخن به درا
|
|
9883 |
نام:
آسمان
شهر:
تهران
تاریخ:
7/20/2005 12:16:40 AM
کاربر مهمان
|
به خيالم كه تو دني واسه تو عزيزترينم
آسمونها زير پام اگه با تو رو زمينم
|
|