شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
98342
نام: ایرانی
شهر:
تاریخ: 11/20/2012 8:04:29 AM
کاربر مهمان
  نفس من ت ورا مقصر میدونم به قول مولام حسین مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است اگه به اغوش پدر ومادر برگردی و هروز زیر کتک خوردند و فحش دادن انها باشی حتی اگه روزی هزار بار بیرونت کنند بهتر است تا در کنار مرد بی غیرت وبی دین و اگه مطالبت راست باشه که من شک دارم من یک زنم وهم مادر حاضرم بمیرم وروزی هزار بار تنم از کتک پدر مادر سیاه بشه وزخم زبون اونا را بشنوم ولی عفت و دامنم پاک باشه بازم فکر کن ببخشید.
98341
نام: عبدالله نادم
شهر: امید
تاریخ: 11/20/2012 7:46:07 AM
کاربر مهمان
  خداوند توفیقی ده در عزای کربلای غزه بی تفاوت نباشیم.
98340
نام: غریب امام هادی ع
شهر: زاهدان
تاریخ: 11/20/2012 6:45:59 AM
کاربر مهمان
  سلام عزیزان حسینی درحرف دل ان شاالله تمام بهره رو به بهترین نحوازاین شبهابرده باشیدپنج روزگذشت به یک چشم بهم زدن
سلام فاطمه ازقاین خواهرخوبم بعضی وقتهاتنهایی ومشکلات دیوونت میکنه اونم که کسی ازت خبرنگیره ببینه زنده ای یامرده بدتر بعدشم من که قهرنکردم گفتی قهرکردی یاد بچه گیاافتادم تا چیزی میشد انگشتمون رو تو دهنمون میکردیم میگفتیم قهرقهر تا قیامت یادتون امد خلاصه مریض احوالی هزار بیچارگی اونم نزدیک محرم بازم شرمنده ماروهم دعاکن اجرت بامولاحسین ع
راستی بچه های حرف دل کسی میتونی راهنمایی وکمک کنه یه سایت اینترنتی باحال وخوب بسازم؟
98339
نام: م
شهر: بیابان حسرت
تاریخ: 11/20/2012 3:27:49 AM
کاربر مهمان
  ...-قسمت سوم متن 98264-:...داشتم عرض می کردم که حتی آقای محترمی که راجع به ایشون نوشته ام،درکمال احترام،ادب و حیا با بنده صحبت کردن و مطمئنم که تلفنهای ایشون هم به خاطر شدت علاقه و احساساتشون دراون زمان بود،نه ازسرهوس وبی حیائی.
اما الآن متاّسفانه چی بر سر جامعه ی امام زمان اومده؟ فقط باگفتن "مهدی بیا" کاری درست نمیشه.
بیائید هممون از خودمون شروع کنیم وخودمون رواصلاح کنیم، چراکه «خداوند احوالات هیچ قومی راتغییر نمی دهد،مگر آنکه آن قوم خودشان خود را تغییر دهند.».
آقاامام زمان نمی آیند تا مدینه ی فاضله برامون بسازن،بلکه ما باید مدینه ی فاضله ای روآماده کنیم تا آقاتشریف بیارن وحکومت اسلامی رو دراون مدینه ی فاضله دردست بگیرن.درواقع ایشان غائب نیستن،ایشان حاضرترین حاضروپیداترین پیدا هستن.این ماهستیم که غائبیم!
"ماغائب واو منتظر آمدن ماست!"
یاحضرت مهدی!چه بر سرجامعه ی مااومده؟به حق غیرت ومردانگی عمویت اباالفضل العباس،غیرت وشرف رو به مردان وزنان مابرگردون!
من ازتربیت کودکم درجامعه ی امروزی نگرانم وهمیشه ازخداکمک میخوام.خدایا!هرکی هستیم وهرجوری که هستیم،عاقبت کارهممون رو ختم به خیربگردان!
آقای حمید،برادر گرامی ام:فقط بدونید که شماهمیشه برای من محترم بودین وهستین.وخیلی خوشحالم که ازدواج کردین.امیدوارم با همسر محترمتون همیشه خوشبخت وموفق زندگی کنین وخداوند فرزندان سالم وصالحی روبهتون عنایت کنه.
فقط درکم کنید که مجبور بودم به هر طریقی از خودم ناامیدتون کنم، دراون زمان چاره ی دیگه ای مقابل خودم ندیدم و به خاطر حرفهام همیشه از خدامیخواستم منو ببخشه و روزی بتونم از خودتون عذرخواهی کنم و حلالیت بخوام.
من رو به خاطر رفتارم،حرفهام،وبه خاطر همه ی روزها وشبهائی که بخاطر بنده ی حقیر در رنج وناراحتی سپری کردین، حلال کنین. نمی خواستم شکایت این رنجش شمااز من به داور قیامت برسه. موفق و سربلند باشید. دراین ایام ازهمه ی هم وطنانم التماس دعا دارم.

نردبان قلب من شکسته است/می شود برای من کمی دعا کنید؟/یااگرخدااجازه میدهد،/کمی به جای من خداخداکنید؟/راستش قلب من-مثل یک نماز بین راه-خسته وشکسته است/می شود برای بی قراری دلم،-سفارشی به آن رفیق باوفا"خدا"کنید؟/
درمناجاتهای شبانگاهیتون بنده ی حقیر رو فراموش نفرمائید.خدانگهدار.
98338
نام: م
شهر: بیابان حسرت
تاریخ: 11/20/2012 1:54:45 AM
کاربر مهمان
  باسلام مجدد.ادامه ی متن شماره -98264-:
...ومن در مقابل خونوادم با چه دلیلی خواستگارانم رو باید رد می کردم؟
خواهش می کنم من رو درک کنیدومن رو حلال کنید.به همین خاطر بودکه عرض کردم فعلاّ جوابی براتون ندارم،چون خیلی هم شمارو نمی شناختم.
بنابراین عرض کردم فعلاّ جوابی نمی تونم بدم. اما شما مدام به منزلمون تلفن زدید واز عشقتون گفتین واز اینکه تا زمانیکه بتونین رسماّبه خواستگاری من بیاین با تلفن در ارتباط باشیم.
تصور کنید ممکن بود 7 سال طول بکشه تا موقعیت ازدواج فراهم بشه.اگر بعد از این مدت قضیه جور نمی شد، بخاطر وابستگیهای عاطفی واحساسی، دیگه چطور می تونستیم زندگی کنیم؟
آیاممکن نبود به گناه کشیده بشه؟ کمااینکه این اتفاق و جدایی بعداز مدت طولانی وابستگی شدید، برای خیلیها پیش اومده وگاهی کار به جنون و حتی خودکشی رسیده.
من هم به خاطر این مسئله تصمیم گرفتم کاری کنم تاکلاّ من رو فراموش کنید و از من منصرف بشید، و به شما گفتم که اون آدمی که من میخوام نیستید و با حرفهام بدجوری شما رو از خودم رنجوندم.
من روببخش برادرم، مجبوربودم اون حرفها رو بزنم،وگرنه من در درگاه خداعددی نیستم که تعیین کنم کی آدم خوبیه وکی بد؟ کی پاکه و کی گناهکار؟
چه بسیارند افراد پاکی که عبادت 70سالشون به یک شب گناه بر باد می ره،و چه بسیارند افراد گناهکاری که درآخرین لحظه ی عمرشون خداوند توبه ی اونها رو می پذیره و تبدیل می شوند به آزادگانی چون "حر".
بنابراین بنده قصد جسارت به شما بنده ی خوب و پاک خدا رو نداشتم. اما از این ارتباط می ترسیدم.ازاین که اون تلفنهاباعث بشه هر دومون درگیر احساساتمون بشیم و نتونیم درمورد ازدواج، عاقلانه تصمیم بگیریم و یا حتی به خاطراحساسات و علاقه مرتکب گناه بشیم. من یه دختر18 ساله بودم که هرگزنخواسته بود مرد نامحرمی حتی به چادرش دست بزنه، چطورمی تونستم این ارتباط روقبول کنم؟

{شایدبعضی ازعزیزان،بنده روسرزنش کنن،متاّسفانه نمی دونم چه برسرجامعه اسلامی ما اومد که اینقدر قبح این مسائل ریخته شده؟
حتی تاچندسال قبل هم تا حد الآن این ارتباطات عادی نبود و مردم نسبت به این مسائل حیا داشتن.حتی آقای محترمی که راجع به...{ادامه دارد!...----
98337
نام: سمیرا
شهر: شیراز
تاریخ: 11/20/2012 12:02:07 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه ی حرف دلیها عزاداریاتون مورد قبول حق ان شالله*****
سلام زینب سلامات از اصفهان ببخشید این سوال رو می پرسم شما از نظر جسمی بیماری خاصی دارید. ببخشید اگه ناراحت شدی می تونید هم جواب سوالم روندید حداقل پیام بزارید که بدونم متنم رو مطالعه کردید با تشکر
98336
نام: قیس
شهر: اترش
تاریخ: 11/19/2012 11:35:55 PM
کاربر مهمان
  من دختری خاله خود را دوست دارم بسیار زیاد اما او کدیم هیچ گپ نمیزنه و خواستگاری هم کردیم نشد. من فقط میخواهم بدانم که ایا او مرا دوست داره یا نه و ایا میشه بخیر یا نه دل میکفه هیچ نمی فهمم چی کنم وه کجا برم.
98335
نام: شیعه
شهر: علقمه
تاریخ: 11/19/2012 11:31:59 PM
کاربر مهمان
  دلی ِکه با دلی دل داد ودل بست کی تواند به آسانی کشددست

ما که دل وجانمان مست یار دلنواز آن آقاورهبرشجاع ویکه تاز مثل جدش . منتظر اشارتی ازاو تا جان در ره جانان نثار کنیم





98334
نام: مهسا سادات
شهر: تهران
تاریخ: 11/19/2012 11:25:20 PM
کاربر مهمان
  سلام تنین عزیز ممنونم ازت منم دلم گرفته از آدمای دنیا میدونی فقط دلم میخواد زودتر امام زمان ظهور کنن چون مطمئنم دیگه اون موقع همه مشکلات حل میشه پس اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای ظهور
98333
نام: 12jhhh
شهر:
تاریخ: 11/19/2012 10:24:50 PM
کاربر مهمان
  سلام التماس دعا.واقعابعضی سخته دعام کنید
<<ابتدا <قبلی 9840 9839 9838 9837 9836 9835 9834 9833 9832 9831 9830 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved