اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
9692 |
نام:
گمنام
شهر:
عشق آباد
تاریخ:
7/12/2005 9:08:46 AM
کاربر مهمان
|
قسمت نشد ببینمت شایدکه لایق نبودم منتظرت بودم یه وقت نگی که عاشق نبودم هرچند که هرگز نتونستم ونمیتونم به این اعتقاد پیدا کنم که در نا امیدی بسی امید است اما با تمام وجود به این معتقدم که خدا (ارحم الراحمین)است. ای مهربانترین مهربونا کمکم کن.
|
|
9691 |
نام:
لیدا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/12/2005 8:41:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام به خدای خوبم
اگر این حرف حقیقت داره که تو جواب همه بدیها رو می دهی خدایا پس جواب اون کسی رو که تو مد نظر من هم هست بده انشاء ا.... بدبخت بشه ازش متنفرم
|
|
9690 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
7/12/2005 7:46:29 AM
کاربر مهمان
|
ادامه .........................................
باورکن خدا و ائمه عزیزترین کسایی هستند که ما داریم و ازشون غافلیم . بیا فرض کن عاشق شدی توی مرام عاشقی چطور پیش میری ؟ بیا و با معشوقت عاشقی کن تا اون هم برات ناز محبت بریزه .
آرزومند روزای خوش عاشقی و ایمان واقعی قلب نازنینت هستم و اینکه اونها هم پیمانه سرپر صبر تو رو ببینند و هر چه زودتر تو رو به آغوش محبت خودشون برگردونند.
به نیت دل پاک شما و همه آرزومندا
اللهم اشفع کل مریض
یاعلی
|
|
9689 |
نام:
نام مهم نيست
شهر:
اصفهان
تاریخ:
7/12/2005 7:45:34 AM
کاربر مهمان
|
سلام به خداي عزيز
براي تومي نويسم ، توكه در هر لحظه و هرجايي احساست مي كنم احساسي غير قابل وصف وناگفتني ، گاهي چنان نزديكي كه مو بر تنم راست مي شود ، احساس مي كنم تمام فضاي اتاق پر است از وجودت و نمي دانم چرا آن موقع تمام خواسته هايم فراموش مي شود و همينكه دركنارم هستي و برايم كافي است .
دلم به شدت گرفته ، خسته شده ام از خواندن وخواندن وخواندن و ……. جوابي نشنيدن دلم ميخواهد لااقل براي يك بارهم كه شده و فقط با يك كلام جوابم را ميدادي كه مي دانستم ومطمئن ميشدم من ارزش صدازدنت رادارم .
مي دانم كه مي بيني ومي شنوي كه تو سميعي وبصير اما چيزي كه نمي دانم اين است كه چرا باوجود اينهمه درخواست پاسخي نمي گيرم ، به خود خودت قسم كه روا نيست رهايم كني تا در چاه بيفتم ودست وپاي كوچك دل بشكند .
|
|
9688 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
7/12/2005 7:36:23 AM
کاربر مهمان
|
سلام علی آقا از تبریز - دوست خوب و کمی دلگیر من
ممنون از اینکه به همصحبتی من توجه نشون دادی .
و باز ممنونم که با محبت و بدون واکنش با صحبتای من برخورد کردی .
باور کن من ترسی از گفتن اسمم ندارم ولی با گفتن اسم جنسیت آدم مشخص میشه و من دوست دارم همه دوست عزیز و یا خواهر و برادرم باشند بدون اینکه بدونن من کی هستم . با این وجود ما مخلص شما هستیم هرجور خواستی ما رو صدا کن.
اما درمورد درددلمون .....
دوست خوبم خدا اون روز رو نیاره که من خودم رو از نظر درک و فهم و شعور از کسی بالاتر بدونم . اگه شما هم به نوشته من توجه کرده باشی گفتم شاید درد دلی بوده و حتی از نظر درد دل تایید کردم . پس خواهشا راجع به صحبتهای من قضاوت ناصحیح نکن.
درمورد چوپان هم . تو رو به خدا اون چوپان بدون هیچ شناختی از خداوند و تنها بعنوان آفریننده و معشوق خودش شروع کرده بود اون رو به تصور انسانی درآوردن و با اون سخن گفتن
اون چوپان با شخصیتی مثل شما که شیعه علی هستی و ۱۴ معصوم نگهبان قلب تو هستند دنیایی فاصله داره . بعد هم اون با ظرافت تمام در مقابل عظمت خداوند کرنش کرده بود اما توی مهربون غضب کردی .
باور کن صمیمانه و خاضعانه میگم با تمام وجود درد تو رو درک کردم و فهمیدم منظورت چیه اما حرف اینه که چرا خدایی که دوستش داریم و ازش عنایتی رو طلب میکنیم باید به هر زبونی بگیم که اگه معرفت اینه پس من دست به قرانت نمیزنم . جون ناشناس اینو گفتم کمی دلت نگرفت که چرا این حرف رو زدی ؟
حرفام طولانی میشه و نمیخوام هم شما و هم بچه های سایت رو ناراحت کنم اما اگه گفتن درد دله بزار برات بگم و تاسف از اینکه شما دیر به من رسید من تقریبا مهمونی قدیمی سایتم.
روزایی بود که اونقدر به خدا احساس نزدیکی میکردم که قلب فرومیریخت اونقدر نسبت به ائمه ارادت داشتم که وقتی احساس ارتباطی از طرف اونها میکردم میترسیدم برای کسی بگم . و خوب توی اون همه عزیز مهر آقای دلم حضرت عباس بدجوری گرفتارم کرده بود و شاید باورت نشه به اسمش گره کور باز میکردم
اما............................................
نمیدونم یه دفعه چه بلایی سرم اومد که گرفتار زمین شدم و از آسمون دور . اونقدر دور که اگه نزدیکم بودی حیرون میشدی . دیگه چیزی نبود که بخوام و برآورده بشه همشون پشتشون رو بهم کردن . با همه وجود فریاد میزدم و اشک میریختم و شکایت که چه کردم که اینطور برخورد میکنید اما به جان علی آقای گل که هرچی بیشتر فریاد زدم بیشتر دور شدم .
برگشتم عقب دیدم هر غلطی کردم و هر بلایی که سرم اومده تقصیر خودم بوده خیلی اسیر دنیا و آدماش شده بودم.
دیگه دست از گله گذاری برداشتم. چون ایمان داشتم خودم مقصرم . گر چه دلم میسوخت که چرا اونا اینقدر بهم سخت گرفتن .
میدونی چه جوابی به خودم دادم ؟
آره عزیز اونا با این همه ارتباط و عشق و علاقه و بماند ............. از من توقع راه کج کردن نداشتن . آره دوست خوبم قربون دل سرد شده و تنهات تو هم مثل من برگرد عقب شاید اونا از تو هم توقع زیاد داشتن و تو دلسردشون کردی
بیا و بجای دلسرد شدن و گفتن حرفایی که برازنده دلت و عشقت به خدا و ائمه نیست یه جور دیگه با خدا معامله کن . من ایمان دارم خدا اهل معامله است پس سعی کن قلق خداو ائمه رو بدست بیاری و دوباره ارتباط با اونها دلت نازنینت رو عرق گرما و شادی بکنه و اگه دوست داشتی منو هم بیخبر نگذار.
باور کن خدا و ائمه عزیزترین کسایی هستند که ما داریم و ازشون غافلیم . بیا فرض کن عاشق شدی توی مرا
|
|
9687 |
نام:
بی معرفت
شهر:
غریب آباد
تاریخ:
7/12/2005 6:41:41 AM
کاربر مهمان
|
کاش سرور من اینجا بودی و مرا از محبتت سیراب می کردی.
دلم برای دستان پر از مهرت تنگ شده...
|
|
9686 |
نام:
علی
شهر:
تبریز
تاریخ:
7/12/2005 5:46:53 AM
کاربر مهمان
|
سلام آقا/خانم نا شناس(برای هر کسی اسمی برازنده است.ترس ویرانگر دنیا و آخرت انسانه)
عزیز دلم یه سوال می پرسم اگه افتخار دادی جواب بده...
شما به عنوان یه انسان عاقل اگه از کاری که می کنی اثر و نتیجه ای که می خواستی نگیری امید و دلگرمی برای ادامه اون کار رو باز هم خواهی دا شت؟؟؟؟
نه عزیز من کفر نمی گم کافر هم نشدم به اندازه ظرفیت واندازه روحم خدارو می شنا سم واین جمله(الست وبربکم)هنوزم یادمه و به خداو عظمتش اعتقاد دارم.
فقط این روزها دلم ازعنایت و نظر ائمه مثل یخ سرده سرده شده .نمی دونم شاید هم زیاده روی کردم شاید هم توقع من خیلی زیاده!؟!؟!؟!؟ویا شاید هم تا امروز خدا از دستم گرفته بود الان دیگه کم کم داره دستمو ول می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به هر حال نا شناس عزیز اینو مطمئن باش اونقدر هم که شما فکر می کنی فا قد درک و ادراک نیستم که تنها به ظاهر چیزی نگاه کنم و با خوشم امدن از یه مطلبی اونو برای همه سند کنم.
شما جریان رازو نیاز اون چوپان رو با خداش شنیدی؟؟؟؟؟
خواهش میکنم با نظر مثبت و با دقت دو باره اون نو شته منو بخون کفری نمی بینم تو اون نوشته ...تنها درد دلیست با خدا
و در اخر دست همتونو از دور می بوسم وآرزوی بخشش گناهان تمامی انسانهایی که کلمه الله رو به زبون آوردن رواز خداوند متعال دارم
ای داد در این دار فنا خستگی ما××چیزی نبود جز غم دلبستگی ما××ما جمله اسیران من و مای خویشیم××اینجاست همان علت سر گشتگی ما
:::....درود بر حضور سبزتان....:::
مریضها رو فراموش نکنید و دعا شون کنید
یا علی
|
|
9685 |
نام:
من
شهر:
لس آنجلس
تاریخ:
7/12/2005 5:09:20 AM
کاربر مهمان
|
یا علی
|
|
9684 |
نام:
ليلا
شهر:
اراك
تاریخ:
7/12/2005 4:38:29 AM
کاربر مهمان
|
اي كاش قسمت مي شد من هم به پابوس دختر سه ساله امام حسين ع حضرت رقيه سلام الله عليه مي رفتم
سلام خدا بر حضرت رقيه
|
|
9683 |
نام:
مینا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/12/2005 4:02:34 AM
کاربر مهمان
|
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق زهر بی سرو پایی نکنیم
|
|