اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
96472 |
نام:
محب الحسین
شهر:
تهران
تاریخ:
10/17/2012 8:12:40 AM
کاربر مهمان
|
آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور،تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد! روزی دوستی به دیدنش آمده بود پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت: “واقعا عجیب است! درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را تضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!” آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بودو نمی فهمید چه بر سر زندگیش آمده است! اما نمی خواست سؤال دوستش را بدون پاسخ بگذارد، کمی فکر کرد و ناگهان پاسخی را که می خواست یافت. این پاسخ آهنگر بود:
در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو میکنم، بطوریکه تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم… آهنگر لحظه ای سکوت کرد. سپس ادامه داد: گاهی فولاد نمی تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش میشود. میدانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد لذا آن را کنار می گذارم. آهنگر باز مکث کرد و بعد ادامه داد: می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما میکنم، انگار فولادی باشم که از آب دیده شدن رنج می برد. اما تنها چیزی که می خواهم این است: “خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی که تو میخواهی، به خود بگیرم… با هر روشی که می پسندی، ادامه بده،هر مدت که لازم است، ادامه بده…اما هرگز مرا به میان فولادهای بی فایده پرتاب نکن!”
|
|
96471 |
نام:
اموجود زنده
شهر:
ايلام
تاریخ:
10/17/2012 8:07:57 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحيم نماز اول وقت رابجا بياور وهرروزصبح خدارا شكر كن كه فرصتي تازه به توداده وهرروز صبح به خاطر تمان گناهان توبه واستغفاركن چون خداوند غفور يعني بسيار امرزنده ارحم راحمين وراضي است يعني زود راضي ميشود التماس دعا
|
|
96470 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
10/17/2012 7:43:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان
دیدم که به عرش شور برپاست برپاگر این بزم شعف ذات خداست گفتم به خرد چه اتفاق افتاده گفتا که عروسی علی و زهراست
*******عیدتان مبارک********
التماس دعا در پناه خدا
|
|
96469 |
نام:
سمیرا
شهر:
شیراز
تاریخ:
10/17/2012 7:02:20 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همگی .سلام اقامصطفی ان شا...خداوند هر چه خیره پیش پاتون بزاره از رحمت خدا ناامید نشید.دعای توسل بخونید.ان شاا...در های رحمت خدا به روی ههمون باز بشه.ممنون ازدعای خیر تون التماس دعا
|
|
96468 |
نام:
زهرا
شهر:
نیشاوبور
تاریخ:
10/17/2012 6:31:44 AM
کاربر مهمان
|
سلام وقت خوش چرا بخش تالار گفت وگو حذف شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
|
|
96467 |
نام:
غریب امام هادی ع
شهر:
زاهدان
تاریخ:
10/17/2012 5:53:02 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه هامن احتمال 90درصدامروز برگردم قرارم باخودم تاپنجشنبه بود ولی ...بجای همتون دعاکردم فاطمه جان ازقاین ممنون قبول اقا وقبول حق قراربگیره یه قرارباهم بزاریم هرکی خواب دیدزودتراون یکی روخبرکنه باشه خواهرم بچه هابرهمتون دعاکردم امام رضا ع بطلبتون بیاییدپابوس اقا ان شالله مخصوصادلشکستها مثل من
|
|
96466 |
نام:
گمنام
شهر:
کاشکی کربلا
تاریخ:
10/17/2012 12:39:59 AM
کاربر مهمان
|
بسم رب الحسین ع
السلام علیک یااباعبدالله الحسین ع *****************************
سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاك و مخلص او؛ بعد از مدتها كشمكش درونی كه هنوز هم آزارم می دهد،برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیدم،و آن در این جمله خلاصه می شود: (خدایا عاشقم كن)... از اینكه بنده بد و گناهكار خدایم سخت شرمنده ام،و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ میكنم،ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی كه (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم كه رو كنم،جز اینكه دلم را به دو چیز خوش كرده ام: اول اینكه با این همه گناه،او دوباره مرا به سرزمین پاكی و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند،پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد،هر چند كه چشم دلم كور است و نمیبینم و احساسش نمیكنم،اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟ دوم اینكه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدیهایم بسیار دلسوزم.لحظه ای حاضر به رنجش كسی نمی شوم، حتی رنجشی بسیار كوچك و ناچیز،ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هر رنجی می شوم؛ بله!به این دو چیز دل خوش كرده ام. پس ای پروردگار من...اگر دوستم داری كه مرا به اینجا آورده ای پس مرا به آرزویم كه...برسان! و یا به این خاطر كه نمی توانم باعث رنجش كسی شوم،بیا و مرا مرنجان و خوشنودم كن و مرا با خودت...! دنیا برای ضعیف نفسان یك گرداب هلاكت است،اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم،وای برما كه دیگرنابودیمان حتمی است.خوشا آن كس كه به یاری او در این گرداب هلاك نگردد! ای حسین... ای مظلوم كربلا...، ای شفیع لبیك گویان ندای ( هل من ناصرت) را من نیز لبیك گفتم، ( شفاعتم كن)! و مگذار در این گرداب هلاكت هلاك گردم. ای خدا... بسیار بد و ضعیفم، و در مقابل گناه یارای مقاومت نداریم،زیرا هنوز نشناختمت؛ و حتی در راه شناختت نیز زحمت نكشیده ام،زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم،و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بكنم و در راه شناختت سختی كشم. سختی كه پر از شیرینی و لذت است،ولی افسوس كه این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد! خالقا... تو را به خودت قسم،تو را به پیامبران و امامان زجر كشیده و معصومت قسم بیا و (( عاشقم كن )) اگر چنین كنی كه از دریای رحمت و كرامتت چیزی كاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد. همه آرزویم این است كه ببینم زتو رویی چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویی اگر چنین كنی دیگر هیچ نمی خواهم،چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین كنی از این بند رهایی یافته و دیگر به سویت پر...! خدایا... دل شكسته و مهربانم را مرنجان، تو خود گفتی كه به دل شكستگان نزدیكم من نیز دلی شكسته دارم؛ ای كسانی كه این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دل،این درد دل،نمی دانم چه بگویم،این تجربه تلخ یا این وصیتنامه،این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید،اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا كندم،بدانید كه نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند.البته در این امر شكی نیست،ولی بار دیگر به عینه دیده اید كه یك بنده گنهكار خدا به آرزویش رسیده است. یارب ز كرم بر من درویش نگر در من منگر در كرم خویش نگر هر چند نیم لایق بخشایش تو برحال من خسته دل ریش نگر حالا كه به عینه دیدید،شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می كنم، بیائید و به خاكش بیفتید وزار زار گریه كنید و امیدوار به بخشایش و كرمش باشید. وبا او آشتی كنید،زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.فقط كافی است یكبار از ته دل صدایش كنید،دیگر مال
|
|
96465 |
نام:
علیرضا ازخوی
شهر:
www.2looove.blogfa.com
تاریخ:
10/16/2012 11:58:20 PM
کاربر مهمان
|
دعا فراموش نشه... سلام دوستان شبتون آروم. بخدا حالم خیلی خرابه.الآن که دارم اینو مینویسم اشکام جلوی دیدمو گرفتن.طوریه که حتی... چن ماهیه کارم شده گریه.مشکلم از مریضی که مادرزادی خدا توبدنم گذاشته بود شروع شد که باعث همه عقب افتادگیام شد.من صبرایوب رو ندارم ولی مشکلم صبرمو بریده.خیلی سخته آدم بخاطر مشکلش توهمه جا تحقیر شه حتی توخونه.کاش خدا حداقل یکی از اشکامو میدید شمارو به امام زمان قسم میدم واسم دعا کنید تامشکلم حل شه. دعاکردن به برادر دینی زود مستجاب میشه پس دعام کنید. لطفا حرف دلتونو تووبلاگم برام بذارین...
|
|
96464 |
نام:
عععع
شهر:
عشق
تاریخ:
10/16/2012 11:17:19 PM
کاربر مهمان
|
ارزوم اینه که یه تکیه گاه داشته باشم بعداز البته بعد از خدا کسی از لحاض مالی عاطفی عشقی بهم محبت بده
|
|
96463 |
نام:
زینت
شهر:
اندشه
تاریخ:
10/16/2012 10:49:42 PM
کاربر مهمان
|
خیلی دلم از ادما شکسته حتی خدا برام دعا کنید برو بچ
|
|