شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
95892
نام: ملتمس دعا
شهر: سرخس
تاریخ: 10/2/2012 5:58:47 PM
کاربر مهمان
  سلام اقا جان خیلی دل تنگتم اقا بیا وبدی ها را از بین ببر
95891
نام: فاطمه محب علی (ع)
شهر: بندرلنگه
تاریخ: 10/2/2012 5:08:50 PM
کاربر مهمان
  بنام خدا
خدایی که هیچ فرقی بین بندگانش نمی گذارد من مسلمانم وبعد ازان محب علی (ع)سال ۸۶با کلی قرض .مشقت توانستم به یاری خداوند فوق دیپلم بگیرم ازمدد جویان کمیته امداد نیز هستم چندسالی نیز دراین سازمان مشغول بودم که قردادبامن بستن که ماهلنه ۷۰۰۰۰حقوق بگیرم قرداد که تمام شد بهم این امید دادن که میتوانم باز انجا مشغول بکار شوم خداکه شاهد است زیاد کار میکردم ام موقع حقوق که به من میدادن ۳۵۰۰۰یا ۴۰۰۰۰هزار تومان بودیک سال کار کردم اما جوانیم رفت فقط پارتی من دراین دنیا فقط خداست خیلی خواهش کردم اما فایده نداشت ازمادرم گوشواره داشتم انم بخاطر پول دانشگاه پیام نور حالا دارم میخوانم فروختم چند مدتی بیکار بودم تا اینکه دوستم درشرکت تضامنی بریم کار پیدا کرد ماهانه ۲۰۰۰۰۰بدون بیمه ۸ماه دارم جون میکنموهیچی ندارم ۲ماه نیم است که حقوق ندادن اگر هم بدهن مال یک ماه از این ۲۰۰۰۰۰هزار تومان ۴۰۰۰۰هزار کرایه ماشین باید بدهم امروز دخواست کار به اداره بنیاد شهید دادم اما قبولم نکردن نمی دانم چکار کنمدعا میخوانم ولی اثری داران نمی بینم نذر کردم اما تا حالا که نشده است خانه داریم که از وسط ترک خورده زندگی سختی داریم کاش همسایه علی (ع)بودیم کمکمان میکرد نمی دانم چکار کنم از که کمک بگیرم فقط یک کار یک شیفته میخوام که کمک حال خانواده ام بشوم خواهر از بی پولی درس ودانشگاه را رها کرده به بگویم مسلمانی هم هست که کمک من وخانواده ام بکند دید سلام برسانی وبکوید اکگر محب عل ی هستی محب دیگر علی خیلی تنها است من فقط کار میخواهم که خانه مان را تعمیر کنم .................
95890
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهر خدا
تاریخ: 10/2/2012 4:46:48 PM
کاربر مهمان
  ای کسی که مرا خوانده ای....

راه نشانم بده....
95889
نام: حسام
شهر: تهران
تاریخ: 10/2/2012 4:44:27 PM
کاربر مهمان
  وای به حال من
وای به حال من
که دو بال برای پرواز داشتم
ولی ....
الان حتی نا برای پرواز ندارم.
95888
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 10/2/2012 4:33:28 PM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)
سلام به همه دوستان خوب حرف دل

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و برمیگشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد
بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش بدنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد، اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در اسمان زده میشد، او می ایستاد، به آسمان نگاه میکرد و لبخند میزد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیایید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان های زندگی کنارتان باشد، در طوفانها لبخند را فراموش نکنید. موفق و پاینده باشید*
التماس دعا

95887
نام: فاطمه
شهر: قاین
تاریخ: 10/2/2012 4:09:39 PM
کاربر مهمان
  سلام دوست خوبم دعا کن هرکدوم خوبه جوربشه و بیان مطمئن باشین به اولین کسایی که بگم شمادوستای گلم هستین ممنون از دعاتون منم واستون دعا میکنم یه دنیا ممنون دوستان گل ومهربون
95886
نام: رز
شهر: اردبیل
تاریخ: 10/2/2012 4:01:55 PM
کاربر مهمان
  سلام
من چند روز قبل این داستان رو خوندم و خوشم اومد و تو وبلاگم قرار دادم امروز گفتم شاید بچه های حرف دلم بدشون نیاد بخونن و برای شما هم گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.

دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با طمأنینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می کنم»

سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.

دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.

سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید.

آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.

زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند:

«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»
95885
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهر خدا
تاریخ: 10/2/2012 4:00:44 PM
کاربر مهمان
  ای منتظران مهدی(عج) مراقب باشید
.
.
.
.
.
.
.
که حسین را منتظرانش کشتند.....
95884
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 10/2/2012 3:49:33 PM
کاربر مهمان
 
.:: یاالله ::.


* سوگند گرامی امان از جدایی، سلام و عرض ادب.

وظیفه بود بزرگوار. ان شاء الله خداوند به خود حضرت زهرا(س) ببخشدتون و با ایشان محشور شوید.


* زینب خانم سلامات از اصفهان ، سلام و عرض ادب.

خواهش می کنم وظیفه بود. از مطالب ارزنده تون استفاده می کنم. امیدوارم هر کدوم از خوبان که سایت یا وبلاگی رو می خونن وبه نظرشون جالبه اینجا نشانیش رو بگذارن تا ضمن پرداخت زکاتش بقیه رو از مطالب اون سایت بهره مند بفرمایند.


* جان و جوانیم فدای رهبرم گرامی از شهر خدا ، سلام و عرض ادب.

چه سرگذشت عجیب و حیرت انگیزی بود. ان شاء الله به حق ارباب بی کفن عاقبت به خیر بشید و در این راه روشنی که پیش گرفته اید هر روز استوار تر از قبل قدم بردارید.

* ندا خانم گرامی از کرج ، سلام و عرض ادب.

ان شاء الله حاجت روا بشید و آنچه که خیر و صلاحتون هست براتون خداوند متعال مقدّر بفرماید.

گاه ما چیزی می خواهیم که به صلاحمون نیست و روش اصرار می کنیم و بعد پشیمانی به دنبال داره.

ان شاء پاسخ آزمایش همونی باشه که به صلاحتون هست.


* * *


یا امام رضا(ع)


ما را به گوشه حرم خود مقیم کن

مهمان مهربانی دست کریم کن


تا شعله زار شوق تو بالی بگسترد

ای صبح، دشت عاطفه را پر نسیم کن


دربانی حریم تو در آرزوی ماست

ما را عصا به دست بخواه و کلیم کن


*دلشکسته ی گرامی از شهر غریب ، سلام و عرض ادب.

خیلی التماس دعا داریم. در حرم دو رکعت نماز به نیابت از همه ی بچه های حرف دل به جا بیارید و نائب الزیاره باشید.

*الاقل گرامی ، سلام و خیر مقدم.

خداوند به بیمارتون سلامتی و شفای کامل عنایت بفرماید.


* آقا مهدی گرامی از ابهر ، سلام و عرض ادب و خیر مقدم.

خوبان حرف دلی صاحب نظری داریم که می تونن پاسخ شبهاتتون رو بدن. بنده کفشدارشون هستم.

این سایت هم کارشناسانی داره که می تونید بعد از عضویت پاسخ اونها رو بگیرید:

http://ayehayeentezar.com


موفق باشید.

95883
نام: زبیر
شهر: دلتنگی
تاریخ: 10/2/2012 3:49:01 PM
کاربر مهمان
  دیری است چشمان من در تلاطم بی امان دریا برای دیدن تو شناورند
اما...... نمی دانم
با این همه مشتاقی چرا به ساحل مقصود نمیرسند؟؟؟
<<ابتدا <قبلی 9595 9594 9593 9592 9591 9590 9589 9588 9587 9586 9585 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved