شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
95632
نام: منتظر
شهر: ۰۰
تاریخ: 9/26/2012 6:34:53 PM
کاربر مهمان
  میخوام برای خدا بنویسم
راجع به موضوعی همیشه قبل انجام دادنش استخاره میگرفتم..اگر خوب بود انجام میدادم...اما نمیدونم چرا برعکس شد...دل شکسته شدم...۵ماهه که گریه میکنم...خدایا دیگه طاقت ندارم...به کمکم بیا...من نمیخوام آدم بدی در نظر کسی جلوه کنم...خداجون من ازتو مشورت گرفتم...کمکم کن...نذار اینقدر حسرت به دل بمونم اونم با این زخم عمیق...خدایا میشه بخونی؟؟
میشه بخونی این نامه رو...خواهش میکنم خدا...التماس میکنم کمکم کن...صبرم تموم شده...بذار از جوونی لذت ببرم...کمکم کن ...خواهش میکنم...به هر دری میزنم بستس...یه در برام باز کن...خدایا به کمکم بیا خدایا خواهش میکنم
95631
نام: عاشق شهدا
شهر: شلمچه
تاریخ: 9/26/2012 6:31:06 PM
کاربر مهمان
  الهم عجل لوليك الفرج
95630
نام: تنها
شهر: ذل
تاریخ: 9/26/2012 6:26:48 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته احساس میکنم خدا دوستم نداره یک مشکلی برام پیش اومده برام دعا کنید خدا جون دوست دارم
95629
نام: مادر
شهر: بهشت رضا
تاریخ: 9/26/2012 5:49:03 PM
کاربر مهمان
  دلتنگم دلتنگم دلتنگم
95628
نام: ترمه
شهر: شیراز
تاریخ: 9/26/2012 5:23:25 PM
کاربر مهمان
  سلام.دوستای خوبم ببخشید دانشگاه که باز شد.سرم شلوغ شد.شیفتام هم هست. راستی یه خبر خوب:جمعه روز تولد امام رضا نامزدیم هست.ایشالله روزی همه دخترا.التماس دعا.
95627
نام: منتظر
شهر: استان همدان شهر بهار
تاریخ: 9/26/2012 3:54:30 PM
کاربر مهمان
  بسم الله سلام به بچه های حرف دلی تبریک برای میلاد خجسته امام غریب نمی دانم مایا نه خود من به امام خود چقدر نزدیکم با او غریبم یا قریب امید وارم که شما نزدیک باشید و از حرف گوش کنای امام باشین راستی بچه های مشهد تو نو خدا شما که به بارگاه امام رضاع نزدیکین هر وقت رفتین حرم من و یا نه همه ی بچه های ایران رو دعا کنین اللهم عجل لولیک الفرج
95626
نام: شهاب
شهر: اُميد به رحمت خدا
تاریخ: 9/26/2012 3:28:39 PM
کاربر مهمان
  ♡ اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ♡ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ♡
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
و اگر درباره آنچه بر بنده خود ( پيامبر) نازل كرده‏ ايم شك و ترديد داريد ،( دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را - غير خدا - براى اين كار، فرا خوانيد اگر راست مى‏ گوييد!(سوره مبارکه بقره ، آیه شریفه 23)

* * *

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم:

إذا التَبَسَت علَيكُمُ الاُمورُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ فعلَيكُم بالقرآنِ ؛ فإنّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وماحِلٌ مُصَدَّقٌ ، مَن جَعَلَهُ أمامَهُ قادَهُ إلَى الجَنّةِ ، ومَن جَعَلَهُ خَلفَهُ ساقَهُ إلَى النارِ.

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم فرمودند:

هر گاه كارها همچون پاره ‏هاى شبِ تار بر شما تاريك و شبهه ‏ناك شد ، به قرآن روى آوريد ؛ زيرا قرآن شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و آن شاكى است كه شكايتش قبول مى ‏شود . هر كه قرآن را فرا روىِ خود قرار دهد ، او را به سوى بهشت كشاند و هر كه آن را پشت سر خويش نهد ، به سوى دوزخش براند .{نوادر الراونديّ : 21 ، 22 منتخب ميزان الحكمة : 458}


♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت هشتم ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀ ♡ ❀

☁جزء1: نرگس خانم از کرج
☁جزء2: شهاب
☁جزء3: شهاب
☁جزء4: شهاب
☁جزء5: خانم یاس از باغچه مهربونی
☁جزء6: کنیز زهرای گرامی از کربلا
☁جزء۷: شهاب
☁جزء8: زینب خانم سلامات از اصفهان
☁جزء۹: آقا ارميا از تهران{سلام و عرض ادب}
☁جزء۱۰: آقا ارميا از تهران
.
.
.
☁جزء۱۵: آقاسعید گل از نیوجرسی، آمریکا{سلام و عرض ادب ، ممنون از اظهار محبّت و لطفتون ، ان شاء الله سفير خوبي براي ملّت شريف ايران اسلامي عزيز باشيد.}
☁جزء۱۶: آقاسعید گل از نیوجرسی، آمریکا
.
.
.

◁ توجه:

◁ این ختم قرآن به نیّت دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجّت(عج) و هديه به آن حضرت می باشد و می بایست همراه با تدبّر در آیات الهی انجام شود تا هديه اي مناسب براي حضرتش باشد.

◁ برای استفاده از قرآن آنلاین همراه با متن ، ترجمه ، قاری ، انتخاب فونت دلخواه ، جستجو در قرآن و ... می توانید از سایت http://tanzil.net استفاده بفرمایید.

◁ هر یک از اعضاء محترم حرف دل(قدیمی و جدیدالورود) با اعلام آمادگی خود در همین فضای حرف دل ، تعداد جزء های مورد درخواستشون رو اعلام بفرمایند تا براشون ثبت بشه.

◁ بهتر اینه که شماره ي جزء هاي انتخابي اعلام نشه تا محدودیتی پیش نیاد و فقط تعداد جزء های مورد درخواست را اعلام فرماييد . بدیهیه که در صورت اعلام شماره جزء ، فردی که زودتر درخواستش ثبت بشه حقّ تقدّم داره.

◁ قرائت جزءهاي انتخاب شده زمان و مهلت مشخصي نداره و هر موقع که قرائت بفرماييد مناسبه منتها اگه در نوبت هاي بعدي بخواهيد شرکت بفرماييد جزء قبلي رو بايد به اتمام رسونده باشيد. به محض پایان هر نوبت ، نوبت بعدی این طرح آغاز و اعلام خواهد شد.

التمــ♡ــاس دعــ♡ــا.

95625
نام: نرگس
شهر: کرج
تاریخ: 9/26/2012 3:18:09 PM
کاربر مهمان
  سلام به دلشکسته عزیز از شهر غریب،
به نظر من خدا یعنی وجودت ،اسلام یعنی راههای مراقبت از وجودت این گهر نایاب الهی...
مراقب خودت باش بهترین و التماس دعا.
95624
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 9/26/2012 3:06:42 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یکتا
سلام
به تمامی دوستان خوبم


پرنده بر شانه های انسان نشست .
انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت : اما من درخت نيستم .
تو نمی توانی روی شانه ی من آشيانه بسازی .
پرنده گفت : من فرق درخت ها و آد م ها را خوب می دانم .
اما گاهی پرند ه ها و انسا ن ها را اشتباه می گيرم .
انسان خنديد و به نظرش اين بزر گترين اشتباه ممكن بود .
پرنده گفت : راستی ، چرا پر زدن را كنار گذاشتی ؟؟
انسان منظور پرنده را نفهميد ، اما باز هم خنديد .
پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است ؟؟!!
انسان ديگر نخنديد .
انگار ته ته خاطراتش چيزی را به ياد آورد .
چيزی كه نمی دانست چيست !!
شايد يک آبی دور ، يک اوج دوست داشتنی .
پرنده گفت : غير از تو پرنده های ديگری را هم می شناسم كه پر زدن از يادشان رفته است .
درست است كه پرواز برای يک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرين نكند فراموشش می شود .
پرنده اين را گفت و از روی شانه انسان پر زد و رفت .
انسان رد پرنده را دنبال كرد ، تا اين كه چشمش به يک آبی بزرگ افتاد و به ياد آورد .
روزی نام اين آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چيزی شبيه دلتنگی توی دلش موج زد .
آنگاه خدا بر شانه های كوچک انسان دست گذاشت و گفت : يادت می آيد تو را با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟؟
زمين و آسمان هر دو برای تو بود .
اما تو آسمان را نديدی .
راستی عزيزم، بال هايت راكجا گذاشتی ؟؟
انسان دست بر شانه هايش گذا شت و جای خالی چيزی را احساس كرد .
آنگاه سر در آغوش خدا گذاشت و گريست !!!!!


در پناه خدا باشید .

یا حق
95623
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 9/26/2012 2:50:16 PM
کاربر مهمان
  سلام نمیدونم چی درسته ایا اونی که من از اسلام فهمیدم درسته یا اونی که مامانم به جای اینکه محبت کنه بهم با تشر باهام حرف میزنه همش فکر میکنم خدافهمیده صبرم زیاده این همه بلا سرم میاره یا اون نامزد نامردم که منو گذاشته رفته به خاطر همین قضیه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بایه پسر حرف میزدم که الان ولش کردمو مثل سگ پشیمونم عذاب وجدان داره روانیم میکنه تا تنهاییمو پر کنم خواهشا شما رو به امام حسین قسم خیلی داغونم راهنماییم کنید. تمام مشکلم با مامانمه که اصلا باهاش راحت نیستم مادری که بعضی وقتها باحرفای زشت منو خطاب میده مادری که از قرآن و خدا جدا نیست ایا اون خدابه انسان میگه دختر بزرگ کردی پس هر کاری میتونی باهاش بکنی حتی باحرفاتون دلشو به درد بیارین الان دارم با اشکام اینا رو مینویسم خواهش میکنم یه کم آرومم کنین دیگه بریدم
ببخشید اگه بد نوشتم روحم آزردس دلم درد اومده
ازاین سکوتم که چون پدرو مادرمن نمیتونم توروشون در بیام
هفته بعد هم میخوام برم پابوس امام رضا
حرفم زیاده دستو پاشکسته خواستم منظورمو بفهمونم
میخوام شما خدا و اسلام رو برام معرفی کنین
یاعلی
<<ابتدا <قبلی 9569 9568 9567 9566 9565 9564 9563 9562 9561 9560 9559 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved