شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
94522
نام: ی دختر
شهر:
تاریخ: 8/30/2012 3:33:49 PM
کاربر مهمان
  سلام
من 24 سالمه / تو زندگیم گناه زیاد کردم / خیلیم پشیمونم و الان با سابق کلی فرق کردم البته متاسفانه هنوزم بعضی کارامو تکرار میکنم /حالا چون ی ذره مث جوونا تیپ میزنیم خیلیا مارو از الان انداختن تو جهنم/ /گاهی ارزو میکنم تا بمیرم بلکه پرونده این دنیام که جز روسیاهی به درگاه خدا چیزی نداره بسته شه/ ولی باز دم خدا گرم که به ادم فرصت میده /حدود 3ساله قران اومده تو زندگیم / خیی حالم خوب میشه وقتی میخونم / بهم امید میده و باعث شده به خدا نزدیکترشم / کاااااشششششششش خدااااااااااا منو ببخشه / من دلم میخواد بنده خوبی بشم / از ته دل برای همه ارزو میکنم که قران خوندن روزی هر روزشون باشه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ..............

از طرف یکی از بنده های بد و پشیمون خدااااااا

*****************
مدیریت حرف دل:
صد بار اگر توبه شکستی باز آی ...
94521
نام: سرباز علی
شهر: انشا...یه روزی ساکن طلاییه
تاریخ: 8/30/2012 2:47:59 PM
کاربر مهمان
  ازیتا خاتون از نیستان
مگه امام نگفتند یک دیوانه ای امده سنگی انداخته جوون هامون میرن جوابش رو میدن.اگر جواب اون دیوونه رو نمیدادن الان سری برای بلند کردن نداشتیم.بعد از حدود سی سال دیوونه زیاد بود که اگر سی سال پیش غیرت مسلمون ها رو نمیدیدن اسلام ما ایمن نمیشد...یک سری افراد تو گوشه کنار یه سری حرف میزنن چون هیچی از هدف بچه های دفاع مقدس نمیدونن!تعجبی نیست...
94520
نام: علی
شهر: شیراز
تاریخ: 8/30/2012 2:44:08 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم-جناب روزنامه انگلیسی": دیلی میرور:- اینه روز": که گاهی مقلاتی مینگارنید که کسی ده سطر اول انرا بفهمد بایددکتری به ان شخص داد – این بارهم سخنان رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی ایران که درسطح نبوغ وشجاعت ودرکی شگرف وبالحاظ کردن عینت های سیاسی امروز جهان ووپشنهاد دادن هنرمندانه وپرارزش وباحکمت و سنت های سازنده مطابق خواست الهی که جهانی ایکه دراین حالت گیچی وجن زدگی ودر سکوتی مرگبار و فاقد اراده اهنین وتشنه ارزش های فطری که پاسخ خواسته انها باشد با تحلیل بر جسته به چاپ برسانید وبدانید که موردنیاز جوانان وگارگران جوان هست وتیراژ شمارا کم نمی کندبلکه بیشتر خواهد کرد وخطاب به ان اساتید دانشگاهی که سخت محافظه کار بودند وبشدت از اسرائیل دفاع میکردند وولی بعضی مواقعه اسرائیلرا میکوبیدند واز اعراب جانانه دفاع میکردند این بار هم این خطبه پر ارزشرا موردتوجه قرارداده ویکبار دیگر انرا مطرح کنند اما سیاست مداران که خط مستقیم شما که درپیش گرفته اید سرانجام به زندانهای سیاه چاله ختم خواهد شد وتاکتیک های رنسانسی نجات بخش شما هرگزنخواهدتوانست راه نجاتی برای شما بیافریند گرچه انان کوشش های جالبی کردند وتصور میکردندبا بیان هرکس هرکاری میکند وتصور میکندکه عاقلانه است انجام دهد وفرد میتواند بر خلاف جمع باشد ودیگر تاکتیک ها که هدفش ان بود که مذهبیون دوباره حاکم نشوند امروزه اسوه واقعی جهان مذهب هم وجود دارد وهم بیدار است وهم پرتوان است ومذاهب دیگر ازاین اسوه درس خواهند اموخت و شما دریک نبرد نا متقا رن شکست خواهید خورد درحایکه چنته شما از تاکتیک های جدیدخالی خواهد بود ودیگر بهیچ وجه شگفت ساز نخواهید بود وجهان رابه سمت فطرت الهی که رهنمون میشوند قدرت ممانعت نخواهید داشت وبشر دیگر بازی نخواهد خورد ودنبال سنت هائی خواهد رفت که مسائلاش رابه نحواحسن حل کند
94519
نام: دختری ساده
شهر: هوس
تاریخ: 8/30/2012 2:34:19 PM
کاربر مهمان
  دلم میخاست عشقمو باور میکردی عمو ....نمیخاستم اخر غصه غم شه.....خودمو محروم کردم از شنیدن صدایش...خودم را محروم کردم از محبتاش...خودمو محروم کردم از نگاش....خودمو محروم کردم از وجودش.....دلم میخاد از ته دلش علت این کارمو درک کنه...عمو مو دوس داشتم اما دیگه ندارم...میپرستیدمش اما دیگه نه....
94518
نام: توبه کننده
شهر: ورامین
تاریخ: 8/30/2012 2:26:33 PM
کاربر مهمان
  پشیمون بی آبرو سلام.
وضعیت شما دقیقا مثل وضعیت منه.میتونم حس کنم چقدر آشفته ای.
منم تو گذشتم اشتباهات زیادی داشتم اما الان واقعا پشیمونم و شب و روز خدارو قسم میدم به آبروی فاطمه زهرا تو زندگیم بی آبروم نکنه.
آرامشمو به کل از دست دادم.
براتون دعا میکنم شماهم برام دعا کنید.
94517
نام: سحر
شهر: تهران
تاریخ: 8/30/2012 1:49:17 PM
کاربر مهمان
  بعضی از ادما انقدر بازیگرای خوبی هستن که بازیگرای هالیوودی هم جلو اینا کم میارن.

باید بهشون جایزه اسکار داد. اینطور نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟


یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست ساعت بعد حساب داریم...
94516
نام: سولماز
شهر: تهران
تاریخ: 8/30/2012 1:02:34 PM
کاربر مهمان
  ای مانع انتظاریک لحظه بایست دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟/یک لحظه بایست و یک جمله بگو تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟
94515
نام: عطیه
شهر: کربلا
تاریخ: 8/30/2012 12:10:32 PM
کاربر مهمان
  باسلام وصلوات برمحمد وآل محمد
درود وسلام بردوستان واهالی حرف دل

خدا راشکر امروز ازخونه تونستم وارد بشم . مدتی است که یعنی درست از۲۴ تیرماه به بعد نمیتونم از اداره وارد سایت بشم حالا چرا نمیدونم
بماند .
خیلی دلم براتون تنگ شده بود .امروز آمده کلی ازمطالبتون راخوندم واستفاده کردم . برای من هم دعا کنید که خیلی محتاج به دعاتون هستم
مواظب خودتون . مواظب دلتون ومواظب دلهای دیگران باشید .(که نشکنیددلی را)

************************************************

شوخی با تازه واردها:

تازه اومده بود جبهه

یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید:

وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟

اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده

شروع کرد به توضیح دادن:

اولاْ باید وضو داشته باشی

بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی:

اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین

بنده خدا با تمام وجود گوش میداد

ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت:

اخوی غریب گیر آوردی؟

http://sorooshdel.blogfa.com

94514
نام: ناشناس
شهر: قم
تاریخ: 8/30/2012 11:56:57 AM
کاربر مهمان
  من موبایل می خوام ولی کسی برام نمی خره
94513
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 8/30/2012 11:50:57 AM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یکتا

سلام

به تک تک بچه محل های حرف دل

اول از همه برای سلامتی و نزدیک شدن روز ظهور حضرت مهدی ( عج ) و بعد هم برای شادی روح تمامی شهدا و درگذشتکان و شفا بیماران و برآورده شدن حاجت تمامی حاجتمندان یک صلوات بلند محمدی پسند بفرستید .

(( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ))


روزی حضرت سلیمان ( ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد .
سلیمان ( ع ) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید .

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.

سلیمان( ع ) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .

سلیمان( ع ) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید .

مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند .
خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم .
خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود .

او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج می شوم .

سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا سخنی از او شنیده ای ؟؟

مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن .


در پناه خدا باشید .

یاحق
<<ابتدا <قبلی 9458 9457 9456 9455 9454 9453 9452 9451 9450 9449 9448 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved