شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
94492
نام: تنها
شهر: تهران
تاریخ: 8/29/2012 5:02:34 PM
کاربر مهمان
  با سلام بر شهیدان می خوام بهتون بگم یه عمر با تنهایی سر شده برام دعا کنید بخدا دلم از غصه داره میترکه نمیدونم کجا برم به کی پناه ببرم الان حدود سه ساله که زندگیم داره یکنواخت میگذره نه پیشرفتی نه کاری نه ازدواجی بابا بی کی بگیم ما هم دل داریم دلم داره میترکه هیجکی نیست به دادش برسه مگه نمیگن شهدا زندهاند مارو میبینند دل من غصه داره کیه که بیاد درد منو دواکنه منم کار میخوام مثل همه اداما منم می خوام تشکیل خانواده بدم می خوام یه نفر باشه کنارم همدردم بشه شهدا بخدا خسته شدم کناه من چیه یه دختر محجبه که تا حالا با هیچ نامحرمی ارتباط نداشتم باید تنها بمونم بخدا دلم دیگه طاقت نداره وقتی هم سن سالامو مینم که بجه هاشون بزرگ شده من هنوز تنهام دلم میگیره میگم خدایا من به هر کی بگی قسمت داده ام جرا از گناههم نمگذری چرا توفیق ازدواج بهم نمی دی اگه تو بخوای همه چیز درست میشه تو را به جان شهدا بخواه که من ازدواج کنم
94491
نام: مازيار
شهر:
تاریخ: 8/29/2012 4:40:37 PM
کاربر مهمان
  واقعا نميدونم چي بگم
چرا بايد يه عده بايد بيان با يك فرقه چرت و پرت به اسم وهابيت ، اسلام و تشيوع رو زير سوال ببرن ؟؟؟؟؟
چرا ما ساكت مونديم ؟
چراااااااااااااا؟
94490
نام: شهاب
شهر: اميد به رحمت خدا
تاریخ: 8/29/2012 4:32:42 PM
کاربر مهمان
  *❤ اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ❤ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ❤*
وَ اِذَا سَئَلَكَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریب اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعان فَلیستَجیبُوالی وَ لیؤمِنُوابی لَعَلَّهُم یَرشُدُون.
[ای پیامبر!] هر گاه بندگان من از تو در مورد من سؤال كردند [بگو] من بسیار نزدیكم، هر گاه كسی مرا بخواند، اجابت می‌كنم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست را بیابند. (سوره بقره، آیه 186)

* * *

امام رضا علیه السّلام فرمودند:
لا یستَكمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَكُونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا.
هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را كامل نمى ‏كند مگر این كه در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبّر نیكو در زندگى، و شكیبایى در مصیبت‏ ها و بلاها.(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )

✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت پنجم ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿ ❀ ✿

●جزء1: شهاب
●جزء2: خانم محمّدی از شهر زیباییها
●جزء3: فاطمه خانم از تویسرکان
●جزء4: عاشق شهدای گرامی از شهر شهدا
●جزء5: کربلای گرامی از شهر مهم نیست
●جزء6: زینب خانم سلامات از اصفهان
●جزء7: شهاب
●جزء8: ريحانه خانم از -
●جزء9: مهسا خانم از شهر غم
●جزء10: مهسا خانم از شهر غم
●جزء11: مهسا خانم از شهر غم
●جزء12: غريب گرامي از شهر تنهايي
●جزء13: آقا اسماعیل از شهریار
●جزء14: آقا اسماعیل از شهریار
●جزء15: آقا اسماعیل از شهریار
●جزء16: خسته گرامی از .
●جزء17: نرگس خانم از کرج
●جزء18: طلبه ی گرامی از شهر منتظران منجی
●جزء19: خانم محمّدی از شهر زیباییها
●جزء20: خانم محمّدی از شهر زیباییها
●جزء21: هاجر گرامي از تبريز{سلام و خير مقدم ، به جمع حرف دلي هاي قرآني خوش آمديد ، با قرائت اين جزء در ختم قرآن شرکت مي فرماييد. موارد مطرح شده ي ذيل رو بهشون دقّت بفرماييد اگه باز هم سوالي بود طي يک پيام در حرف دل مطرح فرماييد پاسخگو هستم.}

◕ توجه:

◔ این ختم قرآن به نیّت دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجّت(عج) و هديه به آن حضرت می باشد و می بایست همراه با تدبّر در آیات الهی انجام شود تا هديه اي مناسب براي حضرتش باشد.

◑ برای استفاده از قرآن آنلاین همراه با متن ، ترجمه ، قاری ، انتخاب فونت دلخواه ، جستجو در قرآن و ... می توانید از سایت http://tanzil.net استفاده بفرمایید.

◒ هر یک از اعضاء محترم حرف دل(قدیمی و جدیدالورود) با اعلام آمادگی خود در همین فضای حرف دل ، تعداد جزء های مورد درخواستشون رو اعلام بفرمایند تا براشون ثبت بشه.

◓ بهتر اینه که شماره ي جزء هاي انتخابي اعلام نشه تا محدودیتی پیش نیاد و فقط تعداد جزء های مورد درخواست را اعلام فرماييد . بدیهیه که در صورت اعلام شماره جزء ، فردی که زودتر درخواستش ثبت بشه حقّ تقدّم داره.

◐ قرائت جزءهاي انتخاب شده زمان و مهلت مشخصي نداره و هر موقع که قرائت بفرماييد مناسبه منتها اگه در نوبت هاي بعدي بخواهيد شرکت بفرماييد جزء قبلي رو بايد به اتمام رسونده باشيد. به محض پایان هر نوبت ، نوبت بعدی این طرح آغاز و اعلام خواهد شد.

التمــ❤ــاس دعــ❤ــا.
94489
نام: محب الشهدا
شهر: بجنورد
تاریخ: 8/29/2012 4:08:31 PM
کاربر مهمان
  سلام و خسته نباشید از تلاش های بی وفقه
http://shahidmohammad.blogfa.com
94488
نام: مسلم
شهر: یاسوج
تاریخ: 8/29/2012 3:19:01 PM
کاربر مهمان
  از همه کسانی که این را می خوانند خواهش میکنم که
هر کس هر بدی که در حقشون کرده ببخشند چون تنها چیزی که غیر قابل
بخششه حق الناسه
94487
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 8/29/2012 3:16:16 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند یکتا

سلام
به تمامی بچه های خوب حرف دل

اول از همه شهاب جان
سلام داداش گلم ، ما کوچک شماییم ، لطفا این قدر ما را چوب کاری نکنید ، دم شما همیشه خدا گرم .


استاد سخت گیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا می خواند و سئوال را مطرح می کند .
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت می کند و ناگهان شما گرما زده شده اید ، حالا چکار می کنید ؟؟

دانشجوی بی تجربه فورا جواب می دهد .

من پنجره کوپه را پایین می کشم تا باد بوزد .

اکنون پروفسور می تواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند . حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید ..............
در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل می شود .
و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید . محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار ؟؟
تغییر اصطکاک بین چرخ ها و ریل ؟؟
آیا در اثر باز کردن پنجره ، سرعت قطار کم می شود و اگر آری ، به چه اندازه ؟؟

حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد .
همین بلا سر پنچاه دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند .
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا می خواند و طبق معمول سئوال اولی را می پرسد .
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت می کند و ناگهان شما گرما زده شده اید ، حالا چکار می کنید ؟؟
این دانشجوی خبره می گوید ؛ من کتم را در میارم .
پروفسور اضافه می کند که هوا بیش از این ها گرم است .
دانشجو می گوید : خوب ژاکتم را هم در میارم .
استاد : هوای کوپه مثل حمام زنانه داغ است .
دانشجو می گوید : اصلا ً لخت مادر زاد می شم .
پروفسور گوشزد می کند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی .

دانشجو به آرامی می گوید .

می دانید آقای پروفسور ، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت می کنم واگر قطار مملو از آفریقائی های ............... باشد ،

من آن پنجره لامصب را باز نمی کنم .

********
خدا رحمت کنه پدر هر چی استاد باانصاف رو ، مخصوصا با شروع شدن امتحانات ترم تابستون دانشگاه ها ، ما که فعلا در حال حاضر نیازی برای خواهش و التماس کردن استادها رو نداریم تا بعد ،اون وقتش هم به قول بچه محل ها خدا کریم !!!!!!!!
بچه زرنگ ها و بچه های که مثل من .......... ( گفتن به علت تاثیر بدی که روی کودکان می گذارد از به کار بردن کلمه تنبل اجتناب فرمایید و به جا آن از چند نقطه استفاده کنید . با تشکر فرهنگستان تنبل ها ) هستید از خدا می خوام ، هیچ وقت خدا گیر چنین استادها سخت گیر نه افتید .

در پناه خدا باشید .

یاحق
94486
نام: مریم
شهر: ۸۶۷
تاریخ: 8/29/2012 2:20:24 PM
کاربر مهمان
  قلب عزیز لطفا خفه شو و در همه کارها دخالت نکن

همان که خون پمپاژ کنی کافیست

اگر خسته شدی اجباری نیست به کار هر وقت دلت خواست دیگر کار نکن

94485
نام: مریم
شهر: مهم نیست
تاریخ: 8/29/2012 1:48:03 PM
کاربر مهمان
  **** پشیمون بی آبروی عزیز ****


مطلب قبلی که نوشتم خیلی طولانی بود بخشی از اون حذف شده ادامش رو اینجا می نویسم :


مراقب باشیم شیطان با این توجیهات، از حلقه دوستان خدا بیرونمون نکنه.

- مشکل اصلی شما در حال حاضر احساست نسبت به گناه است. البته حساسیت و دل نگرانی شما در مورد اعمالی که قبلا داشتید و به اعتقاد شما ناشایست و خطا بوده ، بشارت دهنده وجود روح تقوا و خداترسی در شما ست. این گونه نگرانی ها و اندوه ها نسبت به خطاها و سستی ها به ویژه در یک جوان بیانگر لطف خداوند و عنایت او به شما ست و حسرت بر اعمال بد و نادرست گذشته و اندوهگین بودن به خاطر آن ،امری مطلوب و پسندیده است، ولی به شرط آن که از حد و اندازه معمول تجاوز نکند و به صورت احساس افراطی گناه که مانع شیطانی بر سر راه تکامل انسان است، در نیاد. معیار این مرز شکنی اینه که این حالت شما را از زندگی عادی باز نداره و به زندگی شما آسیب نرسونه و وسواس گونه شما را از رسیدن به اهداف متعالی باز نداره.

هدف از ندامت و پشیمانی از برنامه ها و کارهای گذشته و غصه دار بودن اینه که چنین اشتباهی در آینده تکرار نشه و خطاها و کاستی های گذشته را با عزم و اراده ای مستحکم در آینده جبران کنیم از گذشته عبرت بگیریم ؛
ولی اگر غصه و تأسف و اندوه برگذشته، افق آینده را در نظر ما تیره و تار کنه و پای رفتن و حرکت ما را سست کنه این دور شدن از هدف و تسلیم دام شیطان شدن و از چاله به چاه افتادنه .


خداوندی که خالق و آفریننده ماست و از ضعف و ناتوانی و جهالت ما از همان ابتدای افرینش و قبل از آن آگاه بوده و می دانسته ما انسان های خدا باور و معتقد به او دچار لغزش و خطا می شویم و گاه گاهی در دام خدعه و فریب شیطان می افتیم،برای همین بابی به نام توبه را فرا روی ما گشوده و ما را دعوت کرده که بعد از لغزش و افتادن به دام شیطان با توبه و پشیمانی و عذرخواهی بلند شویم و قد راست کنیم و عجز و نیاز را به پیشگاه او ببریم و رشته اتصال بین خود و خدا را که با گناه و خطا پاره کرد یم دوباره گره بزنیم و با آب اشک و توبه، چهره خودمون را از گناهان بزداییم ؛ او وعده پذیرش توبه و آمرزش را داده است.


حالا اگر انسانی که دچار خطا و گناه شده و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم شد وعذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد، ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند.


- آیا شما تصور می کنی همه بندگان خوب و لایق خداوند که به مقام قرب او رسیدن همگی از ابتدای عمر، پاک و بی خطا و بی جرم بودن؟ خیر، این ویژگی تنها مخصوص بندگان معصوم خداوند یعنی انبیا و اولیا(ع) است و دیگران کم و بیش از خطا و اشتباه در برهه ای از دوران عمر خودشون و به ویژه دوران نوجوانی و جوانی که دوران اوج غریزه در انسان هست، دچار خطا و اشتباه و گناه بوده اند.

ما باید به لطف و عنایت و رحمت و پرده پوشی و مغفرت الهی ایمان بیشتری داشته باشیم و به وعده های حق و بشارت های او خوش گمان تر باشیم که خداوند همان گونه که درباره او گمان می کنیم با ما رفتار می کند و او را همان گونه که تصور می کنیم می یابیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید: و لا تیأسوا
94484
نام: سحر
شهر: اراک
تاریخ: 8/29/2012 1:35:43 PM
کاربر مهمان
  سلام من دختری هستم که چند مدتی میشه حدود 9 ماه با پسری دوست شدم قصدمون ازدواج هست اما سن من زیر سن قانونی هست و من به او میگم صبر کنیم تا من 18 سالم شود بعد موضوع را به خانواده هامون بگیم
من او از هم خیلی دور هستیم او در استان دیگر زندگی میکند
او هم موافق هست ولی نمیدونم چه اصراری داره من محرم او بشم میگه بهتره یک صیغه محرمیت بخوانیم موقت تا وقتی با هم تلفنی صحبت میکنیم گناه محصوب نشود چون ما الان نامحرم هم هستیم و صحبت کردن با نامحرم هم گناه هست
از طرفی من نمیخواهم چیزی از پدرم مخفی باشد و من نظر او را رد کردم و گفتم بمانیم تا من 18 ساله شوم و ان وقت به هر دو خانواده بگویم اگر راضی شوند صیغه دائم میخوانیم
فکر کنم از حرفم و نظرم ناراحت شد
اما هرچه به حرفم فکر میکنم چیز بدی نمیبینم
اخر اگر ما محرم همدیگر شویم پدرم که خبر ندارد و من احساس گناه میکنم
.....
لطفا کمکم کنید دوستان

******************************
مدیریت حرف دل

با سلام

لطفا توجه داشته باشید که طبق فتوای مراجع تقلید شما بدون اذن پدر نمی توانید صیغه عقد موقت یا دائم بخوانید.
از طرف دیگر اصل پنهان کردن این موضوع از پدر و مادر نیز کار شایسته ای نیست.
پس اطمینان داشته باشید بهترین و تنهاترین راه ممکن مشورت با بزرگتر ها و در نهایت اتخاذ بهترین تصمیم به کمک آنان می باشد.

ومن الله التوفیق

94483
نام: مریم
شهر: مهم نیست
تاریخ: 8/29/2012 12:07:37 PM
کاربر مهمان
 
****پشیمون بی آبروی عزیز از شهر غربت ****



در حدیث قدسی خدا به پیامبر (ص ) می فرماید : اگر بندگان من می دانستند که چقدر به بازگشت آنها مشتاقم هر آینه از شدت شوق می مردند.
همین که پشیمون شدی از گناهت و همین که میخوای برگردی کار خود خداست .
خودش این حس رو در تو بوجود آورده و باعث شده به فکر توبه بیافتی !
این حدیث به خوبی نشان می­ده که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خودش رئوفه و چقدر به آنها علاقه داره.
خدا آدماى بد و گناه کار را هم دوست داره باهاشون هست تنهاشون نمیذاره ،من آدم خوب و بى گناهى نیستم ناخالصى دارم خیلیاهم هستن که مثل منن اما می دونم خدا ماراهم دوست داره فراموشمون نمیکنه ، مگر ما غیر از خدا کس دیگری هم داریم ؟؟؟

جابر بن عبدالله انصاری نقل می­کند: زنى نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه زنى که فرزند خود را کشته، آیا فرصت توبه دارد؟ پیامبر فرمود: قسم به خداوندى که جان محمد به دست اوست، اگر او هفتاد پیغمبر را کشته باشد؛ بعد از آن، توبه کند و پشیمان شود و خدا بداند که دیگر آن گناه را انجام نمی­دهد، خدا حتما توبه او را قبول می­کند و از او در می­گذرد.
به درستى که درِ توبه به اندازه فاصله میان مشرق و مغرب باز است و یقینا توبه کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.» (مستدرک‏الوسائل ج 12 ص 131 باب 87)

سوره زمر، آیه 53: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»
ترجمه: بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده ‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خدا که دیگه زیر حرف خودش نمی زنه و مطمئناًبه وعده ای که داده عمل می کنه .

اینها تنها قطره­ای از دریای بیکران رحمت خداست.
البته شیطاننمیذاره ما باورمون بشه که خدا ما رو میبخشه ، اون هنرمند تواناییه! گاهی اشتباهی که انجام داده‌ایم را مکرر به یاد ما می‌آورد تا آیینه دق‌مان بشه، گاهی خطای کوچکی را آنقدر بزرگ می‌کند که حتی فکر می‌کنیم از هیچ راهی نمیتوان این بی‌آبرویی در درگاه خدا راشست! خوب ما آدمها هم که یک عاشقی دیرینه از روز الست با خدا داریم، وقتی این اتفاقات برایمان می‌افته احساس می‌کنیم خلاف عهدی که با خدا بستیم : (ألم أعهد ألیکم یا بنی آدم ألّا تعبدوا الشیطان و أن أعبدونی؟) عمل کردیم پس از خودمون بدمون میاد.
شیطان اینگونه القا می‌کند که احساس کنیم رابطه‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته.
خدای مهربان, از روی حب و عشق، انسانها را خلق کرد و از هیچ کمکی برای هدایت آنها دریغ نورزید, فطرتی داد که خداخواه است, عقلی که چراغ راه است, پیامبران و اولیایی که راهبر و راهنما هستند.

او لحظات را می شمارد تا ما بسوی او برگردیم و به او نزدیکتر بشیم. ما آدما هر کاری دوست داریم می‌کنیم، با اینکه غرق این نعمت بینهایتم. اما او بی خیال اینهمه خاکی رفتنهای ما، منتظر می ماند.
آرام زمزمه می کند: صبح شد، ظهر شد، غروب شد... نیامدی...


- دوست عزیز، آیا می توان لحظه ای از این وجود سراسر محبت، ناامید شد؟ آیا لحظه ای می توان دوری از او را تحمل کرد؟ آیا هیچ بنده‌ای برای او غریبه خواهد شد؟ آیا ... ؟ مراقب باشیم شیطان با این توجیهات، از حلقه دو
<<ابتدا <قبلی 9455 9454 9453 9452 9451 9450 9449 9448 9447 9446 9445 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved