شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
93312
نام: ی.
شهر: خراسان جنوبی
تاریخ: 8/1/2012 12:38:44 PM
کاربر مهمان
  دلم شده سرزمین خون
ناله هایم سوز و آه
که در این غربت چرا
چرا
خدا مانده ام تنها
خدا
منم بنده حقیر
ناتوان
بگیر دستم
رهایم مکن
منم آنکه تازه قدم به سوی تو برداشته
خدا
رهایم مکن
در این شبهای مبارک
روزه داران
مسلمانان
دعایم کنید
93311
نام: مسافر
شهر: اسلام
تاریخ: 8/1/2012 12:03:48 PM
کاربر مهمان
  اصلاحیه:
در ادامه:
البته منظور من از صحبتهای قبلی این نبود که خدا فراموش بشه اما در زیبایی های زندگی با حفظ نیت الهی مرد و زن از زندگی پاک و زیبا همراه با عشق لذت ببره و به شکرانه زندگی زیبا به دیگران هم یاری برسونه!
لذتهای دنیوی زندگی هم نباید از یاد خدا دور کنه اما نباید آنچه که خدا حلال کرده,از جانب خود حرام کرد..
در پناه خدا
93310
نام: سهيلا
شهر: شهركرد
تاریخ: 8/1/2012 11:56:13 AM
کاربر مهمان
  سلام ميگن اگر از خدا چيزي ميخواي با زبوني كه به باهاش گناه نكردي از خدا بخواه منم ميخوام از شما كه برام دعا كنيد كه از گرفتاري نجات پيدا كنم.
بعضي وقت ها فكر مي كنم هيچكس منو دوست نداره از زمين و زمون مي برم اما باز خودمو دلداري ميدم كه خدا بنده هاشو تنها نميذاره،
پس چرا من تنهام چرا من كسي رو ندارم چرا من پشت وپناهي ندارم آخه چرا خدا جواب منو نميده باشه ميدونم از درگاه خدا دور شدم خيلي دور اما آخرش كه چي خدا نبايد بذاره ببرم حالا كه دستمو انداختم به دامنش و التماس مي كنم حداقل جوابمو بده دستمو بگيره و از بي راهه بياردم تو راه راست :تو رو قرآن برام دعا كنيد
التماس دعا
93309
نام: محمدی
شهر: شهر زیبایی ها
تاریخ: 8/1/2012 11:27:56 AM
کاربر مهمان
  دوستان سلام

طاعاتو عباداتتون قبول حضرت حق

جناب شهاب گرامی:

ضمن تشکر از زحمات شما در طرح ختم های قرآن و دعا برای حاجت روا شدن شما و همه ی دوستان این سایت و دعا برای گشایش و فرج در گرفتاری های جمیع شیعه ی آل علی (ع) ، از شما خواهش می کنم برای بنده یه جزء از قرآن رو درج بفرمایید

متشکرم

التماس دعا

**********************************
بیا مولا

شده پر درد اینجا

و تنها راه هر دردی شمایید

ای تمام راه وز بی راه

**********************************

الهی من لی غیرک

93308
نام: الناز
شهر: بیرجند
تاریخ: 8/1/2012 11:17:00 AM
کاربر مهمان
  به نام خدا با سلام نمیدونم چی بگم تموم از دنیا ناامیدم از هر کسی که این نوشته رو میخونه میخوام که برام دعا کنید یا امام حسین(ع)دلم گرفته دوست دارم از این شهر برم میخوام بقیه عمرمو برم مشهد زندگی کنم انشاالله...
93307
نام: مریم
شهر: بابلسر
تاریخ: 8/1/2012 10:01:09 AM
کاربر مهمان
  دلشوره دارم واسه قبولی روزه
93306
نام: مریم
شهر: قم
تاریخ: 8/1/2012 9:53:28 AM
کاربر مهمان
  توی این مدت دلم از این موضوع میگیره که من خودم با فکرم زندگیرو که برای خودم میسازم همراه با ارامشه ، حتی کوچکترین کاری نمیکنم که زندگیم از ریتم خاصش خارج بشه
ولی یه نفر با کاراش همه زندگیمو بهم میریزه، آرامشمو ، فکرمو، رفتارمو، حرفامو

این عادلانه نیست آدم بخاطر رفتارهای اشتباه کسی دیگه زندگیش تباه بشه...
و تو چه بخوای چه نخوای باید با این گرفتاری دست و پنجه نرم کنی.
93305
نام: عبدجسور
شهر: زیرسایه امام زمان
تاریخ: 8/1/2012 9:47:52 AM
کاربر مهمان
  هررفتنی رسیدن نیست ولی برای رسیدن راهی جز رفتن نیست.

التماس دعا
93304
نام: نرگس
شهر: کرج
تاریخ: 8/1/2012 9:45:33 AM
کاربر مهمان
  با سلام و ارزوی قبولی طاعات همه خوبان:
شاگردی از استادش پرسيد: عشق چیست؟

استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور

اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسيد: چه آوردی؟
و شاگرد با حسرت جواب داد:

هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميدپيدا کردن پرپشت ترين تا انتهای گندم زار رفتم

استاد گفت: عشق يعنی همين!

شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست؟

استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور

اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی

شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت

استاد پرسيد که شاگرد را چه شد ؟
و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم

باز هم دست خالی برگردم.

استاد باز گفت:ازدواج هم يعنی همين
مهدیا به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم،یه سرم یه سرم به حق این ماه رحمت به ما بزن که دیگه طاقت نداریم...اول و آخر خواسته ام اللهم عجل لولیک الفرج امین یا رب العالمین.


جناب آقای شهاب لطفا ثبت جزء برای اینجانب (سری دوم)خیلی وقته درخواست کردم متاسفانه هنوز ثبت نشده.خیلی مممنونم و التماس دعا.
93303
نام: کمک خواهنده
شهر: زنجان
تاریخ: 8/1/2012 9:41:37 AM
کاربر مهمان
  خداجان دستم به دامانت دستم را بگیر حفظم کن خواهش میکنم
<<ابتدا <قبلی 9337 9336 9335 9334 9333 9332 9331 9330 9329 9328 9327 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved