شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
92842
نام: مهتاب
شهر:
تاریخ: 7/23/2012 7:34:47 PM
کاربر مهمان
  سلام دلم تنگه .پر از در و تنهایی هیچکی دوسم ندار حتی کسی که سالها منتظرش بودم تو تمام سختیها کنارش بودم همه بدیهاشو تحمل کردم همیشه گفتم اشکالی نداره مشکلاتش زیاده همیشه تحمل کردم امروز برای همیشه خداحافظی کردو تنهام گذاشت برام دعا کنید که بتونم رفتنشو تحمل کنم
92841
نام: مهدی
شهر: بیرجند
تاریخ: 7/23/2012 7:29:20 PM
کاربر مهمان
  خدایا تورا به این ماه پر برکتت قسم میدهم که ما جوانان اسلام را به راه راست هدایت کن پروردگارا من پسری ۱۸ ساله هستم امسال امتحان کنکور داشته ام با توکل بر تو خودت کمکمان کن به حق ماه مبارکت مارا ازین امتحان محفق کن الهی امین
92840
نام: زینب
شهر: کرمان
تاریخ: 7/23/2012 7:10:30 PM
کاربر مهمان
  باسلام اقا شهاب لطف کنید جزء 28 را برای من ثبت کنید التماس دعا
92839
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 7/23/2012 6:44:38 PM
کاربر مهمان
  سلام ممنون از سایت بسیار زیبا اولین باره که حرفامو نوشتم خیلی دلم گرفته برام دعا کنید از نگاه های مردم رهایی یابم.
92838
نام: solaleh
شهر: مشهد
تاریخ: 7/23/2012 6:35:15 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان
92837
نام: فاطمه
شهر: تویسرکان
تاریخ: 7/23/2012 6:11:48 PM
کاربر مهمان
  کمی بالاتر از تلنگر...


تا حالا مادر شهید دیدید؟؟ تا حالا حس یه مادر رو که بچه اش رو تکه تکه برگردونن لمس کردید ؟؟؟

دیدید یه مادر شهید با عکس پسرش حرف بزنه ...دیدید یه مادر شهید استخونهای جوون قد بلندش رو بغل کنه و با حسرت بگه : پسرم روزی که برای اولین بار بغلت کردم از الان سنگین تر بودی....

دیدید یه مادر شهید هر وقت جوونی رو همراه با مادرش می بینه ...نگاهش رو تا اونجایی که چشم کار می کنه دنبالشون بدرقه می کنه و اشک از جشماش می ریزه .... دیدید کسی نیست دست پدر پیر شهدا رو بگیره و بیاره اونور خیابون .... راستی ما کاری برای این مادرها ...پدرها و شهداشون نکردیم اما هر چی از دستمون می اومد کردیم تا فراموش بشن ... اکثر شهدای ما جوانان شهید بودند جوانان ما چطوری حق این شهدا رو ادا کردن..... حق مادر شهدا رو چطور ادا کردیم........تا حالا با دیدن بچه یه شهید حس کردید اگه بابا نداشتید چی می شد؟؟ تا حالا بچه یه جانباز قطع نخاعی رو دیدی که نمی دونه بغل بابا چه مزه ایه؟؟ تا حالا بچه یه جانباز شیمیایی رو دیدید که صدای باباشو همیشه با سرفه شنیده و ارزو داره برای چند ساعت هم که شده بابش سرفه نکنه و بتونه براش از بچه گی هاش بگه... هر وقت رفتی بغل بابات و یا با مهربونی صورتتو بوسیده فکر کردی اگه الان بابات دست نداشت چطور می تونست اینقدر قشنگ و مهربون نوازشت کنه ....

ما بنا نبود اینجوری بشیم ...ما بنا نبود به شهدا جاخالی بدیم ....ما بنا نبود جانبازامونو خونه نشین کنیم ... خونشون رو مفت بفروشیم ... نفت هم گرون شد ...خونه هم گرون شد ...نون هم گرون شد ..فقط خون ارزون شد...خون شهدا ارزون شد..... شهدا فراموش شدند.
طفلکی بچه های شهدا ....وقتی ما ها رو می بینن چقدر جای خالی باباشونو بیشتر حس می کنن...عجب روزگاری شد...جوونهای زمان طاغوت شدن شهید همت و باکری و خرازی و...جوونهای زمان انقلاب شدن ...... اکس خور و اکس فروش و کراکی و .... عجب جوونهای با غیرتی ... ابروها گرفته ... مدل های سر و صورت جدید و 2008...دیگه جی می خواستند شهدامون ..بابا دمتون گرم ...

دیگه اسم خیابونهامون هم داره خود بخود عوض می شه....خیابون قرص فروشها ..خیابون مواد فروشها ..خیابون .... کرایه ....

انگاری اونها از یه سیاره دیگه بودن ... از یه عصر دیگه ...اونها فهمیدن اینجا جای موندن نیست وگرنه نمی رفتن ...اونها مال اینجا نبودن ...اینجا مال ماهاست که موندیم ....محکم بچسبیم به زمین که آسمون مال ماها نیست.

می گفتند نذارید امام تنها بمونه ...ما کاریکاتور امام رو کشیدیم ...گفتند خواهرا ...بعد از ما هم حجاب شما بهای خون ماست ...ما هم عمل کردیم واصلا بی حجاب نبودیم ...همه حرفهایی که می گن دروغه ..اصلا بی حجابی نیست تو شهرهای ما ....اینها که دارن راه می رن و اون شکلی اند عروسکن ....سارا و داران....یا باربی های تازه مسلمون شده ان ...خوب عروسک خوشگلش خوبه .... هر چی خوشکلتر مشتری اش بشتر...اینطور نیست...

بهم گفتن فلانی بیا فلان جا مسئول ....شو ....گفتم باید ببینم چه خبره بعد تصمیم می گیرم...یکی از واحدها ..کلاس تمرین تئاتر بود...داخل شدم با هزار یا الله ...با همراها... انگار نه انگار ..آقای مربی داشت تمرین ورزش قبل از تئاتر می داد ...دختر های دانشجو و غیر دانشجو در کنار پسرهای همشکل و شان خودشون با لباس خیلی خیلی محجبه ( شلوار و تی شرت و ..) راحت راحت دراز کشیده بودن رو زمین پیش همدیگه در حال تمرین نفس و تخلیه نفس بودن ... :::
92836
نام: بدبخت
شهر: قورستان
تاریخ: 7/23/2012 5:47:29 PM
کاربر مهمان
  خدایا کمکم کن..
92835
نام: فاطمه
شهر: تویسرکان
تاریخ: 7/23/2012 5:44:27 PM
کاربر مهمان
 

همردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع خدا رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”


مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من این‌جا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی‌شد.”
آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد
92834
نام: شهاب
شهر: امید به رحمت خدا
تاریخ: 7/23/2012 5:09:00 PM
کاربر مهمان
 



.:: یاالله ::.


خسته ی گرامی از بهشهر

سلام و درود.

ایراد نداره منتها بهشون تاکید بفرمایید حتماً قرائت همراه با تدبّر انجام بدن.

ممنون.


* * *

مریم خانم گرامی از نزدیکی خدا

سلام و خدا قوّت.

بله درست می فرمایید ، بنده بلافاصله بعد از ارسال لیست قبلی ، متوجه اشتباهم شدم و لیست درست و اصلاح شده رو ارسال کردم منتها ثبت نشد.


*جزء های ۲۵ و ۲۶ متعلق به امیدوار به رحمت خدا از همدان می باشد.

*همچنین جزء ۲۸ هم به نام سمیه خانم از اهوازه که هنوز ثبت نشده.


ممنون بابت دقّت و کمک موثرتون.

التماس دعا.

92833
نام: جامانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 7/23/2012 5:04:38 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند کریم و رحیم

سلام
به تک تک دوستان جدید و قدیمی حرف دل

آرزوی قبولی هر لحظه از عبادتهایتان را در ، درگاه حق تعالی دارم.

نماز شب چهار ماه مبارک رمضان
از امیر المومنین ( ع ) روایت شده است که فرمودند : هر کس در شب چهارم ماه مبارک رمضان هشت رکعت نماز بخواند و در هر رکعت آن بعد از سوره حمد ، بیست مرتبه سوره قدر را بخواند ، بلند شود عمل او در آن شب با عمل هفتاد پیغمبر مرسل .

نماز مخصوص هر شب ماه مبارک رمضان
در روایت آمده است که هر کس در هر شب از ماه رمضان دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از سوره حمد ، سه مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام هفتاد مرتبه ( استغفرالله ) بگوید و در روایت دیگر این دو استغفار را بگوید : ( سبحان من هو حفیظ لا یغفل ، سبحان من هو رحیم لا یعجل ، سبحان من هو قائم لا یسهو ، سبحان من هو دائم لا یلهو ) سپس هفت مرتبه بگوید : ( سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ) و سه مرتبه بگوید : ( سبحانک یا عظیم اغفر لی الذنب العظیم ) و ده مرتبه بگوید : ( اللهم صل علی محمد و آل محمد ) . هفتاد هزار گناه او آمرزیده می شود .

و حضرت امیرالمومنین ( ع ) فرمود : رسول خدا ( ص ) شش مرتبه قسم خوردند ، که هر کس این نماز را بخواند امر کند خداوند عالم هشتاد هزار ملک را برای او حسنات بنویسد و سیئات او را محو کنند و درجات او را بلند گردانند تا رمضان آینده و در بهشت برای او قصر بنا کنند و درخت ها غرس نمایند و به ایشان ثواب هفتاد هزار حج و ثواب هفتاد هزار بنده آزاد کردن می دهند .

منابع :
وسایل الشیعه ، جلد پنج ، صفحه صد و هشتاد و شش
- منهاج العارفین ، صفحه دویست چهل و چهار
منهاج العارفین ، صغحه دویست و چهارده - دویست و سیزده

در پناه خدا باشید

یاحق
<<ابتدا <قبلی 9290 9289 9288 9287 9286 9285 9284 9283 9282 9281 9280 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved